نتایج جستجو:


گفت‌وگوهایی برای دوست‌داشتن

book-preview

‌راهنمای عملی والدین برای افزایش عزت‌نفس کودکان از طریق آموزش خودگویی مثبت

یکی از نیازهای اساسی هر انسان نیاز به احساس ارزشمند‌بودن است که سبب می‌شود خود را دوست بداریم. افرادی که خود را دوست دارند، موفقیت‌های بیشتری در زندگی کسب می‌کنند و به خوبی می‌توانند شرایط خود و دیگران را درک کنند؛ در دوران کودکی کمتر بهانه می‌گیرند، بهتر با همسالانشان ارتباط برقرار می‌کنند و کمتر پیش می‌آید که با سایر کودکان گلاویز شوند یا کتک بخورند و حقشان پایمال شود. آنها به دلیل اینکه خود را دوست دارند، در دوران نوجوانی کمتر به سمت بزهکاری و مصرف مواد مخدر یا دوستی با افراد ناباب می‌روند. علاوه بر این می‌توانند درک کنند که دیگران نیز خود را دوست دارند و درصدد آسیب‌رساندن به کسی برنخواهند آمد. در سنین جوانی، در کار و ازدواج، نه خود را قربانی می‌کنند و نه حق کسی را پایمال. آنها تلاش می‌کنند شغل و همسری مناسب شخصیت خود بیابند و چشم‌بسته تصمیم نگیرند؛ زیرا برای خود ارزش قائل هستند.
کتاب گفت‌وگوهایی برای دوست‌داشتن یکی از مجموعه کتاب‌های کودک طلایی است که می‌کوشد به ما بیاموزد چگونه چنین فرزندانی تربیت کنیم و حس ارزشمند‌بودن را در آنها تقویت کنیم. کتاب حاضر در پی انتقال این موضوع است که چطور با فرزند خود صحبت کنیم تا به او بفهمانیم که مهم و دوست داشتنی است. همچنین به او بیاموزیم چگونه در لحظاتی که ما کنارش نیستیم، زمانی‌که در مدرسه است یا در بزرگسالی که با موقعیت‌های سختی در جامعه روبه‌رو می‌شود، به خود یادآوری کند که فردی لایق و مهم است.

بازی‌هایی برای دوست‌ داشتن

book-preview

راهنمای عملی والدین برای بازی با کودک
چگونه کودکم را دوست بدارم تا دوست‌داشتن را بیاموزد؟

دوست‌داشتن دیگران نوعی توانایی و مهارت است. به نظر شما همۀ افراد این توانایی و مهارت را دارند؟ همه می‌توانند دیگران را دوست بدارند؟ چگونه می‌توان مهارت دوست‌داشتن را در کودک ایجاد کرد؟ خوب است بدانید کودکان دوست‌داشتن را فقط از طریق دوست‌داشته‌شدن می‌آموزند. والدینی که پیوسته با کودک خود ارتباطی صمیمی و گرم برقرار می‌کنند، توانایی دوست‌داشتن و برقراری رابطۀ نزدیک و صمیمانه را در او به وجود می‌آورند.
بازی‌کردن با کودک، راهی برای ورود به دنیای او، ایجاد ارتباط و نزدیک‌شدن به اوست. ما بزرگ‌ترها باید از همین کلید طلایی برای وارد‌شدن به دنیای فرزندمان استفاده کنیم. وقتی با او بازی می‌کنیم، این احساس در او ایجاد می‌شود که موجودی دوست‌داشتنی است، مادر و پدرش او را دوست دارند، برای او ارزش قائل هستند و او را همانطور که هست می‌پذیرند. کودک خود را در آینۀ چشمان پدر و مادر می‌بیند که چقدر دوست‌داشتنی، توانا و ارزشمند است و این‌گونه عزت‌نفس او افزایش می‌یابد. عزت‌نفس احساس ارزشمندی است که فرد نسبت به خودش دارد و والدین از طریق بازی و وقت‌گذاشتن، به کودک می‌فهمانند که خودش را دوست داشته باشد و برای خود ارزش قائل شود. این بازی‌ها فرصتی برای تماس چشمی بیشتر، تعامل مثبت، تماس جسمی مراقبتی و فعالیت‌های لذت‌بخش ایجاد می‌کنند و راه‌هایی برای دوست‌داشتن کودکان در اختیار قرار می‌دهند تا الفبای عشق‌ورزیدن را به او بیاموزیم.
کتاب بازی‌هایی برای دوست‌داشتن جلد اول از مجموعه کتاب‌های کودک طلایی است که به موضوعاتی می‌پردازند که باعث می‌شود کودک مانند طلا ارزش خود را حفظ کند و احساس ارزشمندی کند.

سیاست‌ورزی در ایران عصر صفوی

book-preview

قدرت، دیانت، بلاغت

تاریخ ایران دورۀ صفویه، به علت اهمیتی که به‌ویژه با وقوع انقلاب ایران و استقرار حکومتی شیعه پیدا کرد، علاقۀ بسیاری از پژوهشگران ایرانی و خارجی را به جنبه‌های متفاوت خود جلب کرده است. کالین میچل در سیاست‌ورزی در ایران عصر صفوی سعی می‌کند با استفاده از رویدادنامه‌ها، یادداشت‌ها، پیشه‌نگاری‌ها، زیست‌نامه‌ها، سفرنامه‌ها و به طور خاص متون مراسلاتی (منشآت، مکتوبات و فرامین) که در دبیرخانۀ دولت صفوی تولید می‌شد تصویری نو از تاریخ این دوره برای خواننده ترسیم کند. محدودۀ زمانی کتاب قرن شانزدهم میلادی (دهم هجری) است که از زمان خیال‌‎پروری منجی‌گرایانۀ شاه اسماعیل جوان شروع می‌شود و تا نخستین سال‌های حکومت موفق‌ترین فرمانروای صفوی، یعنی شاه عباس، ادامه می‌یابد. میچل تلاش می‌کند نقبی بزند به ماهیت متغیر و چندوجهی مشروعیت صفویه و رابطۀ دیالکتیکی آن با بلاغت در اسناد اداری و مکاتبات خارجی که از طریق دبیرخانه صورت می‌گرفت.
این اثر با تمرکز بر آیین دبیری و نقش متولیان آن در حکومت‌های سلاطین مهم صفوی یعنی شاه اسماعیل، شاه طهماسب، شاه محمد خدابنده و شاه عباس خلأ نسبتا بزرگی را، که در مطالعات کنونی دربارۀ دولت صفوی وجود دارد، پر می‌کند. تأکید میچل بیشتر بر نامه‌های دیپلماتیکی است که از دبیرخانۀ صفوی به خارج فرستاده شده‌اند.
او با برگزیدن عناوینی بسیار جذاب برای هر چهار فصل کتاب، خواننده را ترغیب می‌کند هر فصل را تا آخر با رغبت بخواند؛ «شاهنشاهی آخرالزمان» به ظهور و حکومت شاه اسماعیل می‌پردازد و اینکه اسناد دبیرخانۀ صفویان چگونه به ما کمک می‌کند گذار نهضت آنها از شکل یک طریقت صوفیانه به قالب یک دولت شاهنشاهی را درک کنیم و همچنین به میزان تأثیر منش ستیزه‌جویانه و منجی‌گرایانۀ شاه اسماعیل پی ببریم.
«جهانشناسی‌های ناهمساز» به بررسی دورۀ شاه طهماسب و ورود کرکی، فقیه بزرگ شیعه، به دربار می‌پردازد. در این دوره کارمندان دبیرخانه تشویق شدند که نه‌تنها تشبیهات و استعارات ادبی، بلکه اخبار و احادیث امامی را نیز در مکتوباتشان بیاورند. این مکتوبات شاهدی بر رقابت‌های فرهنگی و مذهبی در دبیرخانۀ صفوی در این سال‌هاست. «توبۀ دوم» نیز دگرگونی دبیرخانه در پی تصمیم شاه به انتقال پایتخت از تبریز به قزوین را بررسی می‌کند و تحرک تازۀ روحانیان را، که با ایجاد شبکه‌های گوناگونی از قشر سادات در ایران پدید آمد، نشان می‌دهد.
«بازگشت پادشاه» به ساختار و رفتار دبیرخانه در حکومت شاه اسماعیل دوم و سپس شاه محمد خدابنده توجه می‌کند و به اعادۀ حیثیت از این شاهان می‌پردازد؛ چرا که بسیاری از ادیبان و مورخان بنام دورۀ سلطنت شاه عباس تعلیم و تربیت و تجربیات اولیۀ خود را در زمان این شاهان به دست آورده‌اند. در نخستین روزهای زمامداری شاه عباس، پیش از آغاز اصلاحات فراوان سیاسی و نظامی و اداری او، شاهد جهت‌گیری تازه در سبک و سیاق کار دولت خواهیم بود.

«یادداشتی از فریبا پات در نشریۀ رود»

کیمیا

فیلم کیمیا داستان رزمنده‌ای است به نام «رضا» که در آغازین روزهای جنگ تحمیلی همسر خود را که باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد به بیمارستان می‌رساند و خود به اسارت قوای دشمن در می‌آید. همسر رضا حین عمل جراحی می‌میرد و «شكوه» جراح، فرزند رضا را نجات می‌دهد. پس از گذشت نه سال، وقتی رضا از اسارت آزاد می‌شود، پی می‌برد كه همۀ اعضای خانواده‌اش را از دست داده است. او در جستجوی تنها بازماندۀ خود، فرزندش است. «كیمیا» فرزند او  نزد شكوه در مشهد زندگی می‌كند. مشكل اینجاست كه شكوه به طور كامل به كیمیا وابسته شده و برای او مادری کرده است.

شب یلدا

شب یلدا روایتگر زندگی «حامد» است که علی‌رغم علاقۀ بسیار به همسرش «مهناز» و دخترش «نازی» آنها را پس از ‏ده سال زندگی مشترک به خارج کشور می‌فرستد. ‎بهانۀ مهناز برای سفر آزادی بیشتر است، اما پس از خروج از کشور، ‏رفتارهای مشکوکی از او سر می‌زند. دوستان حامد در خارج به او اطلاع می‌دهند که مهناز با فردی به نام آقای «شریف» (از ‏دوستان قدیمی حامد) در ارتباط است‎. حامد که از نظر روحی بسیار حساس شده است به همسرش بدگمان می‌شود و خود را در خانه ‏حبس می‌کند. در این مدت، او، به طور اتفاقی و به صورت تلفنی، با زنی مطلقه به نام «پریا فردوسی» آشنا می‌شود و به توصیۀ ‏پریا به مرور گذشته‌اش می‌پردازد. او به تدریج درمی‌یابد که مهناز او را دوست نداشته و بدون عشق با او زندگی کرده‌ است. ‏مهناز پس از مدتی، تلفنی به حامد اطلاع می‌دهد که برای گرفتن اقامت، باید از حامد طلاق بگیرد و به عقد شریف دربیاید. حامد ‏یک سال را در وضعیت سردرگمی و افسردگی می‌گذراند. در انتهای فیلم، پریا به دیدار حامد می‌آید.‏

فیلم شب یلدا یادآور این است که در پس تاریک‌ترین و طولانی‌ترین شب‌ها هم روزی است پرنور و پرامید.

تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق

book-preview

 

در سال 1324ق/1906م انقلاب مشروطیت ایران بر اثر یک رشته عوامل درونی و بیرونی روی داد. از نظر بیرونی، انقلاب ایران را می‌توان دنبالۀ جنبش‌های گستردۀ مشروطه‌خواهی دانست که در بسیاری از کشورهای جهان در نیمۀ دوم سدۀ 19 میلادی پدیدار گردید، مثل انگلیس، ایتالیا، دانمارک، آلمان و دیگر کشورها. مسلما ایرانی‌ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت‌تأثیر این انقلاب‌ها و رویدادهای فراگیر و گسترده قرار داشتند.
از نظر درونی باید گفت که حکومت استبدادی و فساد کارکنان دولت در تهران و شهرستان‌ها به اندازه‌ای رسیده بود که کشور را به یک دگرگونی ناگهانی نیازمند ساخته بود. بیشتر مردم، از جمله رهبران مذهبی و بازرگانان، از پادشاهان قاجار و دستگاه استبدادی آنان سخت ناخشنود بودند. منافع طبقۀ میانه، به‌ویژه بازرگانان ملی، به وسیلۀ امتیازهای بیگانگان مورد تهدید قرار گرفته بود. این امتیازها موقعیت رهبران مذهبی را نیز تهدید می‌کرد زیرا این دو گروه اخیر (بازرگانان و علما) سود متقابل از یکدیگر می‌بردند.
از سوی دیگر با گسترش دخالت بیگانگان در امور ایران و شدت‌یافتن نیروی غرب‌گرایی در میان جمعی از ایرانیان، مقام و موقعیت علما به خطر افتاد. شماری از اندیشه‌وران غرب‌گرا مثل آخوندزاده، مجدالملک و سپهسالار در جامعۀ ایران خودنمایی کردند و ضد حکومت استبدادی در ایران مطالبی نوشتند. ولی آنان به تنهایی نمی‌توانستند از هواخواهان زیادی برخوردار باشند و به پشتیبانی رهبران مذهبی که در آن هنگام تنها وسیلۀ اعلام و ابراز افکار عمومی بودند نیاز فراوان داشتند.
در این میان به عواملی نیاز افتاد که نقش میانجی را در همگام ساختن این دو گروه که بنا به علت‌های گوناگون سقوط رژیم قاجاریه را خواستار بودند، بازی کند. به نظر می‌رسد که سید جمال‌الدین اسدآبادی مشهور به «افغانی» این نقش را بر عهده گرفت و با فعالیت‌های ویژۀ خود یک نوع آشنایی و همگامی میان روشنفکران و مذهبیان پدید آورد، در نتیجه مسئلۀ مشروطه‌گری در نوشته‌های آن زمان به این صورت مورد بررسی قرار گرفت که تفاوت و تناقضی میان مشروطیت و شیعی‌گری وجود ندارد.
چون باور علما بر این بود که مشروطه‌گری با اسلام آشتی‌پذیر است، آنان با نیروی گستردۀ خویش از رژیم مشروطه در ایران پشتیبانی و در سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود کوشش کردند که حکومت مشروطۀ دموکراسی را با شیوۀ حکومتی کیش شیعه از نظر تئوری آشتی دهند و بدین ترتیب خواستند به حکومت استبدادی آن زمان که از دید آنها ضد اسلامی به شمار می‌آمد پایان بخشند.

هدف اصلی عبدالهادی حائری در کتاب تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق آن است که واکنش رهبران مذهبی را در برابر انقلاب مشروطیت، چه از نظر درگیری عملی و چه از حیث کمک‌های فکری آنان در انقلاب، در چارچوب فعالیت‌های مشروطه‌خواهی و نوشته‌های سیاسی مرحوم میرزا محمدحسین نائینی (1277-1355) مورد بررسی و پژوهش قرار دهد. چون ‌تفسیر میرزا محمدحسین نائینی بر مشروطیت از همۀ نوشته‌های علمای دیگر همزمان او در این زمینه منظم‌تر و محکم‌تر است، در این کتاب توجه نقادانه و ویژه‌ای به اندیشه‌های سیاسی او شده است.

نفس عمیق

در آغاز فیلمِ نفس عمیق غواصان و ماموران حفاظتی سد در حال بیرون کشیدن جنازۀ فردی هستند که در آب غرق شده است و گفتگوی آنها از وجود یک ماشین و فردی دیگر با موهای بلند در اعماق تاریک آب پشت سد خبر می‌دهد.
سکانس بعد «کامران» را با موهای باز درحالی‌که آرام و بی‌حرکت در زیر آب استخر است، به عنوان بازیگر نقش اول مرد معرفی می‌کند. کامران دانشجویی محبوب از نظر یکی از استادانش شناخته می‌شود که دارای نشاط و تلاش علمی لازم برای مطالعه و فعالیت در دانشگاه نیست. او دچار ناامیدی مطلق شده و لب به غذا نمی‌زند و شب‌ها نمی‌خوابد. درحالی‌که مشاجرۀ تلفنی او با مادرش هنوز تمام نشده است، موبایلش توسط موتور سواری در خیابان جنب دانشگاه به سرقت می‌رود و او به دیدار «منصور» می‌رود. منصور دوست کامران که نحوۀ آشنایی و دوستی آنها علی رغم تفاوت‌های روشن فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر بیننده معلوم نمی‌شود، جوانی ساده از پایین شهر است که مادری بیمار دارد و به خاطر عدم تمکن در پرداخت اجاره، صاحبخانه اجازۀ حضور او و کامران را نمی‌دهد.
منصور یک موبایل برای تماس‌های کامران می‌قاپد و با کرایۀ آن به فردی که می‌خواهد با ژاپن تماس بگیرد هزینۀ یک شب مسافرخانه را تهیه می‌کند. او بعدا گوشی را به فردی که درخواست اعانه می‌کند و ادعا می‌کند بچه‌ای بیمار دارد می‌فروشد و او هزینۀ پیشنهادی را کامل می‌پردازد.
آنها برای رهایی از وضعی که به آن دچار شده اند، ماشین یک زن دارای سرمایۀ اقتصادی و اجتماعی بالا را می‌دزدند و فرار می‌کنند. در طی کردن این مسیرهای بی هدف، «آیدا» درحالی‌که زیر باران در حال پیاده روی است، به پیشنهاد منصور سوار ماشین می‌شود. آیدا دانشجویی ساکن خوابگاه است. پس از این دیدار ذهن منصور تمام و کمال متوجه آیدا می‌شود ولی کامران واکنشی متفاوت از منصور به این مسئله دارد. صبح فردا به منطقۀ سد که محل اردوی علمی دانشجویی آیدا است می‌روند و منصور او را در میان دانشجویان دختر و پسر که در گردش علمی جدا شده‌اند، جستجو می‌کند و زمان ملاقاتی را تعیین می‌کنند. کامران همچنان در حال سکوت به اعتصابش ادامه می‌دهد. در نهایت وضع جسمانی او به هم می‌ریزد و در بیمارستان می‌میرد. منصور این بار دچار ناامیدی كامل می شود.
رابطۀ آیدا و منصور بر متصدیان خوابگاه و سپس خانوادۀ آیدا روشن می‌شود و آیدا زمانی مجبور به ترک خوابگاه و خانه می‌شود که منصور پس از مرگ کامران جنب خوابگاه منتظر اوست. آیدا و منصور روانۀ جادۀ چالوس می‌شوند. سیاهی مطلق نمایی قبل از تونل، میان بگو مگو و شوخی آن دو و صدای صلوات و افسوس مردم بر صحنۀ سقوط یک ماشین به داخل سد فاصله می‌اندازد. سرنشینان یک ماشین عبوری -مشابه ماشینی که منصور و آیدا در آن سوار بودند- از حادثه مطلع می‌شوند و به توصیۀ فردی که در کنار جاده شاهد صحنۀ سقوط است از محل حادثه دور می‌شوند.

نفس عمیق فیلمی فراتر از داستان مرگ یا زندگی دو یا سه نفر است. نفس عمیق قصۀ دست و پا زدن یک نسل در دل اقیانوس است. نسلی که او را در اعماق آب قرار داده‌اند و از او می‌خواهند نفس عمیق بکشد! فارغ از اینکه پایانی به جز مرگ را نمی‌توان برای چنین راهی متصور بود.

روسری آبی

داستان فیلم روسری آبی حکایت یک کارخانه‌دار میانسال در زمینۀ رب‌سازی و صاحب مزرعۀ کشت گوجه‌فرنگی به نام «رسول رحمانی» است که بعد از مرگ همسرش، روزگار را به انزوا می‌گذراند و هر از گاهی دخترانش به او سر می‌زنند. در مزرعۀ او دختر جوانی به نام «نوبر کردانی» کار می‌کند که مسئولیت زندگی مادر معتاد، برادر نوجوان ولگرد و خواهر کوچکش را بر عهده دارد. در اثر مسائلی، توجه رسول به نوبر جلب می‌شود. در ابتدا تلاش می‌کند برای او پناه و معیشتی درخور فراهم کند، اما به‌تدریج دل به او می‌بازد و سرانجام به طور موقت و پنهانی عقدش می‌کند و درحالی‌که مادر نوبر به خاطر مواد مخدر زندانی شده است، برادر نوجوان او را هم تحت پوشش خود قرار می‌دهد.
ماجرا رفته رفته به گوش دو دختر رسول می‌رسد و با تمهیداتی نظیر تهدید و تطمیع نوبر و گرد آوردن بزرگان فامیل در مقابل رسول، سعی می‌کنند از آنچه گمان می‌کنند رسوایی است جلوگیری کنند، ولی رسول که در اثر این حرکات دچار حملۀ قلبی هم شده است، ناگهان خانه و اموال و زندگی‌اش را رها می‌کند و زندگی با نوبر را انتخاب می‌کند؛ انتخابی که فرجام چندان مطمئنی برایش تصور نمی‌شود.

روسری‌ آبی پنجمین فیلم سینمایی رخشان بنی‌اعتماد محصول سال ۱۳۷۳ است. بنی اعتماد این بار مضمون عشق میانسالی را دستمایۀ اثرش قرار داده است. برای خواندن چند مقاله در نقد و بررسی این فیلم اینجا را کلیک کنید.




جستجوی پیشرفته با گوگل

این جا یک سایت کتاب فروشی نیست.

هدف اول و غیر انتفاعی ما معرفی بهترین ها در میان انبوه آثار است.
در عین حال امکان خرید هم دارید.

×
تمام حقوق برای وب سايت آثار برتر محفوظ است. © 1387 - ۱۴۰۳
پياده سازی قالب توسط شرکت پرتونگار