تاریخ بر دوش یک نفر: رشدیه

درباره معلمی بازنشسته_ رضا باقریان موحد_ و احضار روح میرزا حسن رشدیه
مهدی سلیمانیه

۱
بعضی کارها را تنها می‌شود پیش‌ برد. اما بعضی کارهای دیگر، چنان مفصل‌اند که قاعدتاً باید یک تیم انجام‌شان بدهد. یک “نهاد”. حالا وقتی شرایط دورانی ما در ایران پساانقلاب، تیم و نهادی برای انجام آن کارهای بزرگ باقی نگذاشته، چه باید کرد؟ دست روی دست گذاشت؟ تنها غصه خورد؟ تنها در جهان سیاست، به دنبال تغییرات بزرگ گشت؟

بعضی آدم‌ها اما این پاسخ را کافی نمی‌دانند. دست به “کار” می‌شوند. یک تنه، با صرف عمر و داشته و نداشته‌شان، لحظه‌هایشان را به ماه و سال و سال‌ها، وقف کاری بزرگ می‌کنند. من پیش‌تر،‌ نام‌شان را “نفر-نهادها” گذاشته‌ام.

۲
“میرزا حسن رشدیه” را می‌شناسم. اگر ایرانی باشی و سواد خواندن و نوشتن داشته‌باشی، نمی‌شود او را نشناخت. چرا که بدانی یا ندانی، مدیونش هستی. رشدیه، از آن آدم‌هایی است که خواندن داستان زندگی‌اش، مبهوتت می‌کند. از آن “نفر-نهادها”ی غریبی که انگار بار یک تاریخ نداشتن یک ملت و اراده‌اش را به داشتن و ساختن، یک تنه بر دوش می‌کشند. میرزا حسن رشدیه، پایه‌گذار مدارس و آموزش جدید در ایران. کسی که جانش را پای این کار گذاشت. و تمام عمرش و آبرو و سلامتی و سرمایه‌هایش را. و در گمنامی و فقر، داستان زندگی عجیب و با برکتش را تمام کرد.

۳
“رضا باقریان موحد” را اما نمی‌شناختم. زمانی که در یکی از شب‌های بخارا درباره میرزا حسن رشدیه شرکت کردم، از تألیف کتابی جامع در مورد زندگی‌اش آگاه شدم: “مجموعه آثار میرزا حسن رشدیه”. کتابی به کوشش و پژوهش و نگارش معلمی گمنام، در قم، درباره میرزا حسن رشدیه. کتاب رونمایی شد اما به چاپ نرسید. تا اینکه ۱۴۰۱، زمانی که در ایران نبودم، از انتشارش آگاه شدم و با شوق، از همان‌جا سفارشش دادم. کاری کارستان. با کیفیتی چشمگیر و دقتی مثال‌زدنی. در حد قامت میرزا حسن رشدیه.

۴
باقریان موحد در مقدمه‌ی جلد نخست این کتاب نوشته‌بود: وقتی به هفتاد سال تلاش میرزا حسن رشدیه در راستای اصلاح نظام تعلیم و تربیت و بنیادگذاری مدارس جدید فکر می‌کنم و گزارش آن همه مشقت جسمی و روحی را می‌خوانم،‌از صبر و همت او شگفت‌زده می‌شوم. (…) اگر گذشتگان، حق هفتاد سال تلاش تلاش رشدیه را به خوبی ادا نکردند و نام و یاد او را پاس نداشتند، امروزه که هفتاد سال از مرگ او گذشته، ما چه کرده‌ایم؟ (…) بیست و هشت سال است که به عنوان یک معلم، بر سر سفره‌ای نشسته‌ام که رشدیه پهن کرده‌است. به همین علت تصمیم گرفتم که به پاس زحمات هفتاد ساله‌ی آن پیر معارف، هفت سال در راستای احیای آثار او بدون هیچ چشمداشت مالی تلاش کنم. باشد که دین خود را نسبت به او ادا کرده‌باشم.»

۵
او سپس با توضیح سختی‌های عجیبی که در این مسیر کشیده و بی‌تفاوتی نهادهای به ظاهر فرهنگی، از آموزش و پرورش تا حوزه، داستان نگارش این کتاب را در هفت سال عمرش توضیح داده بود. همان‌جا در سال ۱۳۹۹ گفته بود که دو جلد دیگر از این پژوهش را نیز در نظر داشته که منتشر کند اما نمی‌داند که در توانش هست یا نه:
مجموعه اسناد رشدیه، شامل اسناد و مکاتبات اداری و خاطرات و یادداشت‌های پراکنده
و
شناخت‌نامه‌ی رشدیه، شامل مجموعه مقالات مخالفان و موافقان رشدیه.
این را که دیدم، با خودم آه کشیدم و مطمئن بودم که یک نفر،‌به تنهایی، بی‌پشتوانه، نخواهد توانست چنان کار بزرگی را به سرانجام برساند. شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل! نفس کشیدن هم در این شرایط، کمرشکن است. چه رسد به…

چند هفته قبل اما، خبر انتشار آن دو جلد دیگر را کانال کتابفروشی دماوند دیدم. یاد این عهد این معلم عجیب، باقریان موحد در مقدمه‌ی کتابش افتادم. در سکوت بغض کردم.

گرچه این انسان شریف و معلم بازنشسته را نمی‌شناسم، اما به عنوان یک اهل خاورمیانه، یک دانش‌آموز و مدیون میرزا حسن‌ رشدیه و میرزا حسن‌ها، از دور، به احترام این وقف عمر و صبر و شرافتش، زانو می‌زنم.گرچه هیچ مسوول و سازمان و نهادی به شما دستمریزادی نگوید. حالا وقت خواندن ماست. وقت شناخت دقیق‌ رشدیه.

آقای باقریان موحد! شما به جای یک ملت، به جای یک تاریخ، ادای دین کردید.

به نقل از کانال تلگرامی راهیانه @raahiane

به مناسبت روز ملی فردوسی

گزارشی از ترجمه‌ عربی شاهنامه 

البته فردوسی بین تودۀ متوسط عرب‌ با گرایشات ملی طبعا به دلیل زبان تندش نسبت به تازیان محبوب که هیچ بلکه منفور هست، و او را از شعوبیۀ تندرو و از رافضیان متعصب می‌دانند و همان دو بیت شاید الحاقی شاهد آنهاست:

زشیر شتر خوردن و سوسمار            عرب را به جایی رسیده ست کار

که فر کیانی کند آرزو                     تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

را از اغلب عرب‌ها با ترجمه زیر می‌توانید بشنوید:

مِن شُرب لَبَن الابل وأكل الضب بلغ العرب مبلغاً أن يطمحوا في تاج الملك؟  فتباً لك أيها الزمان وسُحقاً

اما بین اهالی فرهنگ و دانشگاهیان عرب زبان، فردوسی جایگاه ویژه‌ای دارد؛

من نخست به یک اشتباه رایجی اشاره کنم که بسیاری گمان می‌کنند که با هزاره‌ فردوسی در سال ۱۳۱۳ش در تهران و توس بود که جامعه‌ عرب با شاهنامه آشنا شد. این ادعایی کاملا پوچ و بی‌اساس است.

ادعای تاریخی من، روندی کاملا معکوس را نشان می‌دهد. اولا پیش از هزاره‌ فردوسی ما دست کم سه ترجمه از شاهنامه را به عربی شاهد هستیم، و ثانیا در هیچ‌ یک ازتذکره‌های فارسی، مطلقا نامی از ترجمه‌های عربی شاهنامه به میان نیامده و ایرانیان از ترجمه‌‌های عربی شاهنامه کاملا بی‌اطلاع بودند تا اینکه مستشرق بزرگ ادوارد براون در تاریخ ادبیات ایران به دو ترجمه‌ی عربی از شاهنامه اشاره کرد؛ 

در اوایل قرن هفتم ۶۲۱ه.ق ادیب و فقیهی به نام «ابن‌بُنداری» شاهنامه را به درخواست یکی از شاهان سلسله ایوبی در شام به عربی ترجمه می‌کند و از همین نسخه است که ادوارد براون می‌فهمد مبنای ترجمه‌ ابن بنداری  ترجمه‌ عربي ديگری از شاهنامه متعلق به اثیرالملک نیشابوری در قرن ششم است. تا ۱۹۲۴م یعنی پایان تألیف تاریخ ادبیات ایران جز ادوارد براوان هیچ کس از وجود ترجمه‌ ابن‌بنداری مطلع نبود مگر دو نفر یکی علامه محمد قزوینی که با براون همکاری داشته و دیگری دکتر عبدالوهاب عزام، ادیب و رئیس و استاد زبان فارسی دانشگاه قاهره و سپس دانشگاه ریاض که سفیر مصر در سعودی هم شد، او بود که براى نخستین‌بار در کمبریج از نسخه‌ ابن‌بنداری تصویر برداری کرد. عزام متوجه می‌شود ترجمه ابن‌بنداری از شاهنامه أولا به نثر است، گرچه این از دقت آن نسخه نکاسته و حتا جلال خالقی مطلق اذعان کرده که در چاپ شاهنامه‌اش از آن بهره برده است. و دوم اينكه ترجمه‌ ابن‌بنداری از ترجمه تفاصیل و جزییات جنگ‌ها چشم‌پوشی کرده است و حجم ترجمه‌اش تنها دوسوم از شاهنامه را شامل می‌شود.

دکتر عبدالوهاب عزام تصمیم به تصحیح این دو کمبود گرفت و موارد ترجمه نشدۀ نسخۀ ابن‌بنداری را هم ترجمه کرد؛ و تمام این‌ روندی که مربوط به چاپ نخست نسخۀ عزام است درست تا ۱۳۱۰ش است در حالی که هزارۀ فردوسی در تهران و توس در مهرماه سال ۱۳۱۳ش برگزار شد و پروفسور عزام خود در این هزاره شرکت و از دست رضاشاه مدال علمی را به خاطر ترجمه و تحقیق‌اش دریافت کرد.

پرفسور عزام این ادیب دیپلمات در توس قصیده‌ای ۳۵بیتی هم که در بحر متقارب در رثای فردوسی سروده بود برای میهمانان قرائت کرد که مطلعش این بود:

أبالقاسم‌ إسمع‌ ثناء‌ الوفود‌ تنظّم‌ فیک عقودُ الدُرَر

یعنی: ای فردوسی ستایش هیئت‌های ادبا را بشنو که در ستایشت رشته‌های مروارید را به نظم کشیده‌اند.

أبالقاسم إسمع نشید الخلود یُرتّله فیک کـلُّ البـشر

بشنو کاین ترانه‌ی جاودانگی را که تمامی انسانها به آوای خوش بهر تو می‌خوانند.

أبـالقاسم إسمع لسان الزمان  بخُلدک وهـو الضـنینُ، أقـر

ای فردوسی کلام زمانه را که در بخشش جاودانگی هماره بخل می‌ورزد بشنو که به ابدیت تو اقرار دارد.

نمونه ترجمۀ عزام از دوبیت شاهنامه در مقدمۀ صدصفحه‌ای خود بر شاهنامه:

بناهای آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب

پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نبیند گزند

یخرّ علی الدهر کل بناء بقطر السحاب و حرّ ذُكاء

بنيتُ من الشعر صرحاً أغر يملّ الرياح و يعي المطر

همه‌ی این‌ها مربوط به سال ۱۹۳۲م مطابق با ۱۳۱۰ش است، و تازه از این پس بود که در سال۱۹۷۷م جهان عرب، مترجمان دیگری از شاهنامه را چون  سمیر مالطی به خود دید که الشاهنامه ملحمة الفرس الکبری را به نثر در بیروت به چاپ رساند یا رجب نجار در ۱۹۸۵ در مجله عالم الفکر نسخه‌ای متعلق به قرن پنجم هجری را با عنوان سیرهٔ فیروزشاه یا الروایة الشعبیة العربیة للشاهنامة الفارسیة چاپ کرد و احتمال داد که متن آن، ترجمه‌ منثور یکی از داستان‌های شاهنامه باشد. و همچنان تا امروز كه پژوهش‌های تطبیقی مربوط به شاهنامه در جهان عرب بسيار رواج پیدا کرده تا جایی که به عنوان رساله‌های دکترای بسیاری از دانشجویان ریاض و مصر و لبنان تبدیل شده که قصه‌ای بس مفصل است.

به نقل (با کمی ویرایش) از کانال تلگرام دکتر مسعود باب الحوائجی

 
 

تصحیح و ترجمه‌ انگلیسی نهج‌البلاغه

نهج‌البلاغه گردآوری خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان علی‌بن‌ابی‌طالب (م. ۴۰ ه.ق) است که شریف رضی (متوفی ۴۰۶ ه.ق) آن را تدوین کرد و بیش از هزار سال است که پیوسته به عنوان شاهکار ادبیات عرب و حکمت اسلامی، با اشتیاق خوانده و حفظ می‌شود. این کتاب سیره و رنج‌های امام علی را از زبان خودش بازتاب داده و همچنین تأملات عمیق او را دربارۀ تقوا، فضائل اخلاقی و حاکمیت عادلانه و مشفقانه مکتوب کرده است.

بیشتر بخوانید

شانزدهمین سال تأسیس سایت آثار برتر

این درخواستِ دانشجویان و محققان برای بسیاری از استادان تکراری است: لطفاً کتاب یا مقاله‌ای خوب در فلان موضوع به من پیشنهاد کنید. طبیعی است که ذهن هر استادی یادآور همۀ نمونه‌های خوب نخواهد بود و در پاسخ فقط چند مورد احتمالاً تازه دیده شده را پیشنهاد می‌کند. از این رو، با هدف پاسخی نسبتاً کارآمد به این درخواست طرح ایجاد یک پایگاه اطلاع رسانی آثار برتر در زمینۀ مطالعات ایران و اسلام از سال 1385 مطرح شد. مطالعات فنّی اولیه و تهیه داده‌های مرتبط دو سال زمان برد. از 1387 فعالیت رسمی ما با هدف اصلی و غیرانتفاعی ارائۀ بهترین آثار (بخش تولید محتوا) و در عین حال امکان خرید (بخش فروش) برای کاربران آغاز شد.

بیشتر بخوانید

مسابقه بین‌المللی «پارسی وطن است»  

ایسنا/خراسان رضوی: رئیس بنیاد فرهنگی دُرّ دَری گفت: در اولین مسابقه بین‌المللی “پارسی وطن است” به دنبال آن هستیم تا نشان دهیم که زبان فارسی با آثار فاخر خود یک زبان بین‌المللی است.

سیدابوطالب مظفری در خصوص فراخوان مسابقه بین‌المللی “پارسی وطن است”، گفت: در حال حاضر  فراخوان اولین مسابقه بین‌المللی پارسی وطن است منتشر شده است و تمام فارسی زبانان از تمام کشورها  می‌توانند در این مسابقه شرکت کنند.

بیشتر بخوانید

کوتاه درباره کتاب آرامش در توفان

محمود اسماعیل نیا

دكتر مقصود فراستخواه برای اهالی دانشگاه و فعالان جامعه مدنی ما چهره ناشناخته‌ای نیست، استادی معروف، پژوهشگری توانا، نویسنده‌ای پركار و كنشگری فعال در حوزه عمومی. اما اگر كسی از من بخواهد كه فرمول شخصیت ایشان را بنویسم به ذكر سه شین اكتفا می‌كنم: شرم و شوق و شفقت. شرم بنیان منش اخلاقی و رفتاری او را تشكیل می‌دهد، شوق محرّك دایمی‌اش برای هر چه بیشتر آموختن است و شفقت نیز انگیزه تلاشش برای بهبود وضع دیگران است. این توصیف برای دوستان و نزدیكان فراستخواه غریب نیست. كسانی هم كه شناختی دورادور از وی دارند یا اساسا او را نمی‌شناسند، با مطالعه كتاب آرامش در توفان (نشر نگاه معاصر، 1401) با من همدل خواهند شد.

بیشتر بخوانید

جمشید مظاهری اصفهان را عاشقانه فهمید

سخن از مردی است که در موطن خویش ماند، بسیار خواند، بی هیچ‌ پیرایه و حاشیه و ادعا، آیینه‌وار درس گفت، به کتاب و خواهندگان علم دل سپرد و سر خویش بگرفت و راه خود را رفت؛ دم مسیحایی‌اش زنده‌کنندۀ محافل علمی و دانشگاهی شهر بود و دانش و عشق سرشتی‌اش همچون خون تازه در شاهرگ خستۀ شهری کهن دوید که در مواجهه با دنیای مدرن در حال دگرگون‌شدن بود.

بیشتر بخوانید

غلط‌های مصطلحی که غلط نیستند!

علی‌اشرف صادقی، عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی می‌گوید: کلمات بسیاری وجود دارد که سعدی و حافظ و مولوی به صورت دیگری به کار برده‌اند و امروزه در نتیجه تحول زبانی به صورت دیگری به کار می‌رود و ما نمی‌توانیم تلفظ‌های امروز را به زور به تلفظ‌های قرن هفتم برگردانیم، اصلا نمی‌شود زیرا عامه مردم این‌طور تلفظ می‌کنند. عده‌ای آمدند و آن‌ها را غلط‌های مصطلح خواندند. اگر منظور این است که تلفظ قدیمی‌تر صحیح است و تلفظ جدیدتر غلط پس ما نرم و برف را هم باید بگوییم تلفظ جدیدتر است و غلط. اما این‌طور نیست زیرا آن‌ها جا افتاده‌اند و تلفظ قدیمی از بین رفته است.
بیشتر بخوانید

اعطای نخل آکادمیک به احمد سمیعی گیلانی

به نقل از روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، سه‌شنبه، بیست‌وسوّم اسفندماه ۱۴۰۱، در منزل احمد سمیعی گیلانی و با حضور نیکولا رُش (Nicolls Roche)، سفیر فرانسه در ایران، بالاترین نشان نخل آکادمیک، کوماندور به احمد سمیعی تقدیم شد.

بیشتر بخوانید

نگین درخشان دنیای گنج و گچ…

منبع: ایسنا/ اصفهان

دو کتاب «تکنولوژی گچکاری و گچبری» و «گچبری، احیای هنرهای ازیاد رفته» نوشته «استاد مرتضی مطیفی‌فرد» یادگاری است از او در کتابخانه کوچک من؛ اولین بار پنج سال قبل با او ملاقات کردم و به خاطر دارم که گریزان بود از بُخل در آموزش و ازهمین رو بود که تجریباتش را در قالب کتاب مکتوب کرد تا بماند برای آیندگان.

کتاب‌هایش حاصل نزدیک به ۷۰ سال فعالیت او در عرصه گچبری سنتی است، اگرچه کتاب سوم که به موضوع مرمت آثار گچبری می‌پردازد، چندسالی می‌شود که در گیرودار نوسان‌های پررنگ اقتصادی، فرصت انتشار نیافته است؛ اما آنچه منتشر شده، از هنرمندی به یادگار مانده که هنرش در بی‌شمار بناهای تاریخی و یا جدیدِ شهرهای مختلف ایران، درخشان است و شایسته و البته ماندگار؛ و نشان می‌دهد که او به‌واقع در آسمان هنر گچ‌بری سنتی ایران، یگانه و بی‌مانند است و همچوان نگین… استاد مطیفی فرد با عشق و تسلطی که به گچ‌بری دوره‌های مختلف تاریخ ایران دارد همچنان می‌سازد و می‌پردازد…

بیشتر بخوانید

این جا یک سایت کتاب فروشی نیست.

هدف اول و غیر انتفاعی ما معرفی بهترین ها در میان انبوه آثار است.
در عین حال امکان خرید هم دارید.

×
تمام حقوق برای وب سايت آثار برتر محفوظ است. © 1387 - ۱۴۰۳