نتایج جستجو:


ملاقات خصوصی

فیلم ملاقات خصوصی اولین تجربه کارگردانی امید شمس است که به تهیه‌کنندگی امیر بنان برای پخش در جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۰ آماده و با استقبال خوب مخاطبان هم مواجه شد. فیلمی که در اکران سینمایی هم موفق بود و توانست پرفروش‌ترین فیلم غیرکمدی سال ۱۴۰۱ لقب بگیرد. فیلمی خوش‌ریتم و عاشقانه که موضوع خاصی را دنبال می‌کند.

پروانه دختری است که پدرش به زندان افتاده و برادرش ایمان که زمانی در مسابقات مردان آهنین نقش یک قهرمان را داشته و  موفق بوده حالا یک بدهکار فراری است. او در عطاری پدرش کار می‌کند و با پدرش در زندان به‌طور مخفیانه در ارتباط است. این ارتباط مخفیانه از طریق گوشی یکی از هم‌بندان پدرش یعنی شخصی به اسم فرهاد صورت می‌گیرد. فرهاد و پروانه گهگاه بخاطر برخی مسائل بایکدیگر حرف‌های کوتاهی می‌زنند و در نهایت فرهاد عاشق پروانه می‌شود و از او می‌خواهد که به ملاقاتش بیاید و زندگی این دو نفر به یکدیگر گره می‌خورد.

برای تماشای این فیلم کلیک فرمایید

مسلمانان و مسأله شر

نویسنده: سعید عدالت‌نژاد، “مسلمانان و مسأله شر” در درد فلسفه درس فلسفه: جشن نامه استاد دکتر کریم مجتهدی، به کوشش بابک عباسی، محمدمنصور هاشمی، محمد رئیس‌زاده، تهران، کویر 1384.


در این که در جهان شروری دیده می‌شود تردیدی وجود ندارد. خوب است ابتدا لحظه‌ای دربارۀ آخرین پدیده‌هایی از این دست فکر کنیم: زلزله بم (1382) و سونامی آسیای شرقی (1383) که در آن سیصد هزار نفر انسان بی گناه جان باختند. بر این فهرست می‌توانیم نمونه‌هایی از شرور اخلاقی انسانها را هم اضافه کنیم، مانند جنایت‌های صدام حسین در عراق. حال با توجه به وجود این شرور فراوان، مسأله ما این است که چگونه می‌توان به خدای عادل، عالم و قادر  مطلق ایمان  داشته باشیم؟ آیا درست است بگوییم خداوند خواسته است چنین پدیده‌هایی در حق بشر وجود داشته باشد و به چنین امری راضی است؟ اگر کسی اعتراض کند و بگوید خداوند آیا نمی‌توانست مقصود خود را با شر کمتری از این که هست به انجام برساند، محققان علوم اسلامی در گذشته و اکنون به این سؤالات چگونه پاسخ گفته‌اند.

برای دریافت مقاله کلیک کنید.

رویای تبت

رویای تبت ماجرای یک زوج جوان به نام‌های جاوید و شیوا را روایت می‌کند که سعی می‌کنند زندگی خود را هوشمندانه پیش ببرند. ولی افرادی که پیرامون آن‌ها هستند چالش‌هایی برایشان به وجود می‌آورند. در این میان، صادق، دوست صمیمی جاوید، با شعله، خواهر شیوا آشنا می‌شود. این دو بسیار به هم شبیه هستند. رمان رویای تبت از دید اول شخص و از زبان شعله روایت می‌شود. او آرام آرام خواننده را به درون زندگی نسلی از آدم‌ها می‌برد که زندگی‌شان با جست‌وجوی آرمان آزادی و عدالت گره خورده است. ما به‌تدریج با عشق‌ها، امیدها، تردیدها و شکست‌هایشان آشنا می‌شویم. از پنهان‌کردن و جریحه‌دارشدن احساسات واقعی‌شان باخبر می‌شویم و متوجه می‌شویم برای وفادارماندن به آن نوع تفکر چه بهایی پرداخته‌اند. شعله ناکام از نخستین عشق در پی رابطهٔ امن و عاطفی دیگری است. صادق نیز در رویای رفتن به تبت است. رویایی که در پایان داستان درمی‌یابیم که شیوا نیز در آن شریک بوده است. رویای تبت رویای مشترک آدم‌هایی است که می‌خواهند آزاد فکر کنند و آزاد زندگی کنند. به دور از سرخوردگی‌ها و تحمیل‌هایی از هر نوع. همهٔ آدم‌ها در رویای تبت در جست‌وجوی چیزی هستند. در جست‌وجوی عشق، همدلی، امید، امنیت و تفاهم. در جست‌وجوی دنیایی که جای بهتری برای زندگی‌کردن و دوست‌داشتن است. همان رویایی که به نظر شکست خورده اما همچنان به شکل یک رویا باقی مانده است.

برشی از رؤیای تبت

“امشب اولین باری بود که جاوید نتوانست بلافاصله چیزی بگوید. خشکش زد و نتوانست همه چیز را به یکباره بفهمد. عادت داشت حرف بزند. تحلیل دهد و تفسیر کند و به خودش و دیگران ثابت کند که همه چیز طبیعی است. جاوید همیشه با حرف زدن به خودش مسلط می‌شد و تو با توداری‌ات و اسم هر دو را گذاشته بودید، آگاهی. فکر می‌کنم همین غرور مشترک شما را این همه سال در کنار هم نگه داشته بود. هر دو اعتقاد داشتید که می‌توانید همه چیز را با شعور و آگاهی‌تان روبراه کنید. صادق به اندازه شما مطمئن نبود. بیرون که آمد چیزی به نام شک را هم با خودش آورده بود. شک و سوءظن نسبت به همه چیز این دنیا. این را در همان مهمانی که به خاطر آزادی‌اش داده بودید فهمیدم. با ذوق یک طراح، خانه را آراسته بودی. با جابجایی صندلی‌ها و پشتی‌ها و عوض کردن رومیزی‌ها آرایش تازه‌ای به خانه قدیمی داده بودی. جاوید و یلدا مثل کارآگاهی دنبال چیز تازه‌ای در خانه گشتند و پیدا نکردند. خانه عوض شده بود بی‌آنکه چیزی اضافه شده باشد. دوستانتان با گل و شیرینی آمدند. همان دوستان قبلی‌تان بودند. بعضی وقت‌ها که به خانه‌تان می‌آمدم آنها را می‌دیدم. در خانه‌های قبلی صدای صاحبخانه درمی‌آمد به خاطر آدم‌های جورواجوری که مرتب به خانه‌تان رفت و آمد می‌کردند. اتاق‌های تودرتو پر از دود سیگار می‌شد. گوشه‌ای می‌نشستم و نگاه می‌کردم. همه‌تان از یک جنس بودید؛ شبیه هم. با دیدن شما یاد کمونیست‌های فیلم‌های ایتالیایی می‌افتادم. از حرف زدن و بحث کردن خسته نمی‌شدید. چیزی از حرف‌هایتان نمی‌فهمیدم. حالا همان آدم‌ها بودند با بچه‌هایی که بزرگ شده بودند و معمولا همراه پدر و مادرشان نمی‌آمدند یا اگر می‌آمدند به اتاق یلدا می‌رفتند و با ضبط و کامپیوتر سرشان را گرم می‌کردند. یکی از دوستان لطیفه تعریف کرد. همه نصفه نیمه خندیدند. مثل استارت زدن ماشینی که در هوای یخ‌زده روشن نشده، خاموش می‌شود. مرد لطیفه دیگری تعریف کرد. موتورها روشن شده بود و ایندفعه همه کامل خندیدند. ولی باز هم اشکالی در کار بود. صادق نمی‌خندید. در صورتش هیچ تلاشی برای خندیدن هم دیده نمی‌شد. جاوید حرف را کشید به سیاست. صادق اخم کرده بود و سکوتش تأییدآمیز نبود. جاوید از صادق خواست حرف بزند. صادق از لیوان توی دستش یک قلپ خورد. کمی به طرف میز خم شد و با این کار به شکم بزرگش فشار آمد. سرفه کرد. صدایش صاف نشد. سرفه دیگری کرد و سرخ شد. شروع کرد به حرف زدن. آرام حرف می‌زد. جانش بالا می‌آمد تا چند کلمه بگوید. چند نفر از مهمان‌ها مثل دونده‌های خطِ شروع حالت گرفته بودند.”

برای خرید کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید.

خرید کتاب

همنوایی شبانه ارکستر چوبها

همنوایی شبانه ارکستر چوبها، رمانی از رضا قاسمی، برنده جایزه مطبوعاتی 1381 است. راوی فردی است در تبعید که در اتاقی در طبقه ششم پانسیونی اجاره‌ای زندگی می‌کند. با برخوردهایی که میان شخصیت‌های این داستان ایجاد می‌شود، شناخت راوی و جهان اطراف او برای مخاطب ممکن می‌شود. ساختار رمان، دالان هایی تو در تو است، به گونه ای که راوی در دو زمان روایت می کند.
یکی زمان پس از مرگش است که “فاوست مورنائو” و “مرد سرخ پوست” پشت میز محاکمه از او بازخواست می کنند، و راوی باید دربرابر اعمالی که از او سرزده، پاسخگو باشد. در نتیجه او برای مخالفت در برابر خود مجازات می شود. مکافات او برگشت به زمان حیات مادی در قالب سگی به نام گابیک است. زمان روایت پس از مرگ جنبه ای فرامادی به رمان می دهد و آن را چند زمانی می کند.

برای خرید کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید.

خرید کتاب

چهل سالگی

چهل سالگی رمانی زیبا و شاعرانه که به خواننده عاشقانه‌ها و حسرت‌های زنی چهل ساله را معرفی می‌کند و دربارۀ تحولات تلخ زندگی متأهلی گفتگو می‌کند. داستان زنده شدن خاطراتی دلپسند را که در مواجهه با واقعیت حال به کابوس‌های زندگی تبدیل می‌شوند، روایت می‌کند.

برشی از چهل سالگی: شده بود یک انار یک انار خشکیده که پشت یک مشت خرت و پرت گوشه یک انبار زیر شیروانی افتاده بود و اگر کسی بَرش می‌داشت و تکانش می‌داد می‌توانست صدای به هم خوردن دانه‌های خشکش را بشنود. بوی ماندگی را در بینی‌اش احساس می‌کرد. بوی ترش و شیرین که بر هوا می‌ماسید آن را سنگین می کرد و مانند لایه‌ای از عرق بر پوست او می‌نشست. دلش می‌خواست از جایش برخیزد و بگریزد اما فقط توانست یکی از انگشت های دست چپش را تکان دهد و با همان حرکت احساس کرد که یکی از دانه های انار پر از آب شد دوباره سعی کرد و این بار پنجه پای راستش خنکای ملافه را به درون کشید داشت سرشار می شد. انگار فکری یا خاطره‌ای خوش از ذهنش را از دلش گذاشته بود و صدایی شنید صدای یک آهنگ بود آهنگی آشنا و قدیمی که با خود حسی از امنیت و گرما را به دنبال می آورد. آهنگ را با گوش‌هایش می‌شنید با زبانش می‌کشید با بینی اش می بوید و با دستانش لمس می کرد می توانست تک تک نُت های آن را زیر دندان له کند و پاشیدن عصاره ترش و شیرین آن را بر مخاط گرم دهانش احساس کند. انگار کسی انار را از پشت خرت و پرت ها برداشت پنجره را باز کرد و آن را به باغ انداخت. حالا دیگر تمام دانه های پر آب بودن لایه پلک هایش را باز کرد و زیر پولکهای نور دوباره آنها را بست. آهنگ آمد و مثل شالی نرم و لطیف دور شانه‌هایش پیچید. شال بوی یاس بنفش می‌داد زیر لب آن را زمزمه کرد و جانش تازه شد آهنگ را به یاد می‌آورد آهنگی که نوازنده اش را دوست می داشت چشمانش را باز کرد و از لای پلکا امواج آفتاب و سایه خیره شد. کم کم صدا دور و دورتر شد بیداری خود را به او تحمیل می‌کرد دیگر انار نبود دختری بود جوان که باید بر می خاست و روزی نو را آغاز می‌کرد خندید شاد بود شاد از جوانی و شاد تر از عاشق بودن. باید بلند میشد دست و صورتش را می شست جوراب و شلوارش را می‌پوشید پیراهن چهارخانه سرمه‌ای و سبز پدرش را کش می رفت و موهایش را می بافت دو گیس در دو طرف و بعد حلقه‌ای به دور سر و بعد دانشکده بود و کلاس و درس و صداهای سازها که از پشت درهای بسته بیرون می‌آمد از پله‌ها بالا و پایین می‌رفت و چون لایه ای از رنگ بر در و دیوار می نشست و بر همه چیز جلوه های انسانی می بخشید. دوباره چشمانش را بست و سعی کرد آهنگ را به یاد بیاورد اما دیگر نبود آهنگ گم شده بود و به جای آن کلید های سیاه و سفید پیانوی را می دید که بدون فشار هیچ انگشتی بالا و پایین می رفت و هیچ صدایی از آن شنیده نمیشد خود را مانند جنینی در زهدان جمع کرد و دوباره به یاد انار خشکیده افتاد. بعد از چند ثانیه صدای چرخشی دستگیره‌ در او را وا داشت تا به خود بیاید و به طرف در نگاه کند. آنجا لای درب به جای مادرش که صبح‌ها او را بیدار می کرد مردی با مهربانی به او می نگریست. مرد لبخندی زد و گفت تو که بیداری چرا بلند نمی‌شوی یک بار هم لحاف سنگین شد انگار وزنش هزار برابر شده بود و بر استخوان هایش فشار می آورد. می خواست بلند شود اما نمی توانست چشمانش را دوباره بست و دید تمام تیکه پاره های خاطره از ذهنش می گریزند. کلیدهای پیانو گیس های بافت و چهارخانه های سبز و سرمه‌ای با سرعتی عجیب از او می گریختند و او هیچ کاری نمی توانست بکند آنقدر صبر کرد تا صفحه ذهنش سفید سفید شد. بعد لحاف را کنار زد و روی تخت نشست. این بار مرد در را باز کرد و سر کمد رفت. می خواست لباس بپوشد چشم‌هایش را بست و زیر لب گفت فرهاد. انگار او را به خود معرفی کرد.

برای خرید کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید.

خرید کتاب

روی ماه خداوند را ببوس

رمانی با موضوعی فلسفی و هستی شناسانه است که در پی پاسخ دادن به پرسش‌هایی است که همیشه در جدال بین عقل و احساس مطرح می‌شوند. نویسنده در این رمان افکار، دینی، معرفت‌شناسی، جامعه‌شناسی و… خود را با زبان شخصیت‌های داستان بیان می‌کند که بر پایه سه محور اساسی: شک، عدم قطعیت، تنهایی، بنیان نهاده‌است. دغدغه اصلی نویسنده، یعنی خدامحوری و تفکر و اندیشه ایمان و تقدس و تلاش انسان برای کشف خود و کشف معنا و خدا، در داستان است که حتماً دارای ارزش فوق‌العاده است. این رمان در حقیقت جزء آن دسته از داستانهایی است که روح دردمند یک انسان از خودبیگانه را به خویشتن خویش بازمی‌گرداند و انتظام می‌بخشد

 

برشی از رمان: نوشته‌های پارسا را خواندم. گمان می‌کنم او عاشق شده بود. اما فکر نمی‌کنم خودکشی او ربطی به معشوق‌اش داشته باشد. احتمالا” او خودکشی کرد چون درک‌اش کوتاه‌تر از ارتفاع عشق بود. او به جای کنترل بر عشق، مغلوب مفهومی شد که برای او تازگی داشت. او نه از معشوق، که از عشق به شدت شکست خورد.حتی چنین به نظر می‌رسد که معشوق‌اش کوشیده بود تا او را در فهم عشق یاری دهد اما ذهن پارسا نتوانسته بود همه‌ی ابعاد و پیچیدگی‌های معنای عشق را درک کند. گویی عشق چنان غریب بر پارسا تابیده بود که با خط‌کش‌های او اندازه نمی‌شد. و به همین سبب او قادر نبود آن را در کنار بقیه‌ی چیزها در آن کتاب دست‌نویس‌اش بچیند.

برای خرید کتاب به لینک زیر مراجعه فرمایید.

خرید کتاب

مصحف مشهد رضوی (متن کامل + مقدمه)

مصحف المشهد الرضوی: الجامع للنّسختين المرقّمتين 18 و 4116 في مكتبة العتبة الرضوية بمشهد
کامل‌ترین مجموعه برگ‌نوشتۀ قرآنی به خط حجازی از سدۀ نخست هجری

مصحف مشهد رضوی / مصحف المشهد الرضوي / یا Codex Mashhad عنوانی است برای مجموع دو نسخۀ قرآنی با خط حجازی کهن به شماره‌های 18 و 4116 در کتابخانۀ آستان قدس رضوی (مشهد).  این اثر با 252 برگ، کامل‌ترین مجموعه اوراق از یک قرآن کامل از سدۀ نخست هجری در سراسر جهان به شمار می‌آید که بیش از 95% متن قرآن را در بر دارد. با توجه به ویژگی‌های متنی این مصحف، ویژگی‌های رسم، غرائب املائی، اختلاف قرائات، چینش یا ترتیب بندی سوره‌ها، و نهایتاً بر پایۀ آزمایش‌های متعدد کربن 14، روشن شده است که بخش اصلی این نسخه در سدۀ نخست هجری کتابت شده است.  لذا این اثر یکی از مهم‌ترین اَسناد شناخت ما از  تاریخ کتابت و قرائت قرآن در سدۀ نخست است.

متن کامل «مصحف مشهد رضوی» با اجازه و همکاری کتابخانۀ آستان قدس رضوی وبا تحقیق و توضیحات و مقدمۀ مرتضی کریمی‌نیا، از سوی «مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث» در سال 1401-1402 (2022-2023 میلادی) به صورت فاکسیمیله به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر شده است.

مشخصات کتابشناحتی محصول:

مصحف المشهد الرضوي: الجامع للنّسختين المرقّمتين 18 و 4116 في مكتبة العتبة الرضوية بمشهد، تصدير: جواد الشهرستاني، دراسة وتحقيق: مرتضی كريمي نیا، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحياء التراث، 1401ش/ 1444ق/ 2022م. 1024ص. شابک: 8-664-319-964-978.

Codex Mashhad: Qurʾān Manuscripts Nos. 18 & 4116 in the Āstān-i Quds Library, edited by: Morteza Karimi-Nia, foreword by: Jawad al-Shahrestani, Qom: The Alulbayt Islamic Heritage Institute, 1444/2022, 1024pp. ISBN: 978-964-319-664-8.

مصحف المشهد الرضوي: تاريخه وخصائصه، تأليف: مرتضی كریمي نیا، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحياء التراث، 1402ش/ 1445ق/ 2023م. 192ص. شابک: 3-665-319-964-978.

Codex Mashhad: An Introduction to its History and Contents, Morteza Karimi-Nia, Qom: The Alulbayt Islamic Heritage Institute, 1445/2023, 192pp. ISBN: 978-964-319-665-3.

مهدیان دروغین

اصل نظریه ظهور مهدی منجی در متون کهن دینی و همۀ فرقه های اسلامی اصلی پذیرفته شده است. امّا بر سر مصداق آن اختلاف فراوانی وجود دارد. شیعیان دوازده امامی فرزند امام حسن، امام یازدهم، را مصداق واقعی مهدی منتظر می‌دانند. این نظریه در طول تاریخ در بهره‌گیری‌های سیاسی و دینی بستری برای ظهور مدّعی مهدویت یا مدعیانی بوده است که تاریخی برای ظهور منجی تعیین می کرده اند تا هوادارانی به دور خود جمع کنند یا آبرو و مشروعیتی برای خود دست و پا کنند.

مهدیان دروغین دربردارنده فهرستی از مدّعیان دروغین مهدویت بر اساس یافته‌های تاریخی در بین متون است. مؤلف این مجموعه، مبانی فکری این مدعیان، اوضاع اجتماعی و شرایط تاریخی منجر به اظهار مهدویت آنان را نیز روشن کرده و رفتارهای شاخص و شگردهای آنان را مورد توجّه قرار داده است. یکی از بارزترین آنها شاه طهماسب صفوی اول است که تاریخ 963 را تاریخ ظهور حضرت مهدی اعلام کرده بود. او حتی خواهر سوم خود را مجرد نگهداشت تا به محض ظهور امام او را به ازدواج او درآورد. این تاریخ گذشت و سلسلۀ صفویه که خود را دولت پیش از انتظار می‌نامید و بنا داشت حکومت را به امام مهدی بسپارد، در 1135 با خفت و بیچارگی کامل به محمود افغان سپرد و سقوط تلخ تاریخی خود را رقم زد.

دوم، مهدیان دروغین و مدعیان ارتباط با امام عصر در دورۀ معاصر هم نمونه‌هایی داشته است. مؤلف در این کتاب گزارشی از رفتارها و اداهای مهدوی جویانۀ دولت احمدی نژاد را نیز در صفحاتی آورده است.

در پایان اثر، سه رساله با عناوین “رساله در شرح حدیث دولتنا فی آخرالزّمان”، “رساله مبشّره شاهیه”، “رساله‌الهدی”، به همراه شرح مختصری بر آن‌ها آمده است.

برای خرید کتاب اینجا را کلیک کنید.

کارگاه آشنایی با مفاهیم پایه در تاریخ و فلسفۀ علم

بدین‌وسیله از دانشجویان و علاقه‌مندان دعوت می‌شود در کارگاه یک‌روزۀ «بازنمایی: مباحثی در فلسفۀ علم، هنر و ادبیات» شرکت کنند. این کارگاه به همت گروه مطالعات علم مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران برگزار می‌شود،
• زمان: چهارشنبه ۲۴ آبان‌ماه ۱۴۰۲ (سه جلسه: ساعت ۱۰ -۱۲، ۱۴-۱۶ و ۱۶-۱۸)
• مکان: مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
• مدرس: دکتر حسین شیخ‌رضایی (عضو هیئت علمی گروه مطالعات علم مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران)
• شرکت در کارگاه صرفاً به‌صورت حضوری و با ثبت‌نام امکان‌پذیر است. این کارگاه رایگان است و به شرکت‌کنندگان گواهی شرکت در کارگاه ارائه می‌شود.
• لینک ثبت‌نام در کارگاه:

زاهد عالی مقام: صنعت تهکّم در شعر حافظ

فصلنامه پژوهش های ادبی و بلاغی ،سال چهارم، شماره 16، پاییز 1395، صفحات 91-100.
حافظ حاتمی

چکیده

دیوان حافظ گنجینه‌ای ارزشمند از شعر ناب فارسی است. در شعر خواجۀ شیراز نه تنها موضوعات و مضامین برای همیشه تازه و گسترده‌اند، بلکه از منظر بلاغت و عناصر زیبایی شناختی، بهره مندی از صُور خیال، به کارگیری زبان ممتاز، خلق انواع موسیقی، وزن‌های زیبا و مطبوع و مانند آن نیز کم نظیر است .

بررسی و تحلیل عوامل مختلف زبانی حافظ و استفاده از شیوه‌های گوناگون در آفرینش محتوای برجسته، امکان شناخت بهتر دریافت تصاویر و توصیفات او را به مخاطب می‌دهد. یکی از شگردهای خاص او نقد اجتماعی و طنز انتقادی است و در این زمینه از انواع طنز استفاده کرده است. تهکّم یا استعارۀ تهکّمیّه یا کنایۀ طنزآمیز و راه های ساخت و پردازش این نوع طنز و همچنین، رابطۀ تهکّم با تحکّم مورد توجّه پژوهش حاضر قرار گرفته است. 

برای دریافت مقاله اینجا را کلیک کنید.




جستجوی پیشرفته با گوگل

این جا یک سایت کتاب فروشی نیست.

هدف اول و غیر انتفاعی ما معرفی بهترین ها در میان انبوه آثار است.
در عین حال امکان خرید هم دارید.

×
تمام حقوق برای وب سايت آثار برتر محفوظ است. © 1387 - ۱۴۰۳
پياده سازی قالب توسط شرکت پرتونگار