از روی نسخۀ تصحیحشدۀ محمد علی فروغی
گلستان سعدی در یک دیباچه و هشت باب به نثر مسجع (آهنگین) نوشته شده و غالب نوشتههای آن کوتاه و به شیوۀ داستانها و نصایح اخلاقی است.
از روی نسخۀ تصحیحشدۀ محمد علی فروغی
گلستان سعدی در یک دیباچه و هشت باب به نثر مسجع (آهنگین) نوشته شده و غالب نوشتههای آن کوتاه و به شیوۀ داستانها و نصایح اخلاقی است.
این کتاب به تبیین و معرفی داستاننویسی پسامدرن اختصاص دارد که متأخرترین جریان در داستان کوتاه ایران است. نویسنده تحولات سبکی و صناعی داستان کوتاه ایران در یک دهه و نیم اخیر را با روشی میانرشتهای و پویششناسانه و با الگویی برگرفته از نقد ادبی بررسی کرده است.
کتاب شامل ده فصل و ساختار کلی آن بدین قرار است: هر فصل با بخشی موسوم به «ملاحظات اولیه» آغاز میشود که در آن پیشزمینهای برای فهم بهتر مباحث همان فصل به دست داده شده است. نویسنده سپس در چند بخش متوالی اجزاء یک نظریۀ پسامدرن را با بسط و تکمیل و افزودن نکات و مثالهای روشنگر تبیین میکند. بخش پایانی هر فصل به نقد عملی چند داستان نمونه از منظر نظریۀ تبیینشده در همان فصل اختصاص دارد.
در این اثر علاوه بر تحلیلهای موردی و اشاره به داستانهای متعدد، بیست داستان شاخص که هر یک جنبهای از جریان پسامدرن در داستاننویسی معاصر ما را به نمایش میگذارد، به تفصیل و با استناد به نظریههای پسامدرنیسم نقد شدهاند.
در این کتاب آشنایی با شالودههای نظری داستان کوتاه پیششرط نقد فرض شده است. از این رو در فصلهای اول و دوم عناصر و ویژگیهای داستان کوتاه مدرن شرح داده شدهاند. ساختار سه فصل بعدی از این قرار است که ابتدا یکی از نظریههای داستان کوتاه مدرنیستی با بسط و تکمیل و افزودن نکات و مثالهای روشنگر معرفی میشود و سپس نمونههایی ممتاز از داستان مدرن ایرانی از منظر همان نظریه مشروحاً مورد بررسی قرار میگیرند. به منظور آشنایی بیشتر خواننده با جریانهای داستاننویسی در دهههای اخیر و گسترۀ مضامین آن، در فصل آخر شش نمونۀ شاخص دیگر از داستانهای مدرن ایرانی نقد شدهاند.
رویکرد این کتاب میانرشتهای است و لذا به نقاشیهای امپرسیونیستی، شعرهای ایماژیستی و فیلمهای سینمایی پرداخته میشود تا چهارچوبی برای فهم و نقد داستان به دست دهد. آخرین داستان بررسیشده در کتاب حاضر، یکی از نخستین آثار واجد ابتکارهای فراداستانی در ایران است و حرکت داستان کوتاه ما به سوی پسامدرنیسم را نشان میدهد.
در این کتاب علاوه بر تحلیلهای موردی و اشاره به داستانهای متعدد، مجموعاً پانزده داستان کوتاه مدرن ایرانی به تفصیل نقد شدهاند.
کتاب حاضر با تأکید بر ضرورت شناخت شالودههای نظری داستان کوتاه به عنوان پیش شرط نقد، هم نظریههای این ژانر را معرفی میکند و هم این که کاربرد آن نظریهها را در نقد عملی برگزیدهای از شاخصترین و صناعتمندترین داستانهای کوتاه ایران نشان میدهد.
ساختار جلد اول از این قرار است: در بخش اول مفاهیم و نظریههای داستان رئالیستی و داستان ناتورالیستی معرفی شدهاند. در بحث راجع به این مفاهیم و نظریهها نویسنده رویکردی میانرشتهای در پیش گرفته و لذا رئالیسم و ناتورالیسم در ادبیات را از راه قیاس با همین سبکها در هنرهای بصری (عمدتاً نقاشی و بعد سینما) تبیین کرده است.
در بخش بعدی نقدهای مشروحی بر داستانهای ممتازی که با این دو سبک نوشته شدهاند ارائه گردیده است. در بخش پایانی این مجلد قرائتهای نقادانه از داستانهای بیشتری به دست داده شده است که تحولات مهم در زمینۀ مضامین و تکنیکهای داستان کوتاه در ایران را به نمایش میگذارند.
در این کتاب نویسنده علاوه بر تحلیلهای موردی و اشاره به داستانهای متعدد، مجموعاً پانزده داستان کوتاه به قلم نویسندگان رئالیست و ناتورالیست ایرانی و یک داستان از ادبیات کهن فارسی (هزار و یک شب) را به طور مشروح نقد کرده است.
این اثر شامل داستانهای کوتاهی از نویسندگان مشهور جهان «نیکلای گوگول»، «ادگار آلنپو»، «گی دو موپاسان» و «ارنست همینگوی» به همراه تفسیری از آثار آنان است. شش داستان کوتاه دیگر هم از نویسندگانی چون «ارسکین کالدول»، «نرگس دالال»، «انریکه لوپز آلبوخار» و … در این کتاب آمده است.
کتاب حاضر هم میتواند برای مشتاقان و عاشقان داستان کوتاه راهنمای سودمندی باشد تا شناخت خود را به این نوع داستان بیشتر و لذت خواندنش را عمیقتر کنند و هم شناخت انواع داستان کوتاه، جویندگان این راه را یاری میدهد که موضوعهای خود را با الگوهای مناسبتر و درخورتری ارائه دهند تا موفقیت در آفرینش آنها بیشتر تضمین شود.
موضوع کتاب حاضر بررسی شخصیت حضرت یوسف(ع) در کتابهای آسمانی و ادبیات جهان است. این نوشتار با هدف معرفی قصۀ «یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم» یازدهمین فرزند یعقوب(ع) بدانگونه که در کتاب مقدس و قرآن آمده و نقد و بررسی ساختار و محتوای پارهای از روایات که با الهام از این داستان در ادبیات منظوم و منثور بهویژه در زبانهای انگلیسی و فارسی خلق شدهاند، تدوین شده است.
نویسنده در این راستا پس از بیان رئوس اصلی داستان یوسف(ع) در کتاب مقدس و قرآن از نخستین شکلگیریهای اسطورۀ یوسف(ع) در ادبیات فارسی و انگلیسی سخن گفته و از چندین اثر انگلیسی که بر همین اساس نگارش یافتهاند، یاد میکند.
وی سپس به صورت تفصیلی منظومۀ «یوسف» یا «عزیزکردۀ فرعون» اثر «رابرت آیلت» و «یوسف و برادرانش» نوشتۀ «توماس مان» را در کنار «یوسف و زلیخا»ی «جامی» بررسی کرده و دیدگاههای مذهبی و اخلاقی کتابهای مذکور را برمیشمارد و به تأثیرپذیری خالقان آثار مذکور از کتاب مقدس و قرآن در شرح داستان یوسف(ع) اشاره میکند.
نمایشنامۀ ننه دلاور و فرزندان او: گزارش جنگهای ۳۰ ساله از مشهورترین نمایشنامههای ضدجنگ برتولت برشت است. داستان این نمایشنامه به جنگهای مذهبی ۳۰ سالۀ اروپا یعنی جنگ میان کاتولیکها و پروتستانها باز میگردد. این جنگها که در میانۀ سالهای ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ بیشتر در اروپای مرکزی رخ داد، به جز تلفات در درگیریهای نظامی باعث قحطی و بیماریهای گوناگونی نیز شد، بهطوریکه جمعیت آلمان پس از این جنگها به یک سوم تقلیل پیدا کرد.
ننه دلاور در این نمایشنامه تاجر کوچکی است که با گاریاش در جنگ به تجارت مختصری میپردازد. تلاش او برای ادامهدادن این کسب و کاری که از طریق جنگ به دست میآید به بهای از دستدادن جان فرزندانش تمام میشود. جنگ به همان اندازه که چیزی به آنها میدهد، به همان ترتیب سهم خود را هم پس میگیرد.
برشت نمایشنامۀ ننه دلاور و فرزندان او را در سالهای 1938 ـ 1939 نوشت. این نمایشنامه برای نخستین بار در سال ۱۹۴۱ در زوریخ به روی صحنه رفت. جنگ جهانی دوم نمایش آن را متوقف کرد. در ادامه در سال ۱۹۴۹ با نظارت خود برشت در «تئاتر آلمان» برلین دوباره رنگ صحنه را به خود دید و در این نوبت نقش ننه دلاور را «هلنه وایگل» همسر برشت ایفا کرد. گروه تئاتری «برلینر آنسامبل» به رهبری برشت و همسرش، نمایشنامۀ ننه دلاور را در سال ۱۹۵۱ در برلین و به سال ۱۹۵۴ در پاریس نیز به روی صحنه بردند.
«ژان پل سارتر» فیلسوف و بنیانگذار مکتب «اگزیستانسیالیسم» (اصالت بشر) در 1959 نمایشنامۀ «گوشهنشینان آلتونا» را که بیانیهای ضد جنگ و در نقد عدالت تبعیضپذیر بود به رشتۀ تحریر درآورد.
نمایشنامۀ «گوشهنشینان آلتونا» روایتگر داستان خانوادۀ یک کارخانهدار است که در دوران جنگ جهانی دوم به اشکال مختلف به حزب نازی در تحقق آرمانهایشان یاریرسان بودهاند. سارتر این نمایشنامه را زمانی نوشت که دادگاه نورنبرگ جلادان هیتلر را محاکمه کرده بود. دیدگاه وی در رابطه با مسئلۀ جنگ و اعتراض او به مسئلۀ عدالت با جملهای از «فرانتس» (سرباز نازی) مشخص میشود: «آنهایی که ما را به خاطر جنایتهایمان به پای میز محاکمه میکشانند، خود بر سر مردم بیدفاع ژاپن، درست در همان زمان، بمب اتم میریزند.» سارتر میگوید: «چطور قضاتی که در امر جنایت بر متهمان خود پیشی میگیرند، میتوانند معیاری برای اجرای عدالت به شمار روند. آیا برتری آنها تنها به واسطۀ در دست داشتن قدرت نیست؟»
وی در نمایشنامۀ «گوشهنشینان آلتونا» اضمحلال خانوادۀ «گرلاخ» را درست یک دهه پس از پایان جنگ به نمایش میگذارد. دو کاراکتر اصلی، «گرلاخ» بزرگ و پسرش «فرانتس» که هر دو عامل جنایت در زمان جنگ بودهاند در نهایت دست به خودکشی میزنند.
در حقیقت در این نمایشنامه ژان پل سارتر مشکل دهشتناک قرن ما را به تصویر میکشد. «گوشهنشینان آلتونا» حکایتی از انزوای آدمیان است. حکایت تنهایی ترسناک بشر.
شاید عباراتی چون «بازرگان وندیکی» غریب باشد، به هر حال همه نمایشنامۀ شکسپیر را با عنوان «تاجر ونیزی» میشناسند. همینطور کسی هم امروز دیگر نمیگوید «ویلیم شاکسپیر». گمان میشود نگارش «ویلیام شکسپیر» کاملا جا افتاده است، اما سالها قبل، حدود ۹۰ سال قبل، یک سیاستمدار از وطن دورافتاده «شکسپیر» را «شاکسپیر» نامید و «تاجر ونیزی» را «بازرگان وندیکی». سخن سر ناصرالملک است، نایبالسلطنۀ احمدشاه قاجار و یکی از چهرههای سیاسی تاریخ ایران.
ابوالقاسم خان ناصرالملک در سال ۱۲۹۳ اعلامیۀ مراسم تاجگذاری احمدشاه و شروع انتخابات مجلس را صادر کرد و بلافاصله پس از تاجگذاری احمدشاه و خاتمۀ جشنها عازم اروپا شد و نزدیک به ۱۴ سال را در انگلستان و فرانسه به سر برد. در همان سالها نیز بود که این اثر شکسپیر را ترجمه کرد. اما چگونگی ترجمۀ این اثر هم ماجرای جالبی است که فریدون علا در مقدمۀ این کتاب چنین شرح میدهد:
«شبی در حضور جمعی از دوستان نام شکسپیر به میان آمد و یکی از حضار اظهار نمود که ترجمۀ منظومات و نقل معانی و عبارات آن شاعر شهیر به زبان فارسی امکانپذیر نیست. ناصرالملک با این عقیده موافق نبود و از راه آزمایش و تفنن درصدد برآمد چند سطر از یکی از آثار نویسنده را ترجمه نماید و به این منظور تصادفا نمایشنامۀ اتلو انتخاب گردید. تفریح یک شب و ترجمۀ چند جمله ایشان را بر آن داشت که تمام داستان را به فارسی درآورد و به فاصلۀ چند سال بر اثر اصرار دوستان به ترجمۀ بازرگان ونیزی پرداخت.»
این نخستین بار است که ترجمۀ فارسی نمایشنامۀ تاجر ونیزی ویلیام شکسپیر به قلم ابوالقاسم خان ناصرالملک منتشر میشود. ناصرالملک ترجمۀ این نمایشنامه را در سال ۱۲۹۶ شمسی در پاریس به پایان برد و پس از چند بار ویرایش و تصحیح، آن را به قلم خود پاکنویس و به فرزندش حسینعلیخان قراگوزلو واگذار کرد. این نسخه پس از فوت حسینعلیخان به نوۀ ناصرالملک، دکتر فریدون علا رسید و اکنون به کوشش او منتشر شده است.
این جا یک سایت کتاب فروشی نیست.
هدف اول و غیر انتفاعی ما معرفی بهترین ها در میان انبوه آثار است.
در عین حال امکان خرید هم دارید.