قوم ثمود یکی از کهنترین اقوام ساکن در شبهجزیرۀ عربستان هستند که به نظر میرسد از جنوب این سرزمین به تدریج به سمت شمال و شمال غربی آن کشیده شده و در فاصله میان حجاز تا سوریه میزیستند. از این قوم، که نامش در قرآن نیز ذکر شده، سنگنگارهها و سنگنوشتههایی باقی مانده است.
واندن براندن در پژوهش حاضر بر مبنای این دادههای باستانشناسی سعی در ترسیم جنبههای مختلف زندگی افراد این قوم دارد. وی در نیمۀ دوم سدۀ بیستم حدود چهارهزار متن از این سنگنوشتهها را بررسی کرد که حاصل کار او کتاب حاضر است.
در کتاب تاریخ قومی ترسیم میشود که آغاز و پایانش همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. کتاب را میتوان تکپژوهشی مردمشناختی از قوم ثمود دانست. خاستگاه ثمود، آغاز مهاجرت آنها، پراکندگی قومها، محل سکونت، پیشهها، جنگها، روابط اجتماعی، زبان، دین و مراسم دینی، معابد، خدایان و… از جمله آگاهیهایی است که نویسنده توانسته از دل سنگنوشتهها بیرون بکشد.
نویسنده در آغاز کتاب دو فصل را به گزارش مورخان دربارۀ قوم ثمود اختصاص داده و همچنین از قرآن سود برده است. سپس به گردآوری اطلاعات موجود در سنگنوشتههای ثمودی پرداخته و آنگاه تصاویر حک شده بر سنگها را تفسیر نموده است که در کنار سنگنوشتهها به فراوانی وجود دارند و طرح تعدادی از آنها نیز در انتهای کتاب آمده است.
وی کوشیده تا نتایج پژوهشهای خود را با دادههای تاریخ دیگر اقوام سامی به ویژه با دادههای تاریخی عربستان جنوبی مقایسه کند. البته این مقایسهها بیشتر در خصوص تفسیر اسامی خاص است.
یکی از نکتههای جالب، در خصوص اسامی خدایان قوم ثمود و ویژگیهای آنهاست که بیشتر دارای ویژگی اختری هستند. در این بخش نام 65 خدا آمده که از مهمترین آنها میتوان مناف، منات، لات، شمس، هبل، امعلی، ستار، رحیم، اله و… را نام برد.
نتایج جستجو:
در هرگز و همیشه انسان
از میراث عرفانی خواجه عبدالله انصاری
کتاب در هرگز و هميشه انسان با محوريت عارف نامی، خواجه عبدالله انصاری و تاثير وی بر ادب عرفانی توسط محمدرضا شفيعی کدکنی نگاشته شده است.
آثار مسلم خواجه انصاری که به عربی و فارسی است، در ایران شهرت چندانی نداشته، جز منازلالسائرین که شروح بسیار بر آن نوشته شده و از متون نیمه درسی حلقههای تصوف به شمار میرفته است. نام خواجه عبدالله انصاری را جامعه ایرانی به نوع ادبی «مناجات» چنان گره زده است که در هر کتابی چند سطر مناجات، به فارسی دیده شود، خود به خود ذهنها متوجه او میشود.
امتیاز بزرگ این کتاب بر تمامی آثاری که در ایران و خارج از ایران تاکنون به نام خواجه عبدالله انصاری انتشار یافته، این است که چند متن پارسی موجود در این کتاب با تمامی آثار نشر یافته به نام خواجه از بنیاد متفاوت است.
بر اهل فن پوشیده نیست که قدیمترین نمونههایی که تاکنون به نام آثار فارسی خواجه عبدالله انتشار یافته، به لحاظ نسخهشناسی، با روزگار او فاصلهای چهارصد، پانصد ساله دارند و از منظر مسائل سبکشناسی و تاریخ زبان نیز دارای کمترین نشانههایی از قدمت هستند.
نگارنده در آغاز، قصدش این بوده که در بخش میراث عرفانی خواجه عبدالله انصاری مناقب شیخالاسلام را تصحیح و شرح کند و با چند مناجات که سرژ دوبرکوی از نسخههای طبقات الصوفیه استخراج و تصحیح کرده است همراه کند و به خوانندگان عرضه دارد. سعادتی بزرگ نصیب نگارنده شد که به نسخهای بسیار کهن از آثار فارسی خواجه عبدالله انصاری دست یافت که هم به لحاظ معنی و هم به لحاظ صورت و ساخت و مسائل نحوی و صرفی و واژگانی، بیگمان، با آنچه تاکنون دیده شده است، فرسنگها فاصله دارد.
این نسخه گرانبها و منحصر به فرد که در کتابخانه مدرسه نمازی شهر خوی نگهداری میشد و تاریخ کتابت آن ۷۰۹ هجری است، از قدیمترین نسخههای شناخته شده رسائل فارسی خواجه عبدالله، حدود دو قرن کهنتر است و ترتیب مطالب و زبان ویژه آن نیز به کلی متفاوت بوده است.
حالات و مقامات م.امید
در این عرصه پهناور که از هر سوی کوششی و کششی به جانبی، دانسته یا ندانسته، هست و هر کسی با اندک آگاهی یا با هیچ آگاهی از رمزهای زبان، با افزودن حرف اضافهای بر صفتی، دعوی آوردن شیوهای خاص دارد. در این جوّ هنری آشفته، از دعویهای کودکانه که بگذریم، پس از نیما، م.امید را با اسلوبترین شاعر زبان فارسی خواهیم یافت؛ زیرا تنها اوست که با پذیرفتن اصولی در زمینه موسیقی شعر و قالب آن و عناصر پیوند معنوی در شعر (چه آنها که خود به وجود آورده و چه آنها که از میراث گذشتگان بوده و او دیگر بار در شعر امروز احیا کرده) اسلوبی به وجود آورده است که از همه اسلوبهای رایج شعر امروز پرتأثیرتر است.
کتاب حالات و مقامات م.امید چشماندازهای گوناگون زندگی و شعر «مهدی اخوان ثالث» را آینگی میکند و تصویری همه جانبه از شخصیت او به خوانندگان ارائه میدهد؛ از خصوصیترین لحظههای زندگی شخصی او تا سلوک اجتماعی و سیاسیاش. در این کتاب ما با ابعاد شگفتآور خلاقیت او آشنا میشویم؛ از نقد ساختاری و صورتگرایانه کار او تا نقد اجتماعی و روانشناسی خلاقیت هنری او. کتاب، در طول نیم قرن، به دست یکی از نزدیکترین یاران او، که سالها و سالها با او و در کنار او زیسته است، تألیف شده است. اطلاعات ویژه برخاسته از این کتاب را در هیچ جای دیگر نمیتوان یافت.
بخش ابتدایی کتاب مربوط به زندگینامه اخوان ثالث است، و بخشهای دوم تا چهارم به تحلیل اشعار اخوان در مجموعهشعرِ «از این اوستا» اختصاص دارد.
شفیعی کدکنی در این اثر نیز انتقاداتی به احمد شاملو دارد، چنانکه در کتابِ با چراغ و آینه نیز نقدی بر آثار شاملو ذکر کردهاست.
چشیدن طعم وقت
از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر
چشيدن طعم وقت، به زبان فارسى، روايتى كهن و نويافته از «مقامات ابوسعيد ابوالخير» است كه تصور همگان تا كنون بر آن بود كه بر اثر حوادث روزگار، اجزاى آن از ميان رفته است. این کتاب يكى از غنايم روزگار و از مهمترين اسناد ادبى و عرفانى زبان فارسى است؛ گنجينهاى از اقوال ابوسعيد و حكايات مربوط به زندگى او و نيز داستانهايى كه ابوسعيد، در مجالس خويش نقل مىكرده است.
عناوين دربرگيرنده مطالب كتاب، به اين صورت چينش شده است:
مقدمات پژوهش؛
ذكر شيخ ابوسعيد ابوالخير(رحمةاللهعليه)؛
نسخهبدلها؛
رباعيات شيخ ابوسعيد(قدسسره)؛
تعليقات متن؛
نمايه.
مقايسه اين كتاب، با «حالات و سخنان» و «اسرار التوحيد» نشان مىدهد كه نسخه اصلی «مقامات ابوسعيد»، با همه اشتراكى كه در مباحث با آن دو كتاب داشته، تدوين ديگرى داشته و اگر اين سه كتاب را با يكديگر بسنجيم، مىبينيم كه وجوه اشتراكى دارند و وجوه افتراقى.
هر سه كتاب، زبان فصيح و شسته و روان و شيرين دارد؛ زبان قرن پنجم و ششم با واژگانى مشترك و ساختارهاى نحوى مشابه، اما هر يك از مؤلفان سبک و سليقه خاص خود را نيز دارا است و در «مقامات ابوسعيد»، واژگان و تعبيراتى ديده مىشود كه در آن دو وجود ندارد و هر يك از آن دو كتاب نيز نسبت به ديگرى، همين ويژگى را داراست.
به نظر شفيعى كدكنى قدر مسلم اين است كه متن موجود، متن كامل نيست، زيرا هيچگونه تدوين و تبويبى در آن به چشم نمىخورد؛ نه تنها خطبه كاتب غايب است كه نام و نشان مؤلف و اشاراتى كه هر مؤلف به زمان و مكان خود دارد، در اين متن موجود به چشم نمىخورد و اينها همه، دليل اين است كه متن موجود با متن اصلى فاصله دارد.
اين كتاب، ابياتى را، بر مجموعه ابيات بازمانده از مجالس ابوسعيد مىافزايد كه هر كدام از آن ابيات، ارزشى ويژه دارد.
با چراغ و آینه
در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر ایران
موضوع کتاب با چراغ و آینه، شعر و ادب فارسی در دورههای قاجار و پهلوی است. اشارههای پراکندهای به شعر و ادب در دوره انقلاب و جمهوری اسلامی نیز در این کتاب دیده میشود.
این کتاب به بررسی تأثیر ترجمه آثار ادبیات جهان بر شعر معاصر فارسی می پردازد. نویسنده پس از پرداختن به مجموعه عوامل مؤثر اجتماعی ـ سیاسی در انقلاب مشروطه و پیش از آن بر شعر فارسی، به تبیین زمینهها و چگونگی تأثیر ترجمه بر شعر معاصر ایران میپردازد و معتقد است «تحولات شعر مدرن فارسی در قرن اخیر، تابعی است از متغیر ترجمه ادبیات و شعر اروپایی در قلمرو زبان پارسی».
در بخش اول کتاب، شماری از موضوعهای پراهمیت در قلمرو اجتماع، سیاست و فرهنگ ایران در دوره نخست و بخشی از دوره دوم با توجه به بازتاب آنها در شعر و ادب این دورهها، و در بخش دوم، آرا و آثار ادبی و فرهنگی پنج تن از تجددخواهان دوره قاجار بررسی و تحلیل شده است.
بخشهای سوم و چهارم کتاب، شناسایی و تحلیل نمونههایی از ترجمه شعر فرنگی یا بیگانه به فارسی و تأثیر آنها بر شعر شاعران اواخر دوره قاجار تا نیمه دوره پهلوی و چندین موضوع مرتبط با آن است.
بخش پنجم عبارت است از تحلیل اجمالی آثار ۲۹ تن از شاعران ایران از مشروطه تا دهه ۱۳۴۰؛ یعنی از ادیب پیشاوری تا فروغ فرخزاد. در انتها نیز چند مقاله درباره جوانبی از شعر معاصر ایران در ضمیمه کتاب آمده است.
این کیمیای هستی
درباره حافظ
با اطمینان می توان گفت که هیچ ملتی، شاعری از نوع حافظ ندارد. فردوسی بیش و کم نظایری در جهان دارد و سعدی نیز و حتی جلال الدین مولانا هم. ولی حافظِ ما در فرهنگ بشری بی مانند است؛ شاعری که شعر فارسیِ او را زاهدان و عارفان در قنوت نماز به جای ادعیه و آیات عربی بخوانند و در عین حال زندیقان هر دوره ای شعر او را آیینه اندیشه های خود بدانند و از نظر «پیر خطاپوش» حافظ که بر قلم صنع چنان اعتراض خطرناکی کرده است شادمان باشند و در زندگی روزانه مردم ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید، سر سفره عقد و هفت سین سال نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند. چنین شاعری در جغرافیای کره زمین و در تاریخ بشریت منحصر به فرد است و همانند ندارد.
کتاب این کیمیای هستی به صورت دوره سه جلدی به چاپ رسیده است:
جلد اول این کتاب با عنوان «جمالشناسی و جهانِ شعری»، شامل مقالاتی است که هر کدام، نکتهای یا نکتههایی را درباره هنر حافظ مطرح میکند.
جلد دوم با عنوان «یادداشتها و نکتهها»، دربرگیرنده یادداشتها و نکتههایی درباره یک بیت یا یک مصراع از حافظ است. افزونبر این، دو یادداشت دیگر با عنوان ترجمه شعرهای عربی حافظ و چند نکته حافظشناسی در دیوان خمّاری، در این جلد آورده شده است.
جلد سوم کتاب با عنوان «درسگفتارهای دانشگاه تهران»، به مجموعه یادداشتهای دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران اختصاص دارد که در طول سالها از کلاسهای درس حافظ محمد رضا شفیعی کدکنی، به سلیقه خود برداشتهاند.
ادوار شعر فارسی
از مشروطیت تا سقوط سلطنت
در اين کتاب ادوار شعر فارسی در بخشهای زير مورد بررسی قرار گرفته و از آنجا که شعر معاصر با تمام تحولاتش، ریشه در شعر مشروطیت دارد، مؤلف گفتگوها را از آنجا آغاز کرده و حتی کمی قبل از مشروطیت را نیز مورد بحث قرار داده است:
دوره قبل از مشروطيت
دوره مشروطيت، عصر رضا شاهی (1299-1320)
از شهريور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332
از کودتای 1332 تا حدود 1340
از 1340 تا 1349
از 1349 (اوج گيری مبارزه مسلحانه) تا 1357 (سقوط حکومت).
روش بررسی و داوری در اين مجموعه به شيوههای زير انجام شده است:
چهره ها (شعرای طراز اول)، صداها، مسائل اصلی (حاکم بر شعر از لحاظ تفکر، شناخت و ساختمان فنی)، تکنيک (مجموع مفاهيمی چون تصوير، موسيقی، ويژگی های زبانی و شکل)، عوامل تغيير (موثر هايی که در تحول زمينه های مختلف شعر بايد رد پای آنها را تعقيب کرد)، عوامل اجتماعی (عوامل اقتصادی-سياسی-تاريخی جامعه)، عوامل فرهنگی (تاثير نشر کتاب ها، مجله ها، بيانيه ها و ترجمه ادبيات خارجی).
کاسه لبه واریخته: کاربرد و پراکندگی
نویسنده: کامیار عبدی
باستان شناسی و هنر ایران (32 مقاله در بزرگداشت دکتر عزت الله نگهبان)، به کوشش عباس علیزاده، یوسف مجیدزاده، صادق ملک شهمیرزادی، مرکز نشر دانشگاهی، 1378
هنر خوشبختی
شوپنهاور در دوران اقامتش در برلین، تا قبل از تلاش ناکامش در رقابت با هگل برای ایراد درسگفتارهایی همزمان با کلاسهای هگل و تا زمان فرار ناگزیرش از شیوع وبا در پایتخت دولت پروس، تمایل زیادی به تدوین رسالههای کوچک و کمحجم نداشت، جز رساله «هنر همیشه برحقبودن» که آنهم در زمان حیاتش منتشر نشد. بااینحال شوپنهاور در دوره اقامت در برلین، یادداشتهایی فراهم کرده بود و قصد داشت از آنها در تدوین کتابچه راهنمایی درخصوص آموزه خوشبختی بهره ببرد.
او سرانجام پنجاه قاعده زندگی تنظیم کرد با هدف سوقدادن زندگی فرد به سمت سعادت و خوشبختی. کتاب هنر خوشبختی مجموعهای است از قطعات تاکنون منتشرنشده از شوپنهاور. البته شوپنهاور در فصل پنجم «گزینگویههایی در باب حکمت زندگانی» از این قطعات استفاده کرده و در همانجا از هنر خوشبختی بهاختصار با عنوان «اندرزها و اصول راهنمای کلی» یاد کرده است. منبع این دستنوشتهها دو دستهاند: یا از خلال دستنوشتههایی استخراج شدهاند که در سالهای مختلف با تلاش افراد مختلف منتشر شدهاند یا از میان آثاری که تاکنون هرگز منتشر نشدهاند و کماکان در آرشیو شوپنهاور محفوظند.
این پنجاه قاعده زندگی بهعنوان قواعد و اصول زرین به شیوه فرانسویها تدوین و فرمولبندی شده است؛ یعنی شامل تأملات و اندیشههایی است که حجم آن کمی از گزینگویه بلندتر است و در قالب دستورالعمل، حاوی رهنمودها یا راهکارها و توصیههای تربیتی است و هریک به سهم خود شامل یک برهان فلسفی-اخلاقی است. مثلا قاعده ششم میگوید: «آگاهانه دست به کاری بزنیم که در توانمان است و آگاهانه بار رنجی را بر دوش بکشیم که ناگزیر به ما وارد میشود. نباید آنطورکه میخواهیم بلکه باید آنطورکه میتوانیم زندگی کنیم.»
هنر رفتار با زنان
شوپنهاور از جمله فیلسوفان بزرگی است که مواضع تند و تیز او در برابر زنان مهم و جنجالی است، چندان که بسیاری بر این باورند شوپنهاور بر اندیشههای نیچه در باب زنان و همچنین قدرت و اراده بسیار تأثیرگذار بوده است. کتاب هنر رفتار با زنان مجموعهای است درباره زنان که از میان آثار مفصل شوپنهاور گردآوری شده است، از میان آثار اصلی و آثار بعدی که پس از مرگ او در یادداشتها و پیوستهای آثار و حتی جاهای دیگر آمده است.
این کتاب نیز همچون دیگر آثار شوپنهاور صریح، بیپرده، دقیق، تلخ و تاریک است. از این گذشته، شوپنهاور در کتاب حاضر به سنت دیرپا و درعینحال مهم مشرقزمین در نگاه به زنان نیز پرداخته و در موافقت با همین سنت آشنا برای ما حتی از ستودن آن کوتاهی نکرده است. از سوی دیگر، او از سنت برخی ادیان در نگاه به زن نیز بهره میبرد که گاه با او سخت همراه است، ازاینرو این کتاب هم برای مخالفان و هم موافقان شوپنهاور خواندنی است.
از این کتاب خوراک آمادهای برای جدلهای فمینیستی دوآتشه فراهم میشود. اگرچه کتاب میکوشد علمی و موضوعی باشد، در حقیقت به جلوهها و هنجارهای منفرد انسانی میپردازد. دقیقا بههمیندلیل، صرفا بهجای توصیفات خنثی، فهرستی از انواع و اقسام پیشنهادها و رهنمودهایی کنار هم میآیند که جنس مرد بهگونهای اجتنابناپذیر در هنگام مراوده با زنان رقم زده است. با تمام این اوصاف چنانکه از این کتاب برمیآید، زن از نظر شوپنهاور نه زن فتنهگر یا زن شکننده بلکه زنی است بیخصلت، بیخاصیت و بیهیچ ویژگی خاصی.