نتایج جستجو:


سقوط یا صعود دانشگاه در ایران

مرتضی منادی: چرا دانشگاه بی مایه شده است
اگر نجنبیم، “آینده‌ای سیاه‌” در انتظار “دانشگاه” خواهد بود!

“پژوهش‌های علمی می‌گویند اکثر اساتید و دانشجویان با انگیزه به دانشگاه می‌آیند اما بدون‌ انگیزه از آن خارج می‌شوند. بی‌مایگی این روزهای دانشگاه حاصل سیاست غلط، برنامه‌ریزی اشتباه و تکیه‌زدن افراد بی‌مایه بر جایگاه‌های علمی است”.

وضعیت این روزهای دانشگاه خوب نیست. مدرک‌گرایی، بی‌انگیزگی، ناامیدی و بی‌اعتمادی فضای دانشگاه‌ها را گرفته.

گاهی تقصیر به گردن دانشجو می‌افتد و گاهی هم به گردن اساتید. گاهی دانشگاه متهم درجه اول این داستان است و گاه هم سیستم مدیریتی علمی.

اساتید دانشگاه در مقام اعضای سیستم دانشگاهی و گاه هم در مقام قربانیان این سیستم، چنین نظری ندارند؛ آن‌ها معتقدند یک کُل بیمار است.

دکتر مرتضی منادی -استاد دانشگاه الزهرا، عضو هیات علمی و پژوهش‌گر- می‌گوید اگر فکری به حال دانشگاه نشود دیری نمی‌پاید که آینده‌ای سیاه در انتظارمان خواهد بود.

این استاد در گفتگو با فرارو در ابتدا با اشاره به نکته‌ مهمی گفت: در دنیای امروز با رقابت چشمگیری که در بین کشورها بوجود آمده، شاخص‌های متنوعی را جهت توسعه و برتری درنظر می‌گیرند و از آن‌ها جهت پیشرفت جامعه استفاده می‌کنند. از جمله این شاخص‌ها، به زعم اینجانب، میزان تولید علم در زادگاهش، یعنی، دانشگاه است.

به گفته این استاد دانشگاه، هر چقدر دانشگاه‌ها پیشرفته‌تر (از نقطه‌نظر کیفیت و نه فقط کمّیت) باشند، پیشرفت علم و سپس پیشرفت جامعه بیشتر تضمین خواهد شد، زیرا دست‌آورد‌های علمی در سطوح مختلف جامعه حضور داشته و در برطرف‌کردن نیازهای مختلف افراد جامعه نقش چشم‌گیری را ایفا می‌کنند.

دکتر منادی ادامه داد: پیشرفت علم در گروِ پژوهش‌های با کیفیت دقیق، خوب، مناسب و کاربردی و قابل استفاده است. بنابراین هم مسئولین جامعه و هم دست‌اندرکاران مراکز علمی و هم خود پژوهشگران می‌باید به امر پژوهش (با کیفیت و کاربردی) دقت بیشتری داشته باشند.

وی با اشاره به رابطه تنگاتنگ میان «علم» «دانشگاه» «جامعه» و «پژوهش» به عملکرد ساختاری منسجم‌ آن‌ها اشاره کرده و گفت: نقص در هر بخش، کلیت این ساختار را در معرض خطر و از راندمان کار و نهایتاً محصول می‌کاهد.

مرتضی منادی تاکید کرد: این در حالی است که اینجانب به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاهی دولتی هرساله و چه بسا هر روزه شاهد ضعیف‌تر شدن سطح کیفیت آموزش عالی و رخوت و سستی و بی‌میلی در دانشگاه‌ها هستم

به اعتقاد این استاد دانشگاه اگر دست اندرکاران و مسئولین توجهی جدی به این وضعیت ضعیف نکنند، به زودی جامعۀ علمی ما دچار بحران خواهد شد که حل و فصل آن کاری سخت تر و پرهزینه تر خواهد بود.

چرا دانشگاه ضعیف شده است؟
دکتر منادی با اشاره به سهم دانشگاه و برنامه‌ریزان در ضعیف‌کردن دانشگاه‌ها تاکید کرد: دانشگاه دارای سه رکن اساسیِ مدیریت، اساتید و دانشجویان است. در این بین، اینجانب سهم تضعیف دانشگاه را نخست، به مدیریت و برنامه‌ریزان، سپس به اساتید داده و خیلی اندک دانشجویان را در این وضعیت ضعیف نزدیک به بحرانی را سهیم می‌دانم.

دکتر منادی در پاسخ به اینکه چرا چنین می‌اندیشد گفت: نخست اساتید تحصیل کردۀ خارجی که جدی‌تر هستند و ارتباط بیشتری با مراکز علمی غرب دارند و امکان حضور بیشتر در مجامع جدی‌تر را دارند رو به کاهش هستند.

وی همچنین ادامه داد: از آن‌سو اساتید تحصیل کردۀ داخلی که کمتر با معیارها و فضاهای آموزشی و فرهنگی دانشگاه‌های خارج ارتباط داشته و آشنا بوده و در همین نظام رشد کرده‌اند، لذا اکثر آنها کمتر با وضعیت موجود در تضاد می‌باشند، رو به افزایش‌اند. این روند به تضعیف دانشگاه می انجامد.

این استاد دانشگاه در توضیح دومین دلیل این امر اظهار کرد: آمارزدگی حوزۀ علمی ما، جمع‌آوری هر چه بیشتر مقالات سطحی و غیرکاربردی و غالبا با پژوهش‌ها یا پایان‌نامه‌های دانشجویان، منجر شده تا هم سطح اساتید کاهش یافته و هم سطح مقالات و بی‌مایگی در دانشگاه ترویج داده شود.

عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا با ذکر مثالی ادامه داد: برای مثال زمانی‌که اساتیدی پایان‌نامه‌های دانشجویان را ترجمه کرده و به عنوان مقاله در همایش‌های سطحی در خارج از کشور (که در حال افزایش هستند) مطرح می‌کنند؛ فاجعه‌ای بزرگ که تضعیف دانشگاه را به‌دنبال دارد.

دلیل سوم به اعتقاد مرتضی منادی افزایش تعداد مجلات به اصطلاح علمی پژوهشی و به‌تبع افزایش تعداد مقالات سطحی است که خود معضلی است بر گردۀ آموزش عالی.

وی در توضیح دلیل چهارم گفت: افزایش بی‌رویه پذیرش دانشجو در مقطع لیسانس و دکتری با معیارهای غیرعلمی و سپس اجرای بی‌رویه پایان‌نامه‌های سطحیِ تعدادی از دانشجویان، که اینجانب به آن سری‌دوزی و مدرک‌سازی می‌گویم (که دانشگاه‌ها را به کارخانه‌های مدرک‎سازی تبدیل کرده) و به‌خصوص فروش بی‌رویه پایان‌نامه و چاپ مقالات ISI به کمک پول، بر بی‌مایگی دانشگاه افزوده است.

این استاد دانشگاه اختصاص بخشی از دانشجویان دانشگاه‌ها جهت صاحب مدرک شدن و سپس مدرک‌سازی کارمندان ارگان‌های دولتی و حضور اندک این‌گونه دانشجویان در سر کلاس‌ها به دلیل اشتغال و بعضا فشار جهت گرفتن نمرۀ قبولی، فقط برای احراز پست‌های بالاتر و بهتر دلیل دیگر تضعیف دانشگاه دانست که ضربه‌ای هولناک بر پیکر بیجان آموزش عالی می‌زنند.

به گفته دکتر منادی دلیل دیگر ربا متاسفانه باید در مدیریت غیزعلمی دید؛ مدیریتی که بیشتر سیاسی و جناحی بوده و ضمن اینکه دانشگاه چندین و چند متولی داشته که بعضا اهل علم نیستند و همگی باعث تضعیف هر چه بیشتر دانشگاه شده‌اند.

عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا درباره دلیل هشتم ضعف دانشگاه‌های در ایران توضیح داد: عدم استفاده از دانشگاهیان کارشناس واقعی و نه سیاسی و جناحی هم در حل مشکلات و مُعضلات جامعه و هم برنامه‌ریزی‌های سطح کلان جامعه، از ‌سویی جامعه را در مسیر پیشرفت واقعی نیانداخته و از سوی دیگر، دانشجویان که شاهد چنین بی‌توجهی نسبت به اساتیدشان هستند، رغبتی به علم آموزی ندارند.

وی ادامه داد: در نهایت ارتقا سطحی و بعضا سیاسی-جناحی تعدادی از اساتید کم‌مایه، ضربه‌ای است مُهلک بر تارُک آموزش عالی.

دکتر مرتضی منادی در مجموع این عوامل سازنده محیط و بستری می‌داند که منجر به بی‌اعتمادی سه‌رکن اساسی دانشگاه یعنی مدیریت، اساتید و دانشجویان نسبت‌به یکدیگر و همچنین متهم‌کردن یکدیگر شده‌است؛ ضعف علمی و رخوت و سستی نیز به اعتقاد منادی نتیجه این اتفاق است.

چرا اساتید و دانشجویان ناامیدند؟
مرتضی منادی در پاسخ به این سئوال که چرا اساتید و دانشجویان ناامید شده‌اند ۴ دلیل را نام برده و اظهار کرد: جامعه ایران در اکثر موارد دچار مشکلات جدی نظیر افزایش اعتیاد، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، افزایش اختلاس، بی‌عدالتی‌های اقتصادی در حوزه‌های کلان، بی‌احترامی سیاستمداران به یکدیگر، صنعت غیر استاندارد، بعضا پزشکان کم‌مسئولیت و مادی، سرمایه‌گذاری در صحنه‌هایی که هیچ سودی نه برای اسلام و نه برای ایران در بر دارد، شده‌است.

وی ادامه داد: عدم استفاده ازدانشگاهیان برای فهم و حل این مُعضلات، روزمره‌‌شدن دانشگاه‌ها همانند سیاست‌ کلان کشور، ارتقاء بی‌مایگان علمی به سطوح بالاتر، همه‌و‌همه دست به دست یکدیگر داده و محیط دانشگاه را بی‌رمق، همراه با رخوت و بی‌تحرکی کرده است.

مرتضی منادی محصول این حالات را ناامیدی نامید که در فضای دانشگاه‌های ما موج می زند.

به گفته این استاد دانشگاه اساتید صاحب‌نظر، صاحب‌سبک و مجرب، گوشه‌نشین شده یا به خارج پناه می‌برند و شارلاتان‌های علمی جایگاه ممتازی را گرفته و دانشجویان بی‌انگیزه‌تر می‌شوند.

مرتضی منادی همچنین تاکید کرد: پژوهش‌های متعدد گواه این نکته است که از سویی اکثر اساتید، با انگیزه وارد دانشگاه می‌شوند و از سوی دیگر اکثر دانشجویان نیز با‌علاقه و انگیزۀ زیاد وارد دانشگاه می‌شوند، ولی طولی نمی‌کشد که بی‌میلیِ علم آموزی در همۀ آنها افزایش می‌یابد.

دکتر منادی در انتها گفت: باری! دانشگاه‌ها و مراکز علمی روزبه‌روز ضعیف‌تر از روز قبل خود می‌شوند و اثرات آن‌را هم اینک در سطح جامعه با افزایش معضلاتش می‌بینیم و اگر نجنبیم، آینده‌ای سیاه‌تر در انتظار ما خواهد بود.

منبع: فرارو

فلسفه نبردی است بر ضد افسون‌ زدگی ذهن

۲۱ نوامبر (اول آذر) روز جهانی فلسفه

ویتگنشتاین: فلسفه نبردی است بر ضد افسون‌زدگی ذهن.

روز جهانی فلسفه از سوی سازمان یونسکو، سومین پنج‌شنبه از ماه نوامبر هر سال اعلام شده است. اولین مراسم بزرگداشت روز جهانی فلسفه در ۲۱ نوامبر سال ۲۰۰۲ برگزار شد. در ایران در سال های ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی برنامه های سخنرانی و کنفرانس با حضور فیلسوفان بزرگ جهان چون هابرماس، جان هیک، دریدا، پلانتینگا و وینست برومر برگزار شد. به مناسبت این روز کتاب خواندنی و با ارزش، سرگذست فلسفه، اثر براین مگی را به خوانندگان همراه معرفی می کنیم.
براین مَگی در این کتاب ۲۵۰۰ سال فلسفه‌ غرب را، از یونان باستان تا فیلسوفان معاصر را پی می‌گیرد. در سایه‌ی دریافت عمیق او از فلسفه و پیچیدگی‌های آن، کتاب حاضر هم برای خواننده عادی قابل فهم است و هم برا خواننده آشنا با فلسفه لذت بخش.
فلسفه چیست؟
مطابق یک تعریف فلاسفه اصول بنیادین شناخت و وجود را مورد پرس‌ و جو قرار داده‌اند؛ سؤالاتی مانند «هستی چیست؟»، «آیا وجود خدا را می‌توان ثابت کرد؟» ازجمله سؤال هایی است که در این کتاب درباره آنها بحث شده است. مَگی به سراغ همه فیلسوفان نامدار، از افلاطون تا پوپر، می‌رود و ازجمله به قدیس اوگوستین، لاک، نیچه و دیگران می‌پردازد. او به این ترتیب با بیانی روشن ما را وارد جهان اندیشه‌ها می‌کند.
سرگذشت فلسفه، اثری است مصور و سرشار از نکات هوشمندانه دربارۀ بحث‌های جذاب فلسفی؛ کتاب راهنمایی است که خواندنش برای همه‌ دوستداران فلسفه ضرورت دارد. این کتاب مباحث اصلی فلسفه را شرح می‌دهد، پرسش‌های مهم فلسفی را به‌دقت بررسی می‌کند، و به تحلیل آثار عمدۀ فیلسوفان بزرگ می‌پردازد.
این کتاب با ترجمه حسن کامشاد توسط نشر نی چاپ شده است.
برای آثار خواندنی بیشتر در قلمرو فلسفه به کتابها و مقالات برتر در بخش فلسفه در ایران در همین وب سایت مراجعه فرمائید.

مغلطه: راهنمای درست اندیشیدن

مغلطه: راهنمای درست اندیشیدن
انتشارات ققنوس کتاب مغلطه: راهنمای درست اندیشیدن اثر جیمی وات (Jamie Whyte) با ترجمه مریم تقدیسی را منتشر کرد.
در مدرسه و دانشگاه ذهن افراد با اطلاعاتی ارزشمند پر می‌شود، ولی تشخیص خطاهای منطقی آموخته نشده‌است. هدف این کتاب پر کردن خلائی است که نظام آموزشی ایجاد کرده‌ است؛ ولی این کتاب کتاب درسی نیست. خواندن این اثر برای تمام کسانی است که هر روز با منطق و استدلال سروکار دارند، و این شامل همه می‌شود و خطاهای متداول در استدلال، به‌خصوص در هنگام بحث دربارۀ موضوعات اختلاف‌برانگیز، را در بر می‌گیرد. این کتاب شامل ۱۲ فصل است که هر فصل به بررسی یکی از مغلطه‌ها اختصاص یافته است. درک این مغلطه‌ها بعد از روشن شدنشان ساده می‌شود. جمی وایت، نویسنده این کتاب، مدرس سابق فلسفه در دانشگاه کمبریج و برندۀ جایزۀ معتبر مجلۀ Analysis برای بهترین مقاله‌ای است که یک فیلسوف زیر سی سال نوشته‌است. او مقالات بسیاری در مجلاتی مانند Analysis  و مجلۀ Philosophy of Science به چاپ رسانده است. مریم تقدیسی، مترجم این کتاب، دانش‌آموخته مترجمی زبان است. از میان کتاب‌های ترجمه شدۀ وی در انتشارات ققنوس می‌توان به تاریخچۀ کوتاهی از فلسفه، پرسش‌های اساسی فلسفه، بیندیشید و ثروتمند شوید، تفکر، چطور زندگی کنیم، خودیاری اشاره کرد.
بریده ای از این کتاب:
“با ایمان بودن چقدر لذت بخش است ولی به این که آیا موضوع مورد نظرتان حقیقت دارد یا نه هیچ ربطی ندارد ! ایمان هر قدر هم برای کسی احساسات زیبا ایجاد کند و هر قدر هم کسانی که این احساسات را را بروز می دهند فرهیخته باشند، باز هم از حیث نگرش مبتنی بر شواهد، دقیقا از جنس تعصب است. همین که باوری از سر ایمان شکل گرفته شاهدی است بر این که نه گواهی وجود دارد و نه دلیلی !”

منبع: وب سایت انتشارات ققنوس

سیف الدین نجم آبادی: استاد زبان شناسی

سیف الدین نجم آبادی: یادداشتی از دکتر قنبر علی رودگر

سیف الدین نجم آبادی استاد زبان شناسی و متخصص زبانهای فارسی پهلوی و باستان، استاد اسبق زبانهای باستانی ایرانی در دانشگاه تهران و استاد ایرانشناسی و زبانشناسی در دانشگاه هایدلبرگ آلمان هفته پیش درگذشت. او که در ۲۲ مهر ۱۳۹۵ در ۹۴ سالگی راهی دیار باقی شد نوه آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی روحانی روشنفکر، آزادی خواه و قرآن مدار روزگار قاجار بود.
از او تالیفات، تصحیحات و ترجمه های سترگی (به فارسی و آلمانی) در حوزه زبانهای باستانی ایرانی، تاریخ ایران دوره اسلامی، ادیان ایرانی، دیوانهای شاعران کلاسیک پارسی و نیز نسخ خطی بر جای مانده است.
یکی از آخرین کارهایش که با وجود بیماریهای مستمر دوره کهنسالگی به انجام رساند ویرایش سوم تحریرالعقلاء تنها تالیف پدربزرگ پدری اش شیخ هادی نجم آبادی است. ویرایش این کتاب مستطاب و در واقع دگرگردانی نثرش که کارش را در سال ۱۳۸۴ به انجام رساند، آغاز آشنایی و معاشرت این بنده با این استاد فقید بوده است. وی کار بسامان رساندن تعلیقات و مقابله نثر بازگردانده با متن کتاب را به این بنده سپرد و حاصل کار را در هایدلبرگ آلمان چاپ کرد و در جای جای کتاب با سماحت و فروتنی، سهم ناچیز این جانب را بیش از آنچه بود، نمود.
پشتکار و پیگیری و خستگی ناپذیری دکتر نجم آبادی همواره برایم شگفت آور بوده است. در ۹۴ سالگی، دو ماه پیش از درگذشتش سختکوشانه در پی آماده سازی انتشار مجله دوزبانه نامه هایدلبرگ بود و نشانی از خستگی و نومیدی بروز نمی داد. خصال نیکوی او و شمه ای از تاملات علمی اش در نامه ها و ایمیلهایش به این جانب- که برخی از آنها به خط شکستهء بسیار خوش تحریر شده، انعکاس یافته که امیدوارم توفیق نشر آنها را بیابم.
بهترین خاطره ام از این استاد در خرداد ۱۳۸۸ رقم خورد که وی برای آخرین بار به تهران آمد و در همان سفر کتابخانه اش را وقف دانشگاه تهران کرد. در این سفر فرصتی دست داد تا استاد بزرگوارم دکتر هادی عالم زاده، که در دانشگاه تهران زبان پهلوی را نزد پروفسور نجم آبادی خوانده بود، استادش را از پس سالها دیدار کند و من به تماشای دیدار این دو استاد نشستم و از گفتار و رفتار آموزنده شان در این آخرین دیدار، گرمی و نیروی دوچندان گرفتم.
روان استاد نجم آبادی شاد باد! و دیر زیاد استادم دکتر عالم زاده!

حذف ۵۸ مقاله محققان ایرانی از هفت نشریه علمی

مروری برحذف ۵۸ مقاله محققان ایرانی از مجلات معتبر در گفت‌وگو با دکتر آخوندزاده:
گروه ضد پژوهش فرصت تازه یافتند
دکتر آخوندزاده

اخیرا مجله نیچر از حذف ۵۸ مقاله محققان ایرانی از هفت نشریه علمی چاپ شده توسط دو ناشر علمی خبر داد و مدعی شد که این مقالات که فهرست آنها نیز منتشر شده حاوی نشانه‌هایی از سرقت علمی یا دستکاری در روند داوری یا نام نویسندگان بوده‌اند. انتشارات علمی Springer Nature که نسبت به حذف این مقالات که نام ۲۸۲ محقق ایرانی در آنها ذکر شده اقدام کرده، مدعی شده است که نشانه‌هایی از تقلب در روند ارزیابی علمی و انتشار این مقالات شناسایی شده است.

دکتر شاهین آخوندزاده، قائم‌مقام معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت،‌ درمان و آموزش پزشکی در گفت‌وگو با ایسنا، به تشریح ابعاد واکنش‌های پس از اعلام این خبر پرداخت و گفت: اولین واکنش پس از اعلام این خبر، طبق معمول از گروهی ضد پژوهش در ایران بود که حسب سنت شروع شد که «ما گفته بودیم پژوهش به درد نمی‌خورد! » همانهایی که در سالیان نه چندان دور، نوشتن مقاله را خطای بزرگ می‌دانستند و اکنون در لاک دفاعی هستند، هر از چند گاهی مانند موقعیت فعلی شروع به حمله می‌کنند.

وی افزود: آنچه در این خبر ذکر شده، آن است که به سه دلیل عمده در این مقالات از جمله «نویسندگان غیر واقعی»، «تقلب در معرفی داوران با ایمیل‌های غیر واقعی» و «درجاتی از سرقت علمی»، تصمیم گرفته‌اند که این مقالات را حذف کنند. این عمل که Retract کردن مقالات نامیده می‌شود، همواره در مجلات دیده می‌شود و خاص این وضعیت فعلی در ایران نیست.

«رکود علمی» ابزار جناح‌ها برای سرزنش یکدیگر

وی اما، ذکر نکاتی در این فضای ملتهب و قضاوت واقع‌بینانه نسبت به وضعیت موجود و زمینه‌های پیدایش آن را ضروری دانست و یادآور شد: اصولاً پژوهش در ایران به جز فرمایشات مؤکد مقام معظم رهبری در بین دولتمردان و سیاستگذاران ما جایگاهی ندارد. جناح چپ، میانه و راست حقیقتاً از پژوهش و خروجی آن یعنی مقالات فقط استفاده ابزاری کرده‌اند. به عبارتی فقط تعداد مقالات ما و رتبه ۱۶ تولید علم ایران بر اساس Scopus و یا رتبه ۲۱ تولید علم کشور بر اساس ISI باعث پز دادن این عزیزان شده است؛ بواقع این افراد، اعتقادی به مقالات ندارند و هر وقت در مسند قدرت نیستند، جناح مقابل را برای رکود علمی مورد سرزنش قرار می‌دهند.

سهم پژوهش، هر سال دریغ از پارسال

دانشمند علوم پزشکی حاضر در فهرست دانشمندان یک درصد برتر جهان، مؤید این ادعا را نگاه این افراد به اعتبارات پژوهشی دانست که به عبارتی، هر سال دریغ از پارسال است؛ چراکه سهم واقعی پژوهش از تولید ناخالص ملی، هیچ گاه به ۴ درصد و حتی۲ درصد محقق نشد و در عمل همواره ثابت مانده یا کاهش پیدا کرده است.

به گفته دکتر آخوندزاده، هر سال محققان ما از نظر اعتبارات پژوهش فقیر و فقیرتر شده‌اند که نتیجه آن کاهش کیفی پژوهش‌های بنیادی در ایران و متأسفانه درجاتی از دیتاسازی است. وقتی پولی برای پژوهش وجود ندارد، برای مثال فقط ۳ میلیون تومان برای یک پایان‌نامه Ph.D اختصاص می‌یابد و انتظار چاپ ۲ مقاله ISI می‌رود، می‌توان نتیجه گرفت که دیتا غیر واقعی است.

افزایش بی‌رویه دانشجوی کارشناسی ارشد و انتظار چاپ مقاله به ازای هر پایان‌نامه!

استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران افزایش بی‌رویه دانشجویان فوق لیسانس و Ph.D در انواع و اقسام دانشگاه‌های دولتی، شبانه، آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی و پردیس‌های خودگردان و بین‌المللی بدون اختصاص سرانه پژوهش، داشتن استاد واجد شرایط برای سرپرستی آنان و زیرساخت‌های پژوهشی و از همه مهمتر دانشجوی واجد شرایط و به همان تعداد، پایان‌نامه و انتظار چاپ مقاله را از علل بروز این وضعیت نامقبول دانست.

بگذارید آنها که پژوهش را می‌فهمند پژوهش کنند نه همه برای ارتقای هیات علمی

قائم‌مقام معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت یادآور شد:  قوانین ارتقای اعضای هیات علمی ایران بر اساس یک آیین‌نامه Mixed یعنی حداقل‌هایی از پژوهش، آموزش، خدمت و امور فرهنگی است. به طور کلی در دنیا یک عضو هیات علمی می‌تواند با Track آموزشی و ارائه خدمات آموزشی مطلوب ارتقاء پیدا کند و اجبار کردن آن به داشتن چند مقاله برای هیات علمی‌ای که اصولاً پژوهش را دوست ندارد و با آن آشنا نیست، فقط منجر به صوری کردن پژوهش می‌شود. بعبارتی اگر ما اجازه دهیم آن ۲۰ تا ۳۰ درصد از اعضای هیات علمی ما که پژوهش را می‌فهمند و به آن اعتقاد دارند، پژوهش کنند و بودجه‌های پژوهش را به آنان اختصاص دهیم و بقیه از Track های دیگر ارتقاء یابند (یعنی از آموزش و یا خدمت)، به سمت پژوهش‌های اصیل حرکت خواهیم کرد.

فروش مقالات مشکل‌آفرین شده است

وی گفت: مقاله از یک فرایند صحیح مبتنی بر طرح تحقیقاتی یا پایان‌نامه و نوشتن آن توسط دانشجو تحت نظر استاد باید تهیه شود، تجربه این ۵۸ مقاله حذف شده اخیر و تجارب مشکل‌آفرین گذشته نشان داده است که عقد قرارداد فردی و یا دانشگاهی با شرکت‌های نوشتن مقاله و فروش مقالات، رویه‌ای کاملاً غیراخلاقی – علمی و مشکل آفرین شده است.

انتقام سنتی یک گروه بی‌اثر از پژوهش

تغییر نگاه به کیفیت پژوهش به جای شمردن تعداد مقالات، نکته دیگری بود که دکتر آخوندزاده بر آن تاکید کرد و گفت: این نگاه در دوره اخیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کم کم در حال شکل گیری است و اساسا این نگاه حاکم است که محقق به جای چاپ ۱۰ مقاله ضعیف یک مقاله خوب داشته باشد.

وی رویکرد واقع‌بینانه به انتشار چنین اخباری را خواستار شد و افزود: باید از واکنش‌های غیرمنطقی به موضوع اخیر که منجر به پژوهش‌زنی می‌شود، پرهیز کرد. همانطوری که گفتم گروهی که نه موثر در آموزش هستند و نه درمان، هر از چند گاهی با شنیدن خبرهایی مانند خبر اخیر یک انتقام سنتی از پژوهش می‌گیرند.

فضای مناسب پژوهش در ایران وجود ندارد

به گفته وی، خطا در پژوهش با یک نسبت قابل قبول و در یک فضای مناسب در پژوهش همواره اجتناب ناپذیر است. اما از همه مهمتر فضای مناسب در پژوهش است که متأسفانه این دومی در ایران وجود ندارد.

دکتر آخوندزاده در پایان گفت: باید تمام خبرهای خوب و بد و زشت را با هم بشنویم و تصمیم بگیریم. یادمان باشد که اساتید و جوانان محقق ما با دست خالی و کم لطفی محض دولتمردان و سیاستمداران تا به حال، این وضعیت پژوهش را زنده نگه داشته‌اند.

به گزارش ایسنا به نقل از نیچر، ۵۸ مقاله از ۲۵۸ پژوهشگر ایرانی که اقدام به جعل علمی و دستکاری در مقالات دیگر کرده بودند، توسط ناشر مجله معتبر علمی نیچر به حال تعلیق درآمده است. بایومد سنترال (BMC)  بیست‌ و هشت مورد از این مقاله‌ها را جمع‌آوری کرده و در حال بررسی ۴۰ مقاله دیگر است. اسپرینگر نیز به جمع‌آوری ۳۰ مقاله پرداخته و بررسی ۹ مقاله دیگری را در دستور کار خود دارد. گفتنی است که هر دوی این سازمان‌ها توسط مجله نیچر ارائه می‌شوند.

بر اساس ادعای نیچر، در اقدامات انجام‌شده شواهدی از سرقت ادبی و دستکاری در تالیف مشاهده شده و ۷۰ درصد آنها نیز نشان‌دهنده سرقت علمی هستند. مقالات جمع‌آوری شده توسط بایومد سنترال نیز نشان‌دهنده ۵۷ درصد دستکاری در تالیف و ۹۳ درصد سرقت ادبی هستند.

منبع: ایسنا

گذری بر آواز محمد رضا شجریان به بهانۀ آلبوم “طریق عشق”

آلبوم تازه انتشار یافتۀ استاد شجریان “طریق عشق” مربوط به اجرای کنسرتی در اروپا در سال ۱۹۸۹ است. پرویز مشکاتیان سرپرست گروه عارف و داریوش پیرنیاکان، جمشید عندلیبی، محمد فیروزی، اردشیر کامکار، بیژن کامکار و ارژنگ کامکار از اعضای گروه عارف بودند که در اجرای این قطعات نقش ایفا کرده‌اند. برای پرداختن به چند و چون این اثر باید به فضای موسیقی آن زمان توجه داشت، چرا که سازبندی و آواز شجریان در ده سال اخیر مسیر متفاوتی را طی کرده است.  درآخرین آثار شجریان گرایش به تشکیل گروهای بزرگ و ارائه تعداد زیادی ساز های ابداعی در این گروه ها و در پی آن توجه بیشتر به نواختن قطعه ها  و پررنگ شدن  تصنیف و ترانه به جای آواز فضای جدیدی را در آثار شجریان ایجاد کرده است که با آثار پیشین او تفاوت چشمگیری دارد.
این اثر با تنظیم و آهنگسازی پرویز مشکاتیان تهیه شده است. از این رو گروه نوازی و تنظیم سازهای ایرانی برای گروه مانند دیگر آثار مشکاتیان اهمیت ویژه و نقشی پررنگ داشته است. گروه نوازی بویژه گروه نوازی از روی نُت با چند نوازی قدما تفاوتی فراوان دارد و بیشتر از قوانین گروه نوازی موسیقی کلاسیک غربی پیروی می کند. در این گروه نوازی تنوع مِلودی و ایجاد رنگ بندی صدا اهمیت ویژه دارد و همین نکته است که ارکستر را برای بیننده جذاب و شنیدنی می کند. اما در این اثر نسبت به سایر آثار مشکاتیان مانند آلبومهای “دستان”، “بیداد” ، “نوا ” و”مرکب خوانی” تنوع و رنگ بندی کمتر است و ملودی های تکراری در این اثر بسیار به گوش می خورد و برای شنونده آشنا و آگاه به دستگاههای موسیقی پیش بینی جملات امکان پذیر شده است. به نظر بعضی متخصصان این تکرار و حدس جملات بعدی در موسیقی ایرانی نقص محسوب می شود.
اما آواز، صدای وسیع و قراء شجریان بویژه  شروع با افشاری اوج، ارتباط تحریرهای بم و اوج چنان شنونده را اسیر می کند که نقد و تحلیل اثر را سخت می گرداند. در خصوص آواز شجریان باید گفت که ایشان آواز خوانی تیز هوش و آشنای به شعر با صدایی وسیع و شش دانگ است اما آواز ایشان را در مکتب خاصی نمیتوان قرار داد. شجریان  از مکاتب رسمی آواز ایران در صد سال اخیر برنخاسته، و تقریبا تمامی استادان بنام موسیقی ایرانی همچون ادیب خوانساری، قمر الملوک وزیری، بنان، تاج اصفهانی، گلپا و دیگران متعلق به یکی از مکاتب موسیقی (مکتب اصفهان، مکتب شیراز(تهران)، مکتب قزوین(تبریز) هستند. این ویژگی در صدای شجریان نیست و در آثار مختلف او لحنهای متفاوتی که وامدار این مکاتب است شنیده میشود وبه دلیل شروع خواندن با قرائت قرآن در محضر پدرشان شیوه آواز ایشان با صوت قرآن قرابت بسیاری داشته و لحن تجویدی قرآن در بیانش بسیار شنیده می شود. در سبک او واجها و واژه ها جویده و شکسته و با قدرت بیان می شوند و یکپارچگی قرائت در آواز ایشان احساس می شود. نکته قابل گفتن این است که شجریان پس از آمدن به تهران از مکتب اکثر استادان آواز بهره جسته و او را نمی توان شاگرد مکتب خاصی دانست، لذا آوازها و اجراهای او را بویژه اجراهای بعد انقلاب او را می توان چکیده ای از آواز ایرانی در قرن اخیر دانست.
غزلهای آواز این اثر آقای شجریان همانند بسیاری از غزل های دیگر او از حافظ انتخاب شده اند. گنگ خوانی در آواز شجریان نکته ای برجسته است چنان که پیش از او نیز اواز اساتیدی چون قمر و طاهر زاده و ادیب از این ویژگی برخوردار بوده است.  در این اثر حتی شنونده آشنا با شعر و سخن حافظ هم به سختی جملات این آواز را متوجه می شود این در حالی است  که سیر تکاملی آواز در موسیقی دستگاهی در قرن اخیر به سوی درخشان و واضح خوانی بوده است. غزل آغازین و مشهور دیوان حافظ “الا یا ایّها السّاقی…” در “طریق عشق”  ابزار اهنگسازی مشکاتیان قرار گرفته و باید به این نکته توجه داشت که اشعاری با این میزان شهرت و استفاده متعدد در آهنگ سازی برای استفاده مجدد باید بسیار بدیع پرداخته شوند تا به گوش شنونده جذاب بیایند و مشکاتیان در این اثر آهنگ چندان بدیع و خاصی بر این غزل ننهاده است. تنها صدای وسیع و کاریزماتیک شجریان است که این اثر را شنیدنی می کند. جواب آوازها در این آلبوم در مجموع ضعیف می نمایند، تار داریوش پیرنیاکان که هنرمندی به معنای کامل سنتی است و از  سنت قدما در نوازندگی تار پیروی می کند در جواب آوازها دارای تنوع ملودیکی پایین می باشد. بداهه نوازی کمتر و نواها خشک و مقید می نماید و در این میان سنتور نوازی مشکاتیان آزادتر است و پر وبالی به جوابآواز داده است. در مجموع از دیدگاه نگارنده در آلبوم “طریق عشق” با آوازی متوسط از شجریان نسبت به سایر آثارش در آن سالها مواجه هستیم. گروه نوازی، جواب آواز و آهنگسازی این اثر نسبت به دیگر آثار شجریان نمره پایینی دارد.

نگارنده : سروش دریاشناس

دبیر کل جدید سازمان ملل متحد

سال ۲۰۱۶ سال تغییر دبیر کل سازمان ملل اقای بان کی مون پس از دو دوره متوالی (ده سال) است. سازمان ملل متحد سازمانی از دسته سازمان های جهانی بشمارمی رود که در سال ۱۹۴۶ جایگزین “جامعه ملل” شد (۱۹۴۶ -۱۹۱۹). این سازمان از ارکانی چون: شورای امنیت، مجمع عمومی، شورای اقتصادی و اجتماعی، دیوان بین المللی دادگستری، دبیر خانه و شورای قیمومت با هدف اصلی حفظ صلح وامنیت بین المللی بعد از فجایع جنگ جهانی دوم تشکیل شد. وظایف، نحوه کار و اهداف هر یک از این ارکان در منشور سازمان ملل ذیل نوزده فصل و صد و یازده ماده همراه ضمیمه اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری بیان شده است. فصل ۱۵ منشور از ماده ۹۷ تا ماده ۱۰۱ اهداف، وظایف و نحوه کار دبیر خانه و دبیر کل را شرح داده است.
دبیر کل سازمان ملل متحد توسط مجمع عمومی و بنا بر توصیه شورای امنیت تعیین می شود. دبیر کل عالی ترین مقام این سازمان است و ریاست دبیر خانه را به عهده دارد. مدت تصدی این مقام در منشور تعیین نشده اما در ۱۹۴۶ مجمع عمومی این مدت را ۵ سال تعیین کرد که قابل تمدید است. رؤسای این سازمان از ابتدای تاسیس تا کنون عبارتند از: تری گوه لی (Trygve Lie) تبعه نروژ از ۱۹۴۶ تا آوریل ۱۹۵۳، دگ هامر شولد (Dag Hammer SkJold ) تبعه سوئد از آوریل ۱۹۵۳ تا سپتامبر ۱۹۶۱، او تانت (U. Thant ) تبعه میانمار از سپتامبر ۱۹۶۱ تا ژانویه ۱۹۷۲، کورت والد هایم (Kurt Waldheim) تبعه اتریش از ۱۹۷۲ تا ژانویه  ۱۹۸۲، خاویر پرز دو کوئیار(Javier Perez De Cuellar ) تبعه پرو از ۱۹۸۲ تا دسامبر ۱۹۹۱، پطروس پطروس غالی (Boutros Boutros Ghali ) تبعه مصر از ژانویه ۱۹۹۲ تا ۳۱ دسامبر ۱۹۹۶، کوفی عنان (Kofi Atta Annan) تبعه غنا از ژانویه ۱۹۹۶تا اول ژانویه ۲۰۰۷، بان کی-مون (Ban Ki-moon ) تبعه کره جنوبی از ژانویه ۲۰۰۷ تا اکتبر ۲۰۱۶.
امسال بنا براعلام مجمع عمومی انتونیو مانوئل دی الیویر گویترش ( انگلیسی: (António Guterres (پرتغالی: António Manuel de Oliveira Guterres)  تبعه پرتغال دبیر کل جدید سازمان ملل شد. گویترش ۶۷ سال دارد و متولد و بزرگ‌ شدهٔ شهر لیسبون، پایتختِ پرتغال است. او در رشتهٔ فیزیک و مهندسی الکترونیک تحصیل کرده و فعالیت سیاسی خود را با عضویت در حزب سوسیالیست پرتغال در ۱۹۷۴ آغاز کرد. او پس از انقلاب معروف به گل میخک در پرتغال و پایان پنج دهه دیکتاتوری وارد سیاست شد و به ‌سرعت رشد کرد، تا جایی که در ۱۹۹۲ به رهبری حزب سوسیالیسم پرتغال رسید و در ۱۹۹۵نخست‌وزیر این کشور شد. از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ در رأس کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان بوده است. در این ده سال مستمراً برای رسیدگی به امور پناهندگان و مهاجران از کشورهای غربی می‌خواست که کمک‌هایشان را افزایش دهند. اعضای شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا و به شکل فوق‌العاده‌ و بدون حاشیه او را به عنوان نامزد دبیرکلی سازمان ملل متحد معرفی کردند و یک هفته بعد مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسماً آنتونیو گویترش را به عنوان دبیر کل انتخاب کرد. وی همچنین برنده جوایزی همچون جایزه آزادی شده است. جایزه آزادی توسط کمیته بین المللی نجات (IRC) به کمک‌های فوق العاده به پناهندگان و آزادی انسان‌ها اعطا می‌شود. جایزه آزادی توانایی و توجه یک فرد را برای شکل دادن تاریخ و تغییر برای داشتن یک دنیای بهتر و حرکت به سوی آزادی برای همه انسان‌ها را نشان می‌دهد. گویترش در ۲۰۰۷ برنده این جایزه شد.
صرف نظر از وظایف و اختیاراتی که منشور در فصل ۱۵ برای دبیر کل مطرح کرده نقش وی در این زمینه با توجه به دامنه گسترده فعالیتها بسیار متاثر ازشخصیت اوست. به طور کلی وظایف دبیر کل دو دسته اند: وظایف اداری و وظایف اجرایی؛ وظیفه اولی مربوط به سازوکارهای اداری است اما انچه مهم است و دامنه بسیار وسیعی دارد وظایف اجرایی اوست که ماهیتی سیاسی و حساس دارد. دبیر کل در سایۀ این وظیفه می تواند نقش مهمی در چند جهت از جمله این موارد داشته باشد: جلب توجه شورای امنیت به مسایل حفظ صلح و امنیت بین الملل، ابتکار عمل در پر کردن خلأهای موجود در زمینه صلح بین الملل، کوشش در جهت میانجیگری میان دولتها. در این زمینه بر اساس ماده ۹۹ منشورملل متحد دبیر کل می تواند نظر شورای امنیت را به هر موضوعی که به عقیده او ممکن است صلح و امنیت بین المللی را تهدید نماید، جلب کند. این وظیفه خاص و خطیر است که فارغ از موضوعات و گرایش های سیاسی جامعه جهانی نقش دبیر کل را برجسته می¬کند و در طول شصت سال گذشته اشخاصی با نقش های مختلف بر این صندلی تکیه زده اند. نگاهی کوتاه به کارنامه دبیران کل در این جا میسور نیست اما برای این که معلوم شود شخصیت افراد چقدر می تواند در ایفای نقش سیاسی اجتماعی آنان تاثیر داشته باشد. به عنوان نمونه فردی چون اوتانت در برابر دعوت شاه ایران به مناسبت جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران اعلام کرد:”در حالی که نیمی از جمعیت کره زمین به سبب فقر با مرگ دست به گریبان هستند و در حال گرسنگی مطلق به سر می برند، این همه اسراف معنا ندارد” و دعوت او را رد کرد. نمونۀ دیگر از نوع دیگر موضع دبیر کل سابق آقای بان کی مون در برابر فشار های سیاسی عربستان سعودی بود او در برابر سعودیها تسلیم شد و تصمیم گرفت نام عربستان را از لیست ناقضان حقوق کودکان به طور موقت خارج کند. این رفتار موجب فاصله گرفتن سازمان ملل از اهداف خود شد.
اکنون مردم بسیاری از مناطق جهان بویژه منطقه خاورمیانه نیازمند ایفای نقش مؤثر و فعال سازمان ملل و دبیر کل آن است.

کنفرانس «وجوه تحقیقات قرآنی در تلاقی فقه اللغه و الهیات»

به همت چند دانشگاه و موسسه‌ی پژوهشی در آلمان، از تاریخ ۲۳ تا ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۶ کنفرانسی در دانشگاه برلین با عنوان: «وجوه تحقیقات قرآنی در تلاقی فقه اللغه و الهیات» برگزار خواهد شد. خانم آنگلیکا نویورت (استاد بازنشسته‌ی دانشگاه برلین) و آقای مهنَّد خورشید (دانشگاه مونستر) مدیران علمی کنفرانس‌اند که در طی سه روز برگزاری آن، ۳۲ مقاله درباب جوانب مختلف مطالعات قرآنی در جهان امروز ارائه خواهد شد. جورج تامر، کریستیان رُبَن، محمد مَرَقطن، جِرالد هاوتینگ، ولید صالح، ذیشان احمد غفار، اسلام دایه، دوین استیوارت، آنگلیکا نویورت برخی از معروف‌ترین شرکت‌کنندگان در این کنفرانس هستند. سه مقاله‌ی نخست به موضوع مخطوطات کهن قرآنی و ارزش آنها در تحقیقات نوین قرآنی اختصاص دارد.
عناوین برخی از مقالات کنفرانس به قرار زیر است:
ارزیابی مخطوطات به جامانده در مجموعه قرآنی فسطاط (مصر قدیم) با تکیه بر مصحف شماره‌ی ۲۱۶۵ در لندن (میشائیل مارکس)
کشفی تازه درباب انتقال مکتوب قرآن در سده‌ی نخست (فرانسوا دروش)
اسنادی تازه بر تاریخ قرآن در صدر اسلام: بررسی مصحفی احتمالا مکی یا مدنی در شهر مشهد (مرتضی کریمی‌نیا)
اسلامی سازی بت‌پرستی در مکه (جرالد هاوتینگ)
تصاویر نوافلاطونی از “زمان” در قرآن (جورج تامر)
اصنام و خدایگان شبه جزیره عربستان در روایات و کشفیات باستان‌شناسی (کریستیان رُبَن)
کتیبه‌ها و شواهد سنگ‌نوشته از پیش از اسلام و ارتباط آن‌ها با زبان قرآن (محمد مرقطن)
قرآن در ساختار لطف (مهند خورشید)
ترجمه به مثابه‌ی انتقال کلامی (مانولیوس اولبریشت)
گاو بنی اسرائیل و گاو قرمز: بازبینی مجدد آیات بقره، ۶۷ـ۷۶ در سنت مکتوب یهودی (علی آقایی)
هابیل و قابیل در قرآن: آموزش مکالمات متنی (دیرک هاتویگ)
تاملاتی در گفتمان‌های یهودی و مسیحی درباب مریم و عیسای نوزاد در قرآن (کُرنلیا هُرن)
مفهوم کلمه (لوگوس) در مسیحیت و و اسلام: عیسی در برابر قرآن (ماسیمو کامپانینی)
تاریخچه‌ای کوتاه از قواعد طهارت در یهودیت، مسیحیت و اسلام (هولگر زلتاین)
بیان “خود” و “دیگری” در دو سوره‌ی مدنی (نورا اشمیت)
چرا حضرت محمد (ص) کاتب نبود؟ (اسلام دایه)
اشارات قرآن به معادشناسی زرتشتی: شواهدی چند از اوستا و متون فارسی میانه (سباستین بیچ)
علم نبوی و زبان اقناع کننده در سوره‌ی شعراء (نورا کاترینا اشمید)
واعظ و مبلغ قرآن: جایگاه پیامبر اکرم از منظر قرآن (ولید صالح)
هنر قرائت آرام: ملاحظاتی لغوی و زبانی درباب آخرین سوره‌های مکی (هانلیس کولوسکا)
توجه طبری به وزن و جواز شعری در تفسیر جامع البیان (دوین استیوارت)
ساختار سوره‌ی نمل (یوزف ویتزدوم)
درباب مفهوم امت: آیا ادیان در دوران باستان متاخر وجود داشتند؟ (دانیل بویارین)
سخن و تصویر قرآن از حضرت مریم (حُسن عبود)
دعوی حقیقت دینی از منظر قرآن: تفسیری بر آیات ۱۱۱ـ۱۱۳ بقره (سحیرون صیامسدین)
زوج و زوجیت در قرآن به مثابه‌ی نشانه‌ای از خلقت الهی (دینا العمری)
زبان قرآن از منظر نومعتزلیان معاصر (پرویز سلمانی)

منبع: clisel.com

خلافت مجازی: معرفی دولت اسلامی در اینترنت

خلافت اسلامی (داعش) قبل از آن که در موصل عراق و رَقه سوریه تشکیل شود، در اینترنت ظهور پیدا کرد. گزارش مفصلی از این ظهور توسط یاکوف لپین تهیه و در قالب کتابی زیر عنوان خلافت مجازی در سال ۲۰۱۱ چاپ شد. برای خواندن گزارشی از فصل های این کتاب که در شماره جدید فصلنامه نقد کتاب ایران و اسلام (خرداد ۱۳۹۵) منتشر شده اینجا را کلیک کنید.

با خواندن این کتاب و حتی گزارش خلاصۀ آن میتوان حدس قوی زد که داعش تا سالهای آینده متاسفانه میهمان ناخوانده منطقه خاورمیانه خواهد بود. تلاشهای نظامی برای سرکوب آنان راه حل مقطعی است. داعش یک اندیشه است؛ البته اندیشه ای افراطی و خطرناک. اما مقابله کنندگان با این اندیشه باید به فکر مبارزه فکری و فرهنگی با آن باشند. کاری که نه در ائتلاف غربی ها بر ضد داعش دیده می شود و نه در ائتلاف روسیه، ایران و سوریه و حزب الله لبنان. رسانه ها دائما آنها را تروریست یا صهیونیست می خوانند ولی این القاب برای شناخت این جریان فکری، نظامی، و ایدئولوژیک کافی نیست و حتی رهزن است. برای مواجهه و مبارزه فرهنگی با این جریان به اتاق های فکری استراتژیک نیاز هست که ابعاد مساله را به خوبی بررسی کند.

مهمترین سوال اکنون این است که گیریم داعش مناطق جغرافیایی در عراق و سوریه را از دست بدهد اما آیا این اندیشه هم پایان پیدا می کند؟ جوهر اندیشه های داعشیان چیست و چرا نمیتوان با آنها موافقت کرد؟ این سوالها و ده ها سوال دیگر در باره این موضوع سوال های ساده و تک بعدی نیستند که بتوان پاسخ آن را به راحتی به دست آورد یا انتظار داشت که عده ای خاص مثلا دیپلماتها یا نیروهای نظامی در میدان عملیات پاسخ آن را بدانند.

نقد لایحه رسانه‌های همگانی

بهمن کشاورز می‌گوید در متن پیش‌نویس فعلی لایحه رسانه‌های همگانی راه تفسیر و تاویل بر روی مجریان و خوانندگان یا استنادکنندگان به آن بسته نشده است.

بهمن کشاورز (رئیس اتحادیه سراسری کانون وکلای دادگستری) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در ارزیابی لایحه جامع رسانه‌های همگانی که به گفته علی جنتی به زودی از سوی دولت برای تصویب به مجلس ارائه می‌شود؛ گفت: دانستن حق مردم است. اعمال و ایفای این حق نیز از طریق مطبوعات صورت می‌گیرد. مطبوعات رکن چهارم مشروطیت نام گرفته است و مورد حمایت قانون اساسی آن و قوانین عادی هستند. مطبوعات را به حق بهترین وسیله مبارزه با فساد، مبارزه با خودکامگی و مبارزه با بسیاری عوامل منفی دیگر دانسته‌اند و این کاملاً‌ درست است.

این حقوق‌دان ادامه می‌دهد: از این رو قانون حاکم بر مطبوعات که نحوه ارتباط آنها را با مردم و حکومت و کل جهان تنظیم می‌کند ناچار قانون بسیار مهمی است. در وضعیت فعلی قانونی داریم که بر آن اشکالات و ایرادات بسیار وارد شده است و تردیدی نیست که این قانون نیز چون سایر ساخته‌های ذهن و دست بشر نمی‌تواند خالی از اشکال و منقصت باشد لذا تدوین قانون جدید قطعاً کار مثبتی است. مشروط بر آنکه در قانون جدید اشکالات و نواقص قانون فعلی رفع شود.

بهمن-کشاورز

او سپس با اشاره به وجود عبارات‌های متعددی که امکان تفسیر و تاویل‌ از آن‌ها وجود دارد ،بیان می‌کند: می‌دانیم که به کار بردن صفات و قیود و عبارات مبهم در متن قوانین، احکام دادگاه‌ها و قراردادها ممنوع است. به عبارت دیگر به لحاظ اهمیت این متون و اینکه باید کاملاً معانی قاطعی را شامل باشند و راه تفسیر و تاویل تا جایی که ممکن است بر روی مجریان و خوانندگان یا استنادکنندگان به آن بسته و تنگ باشد. به نظر می‌رسد در متن پیش‌نویس فعلی این معنا رعایت نشده است. موارد متعددی در این پیش‌نویس وجود دارد که مشتمل بر الفاظ و عباراتی‌ست که ممکن است ازدیدگاه مفسران مختلف اعم از مقامات قضایی، مقامات وزارت ارشاد، مقامات امنیتی و دیگر افرادی که با این قانون سروکار خواهند داشت؛ معانی و مفاهیم گوناگونی را افاده کنند.

کشاورز به عنوان نمونه به برخی موارد از مصادیق احتمال دریافت‌های شخصی از برخی عبارات در مواد لایحه رسانه‌های همگانی اشاره کرد و گفت: به عنوان مثال مظاهر فرهنگ استعماری مانند تجمل‌گرایی، اسراف، تبذیر در بند ۷ ماده ۹ علاوه بر اینکه تصریح شده هریک از رسانه‌ها باید در تحقق یکی از این موارد اثباتاً یا نفیاً دخالت داشته باشند شرط شده است که رسانه‌ها باید از این موارد اجتناب کنند و تضادی با این شروط نداشته باشند. ملاحظه می‌شود هرکس ممکن است این مفاهیم را به گونه‌ای تعبیر و تفسیر کند و این چیزی نیست که بتوان آن را واجد مفهوم عرفی دانست که احراز عرف با مقام قضایی است.

رئیس اتحادیه سراسری کانون وکلای دادگستری افزود: انتقادات سازنده مشروط بر اینکه از تحقیر و تخریب پرهیز کند. صفت سازنده قابل تاویل و تفسیر است و تحقیر و تخریب نیز تعریف حقوقی و کیفری ندارند (البته در امور معنوی وگرنه تخریب اشیاء دارای تعریف قانونی است.) همچنین اخلال به مبانی احکام اسلامی و حقوق عمومی و خصوصی، ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه، ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند، ارزش‌های مغایر با فرهنگ اسلامی و مقدسات دین مبین اسلام از دیگر عبارت قابل تاویل و تفسیر هستند.

او درباره مبحث توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی نیز یادآور شد: توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند. ملاحظه می‌شود از این عبارت می‌توان اینگونه استنباط کرد که برخی انسان‌ها حرمت شرعی ندارند و توهین به آن‌ها مجاز است. در مورد انتشار مطلب علیه قانون اساسی به منظور متزلزل و بی‌اعتبار کردن آن نیز مشخص نیست که این “منظور” را از قصد بررسی انتقادی و بیان مسائل علمی چگونه باید تشخیص داد.

کشاورز سپس با اشاره به شرایط درنظر گرفته شده برای افرادی که درخواست دریافت مجوز رسانه دارند؛ گفت: در مورد کسانی که تقاضای پروانه رسانه می‌کنند هم ابراز وفاداری به قانون اساسی آمده است و هم اعتقاد به اسلام یا ادیان شناخته شده در قانون اساسی شرط شده است. سوال این است که اعتقاد افراد را که امری ذهنی و کاملا درونی است را چگونه می‌توان احراز کرد؟

او اضافه کرد: همچنین عدم وابستگی به گروه‌های غیرقانونی شرط صدور پروانه شناخته شده که مبهم است. به این معنا که اگر گروهی غیرقانونی اعلام شده باشد و فردی عضو آن باشد سوابق نشان داده که با او برخورد می‌شود و چه بسا حکم و احکامی علیه او صادر می‌شود که تکلیف روشن است. اما وابستگی بدون اینکه موید به حکم دادگاه باشد چگونه قابل احراز است؟ علاوه بر این کسانی که از طریق مطبوعات، رادیو، تلویزیون و یا سخنرانی خدمتگذار تبلیغاتی رژیم گذشته بوده‌اند از داشتن رسانه محروم اعلام شده‌اند. صرف نظر از اینکه گمان می‌رود چنین کسانی اگر زنده باشند در ایران نیستند، اصولا متر و میزان تاثیر اقدامات چنین افرادی چیست؟

این حقوق‌دان در ارزیابی بخش‌های مرتبط با انتخاب اعضای هیئت منصفه تصریح کرد: در اعضای هیئت منصفه داشتن صلاحیت علمی و آشنایی با مسائل فرهنگی و مطبوعاتی شرط شده است، اما مشخص نشده مستند این موارد چه باید باشد؟ ناچار احتمال حضور کسانی که به نظر گروه انتخاب‌کننده چنین اوصافی را دارند اما چه بسا به نظر اکثریت مردم فاقد این شرایط باشند کم نیست.

او اضافه کرد: ایراد وارد بر نحوه انتخاب اعضای هیئت منصفه که در قانون فعلی وجود دارد کماکان باقی است. اختصارا می‌توان گفت اعضای هیئت منصفه باید از میان افراد باسواد اجتماع که شرط سنی خاص داشته و فاقد پیشینه کیفری باشند به طور اتفاقی انتخاب شوند و این انتخاب در مورد هر پرونده جداگانه صورت بگیرد. زیرا هدف این است که تشخیص داده شود آنچه به عنوان جرم به یک رسانه نسبت داده شده از دیدگاه مردم عادی موضوعی قابل سرزنش و جرم هست یا خیر؟ محصر بودن اعضای هیئت منصفه در مشاغل خاص و دائمی بودن آن‌ها این امکان را سلب می‌کند و بدون تردید ملاحظات صنفی و گروهی و جناحی و سیاسی در تصمیم‌گیری‌ها موثر خواهد بود. البته لزوم حضور هیئت منصفه در مرحله تجدید نظر کاملا مناسب ارزیابی می‌شود و امکان حضور دبیر یا منتخبانی از هیئت منصفه در مرحله تحقیقات نیز بسیار مفید خواهد بود. هرچند که نقش آن‌ها به درستی تبیین نشده است.

کشاورز در مورد بندهای مرتبط با ممنوعیت دریافت هر نوع کمک رسانه‌ها از منابع خارجی نیز اظهار داشت: دریافت هر نوع کمک رسانه‌ها از منابع خارجی ممنوع اعلام شده که ضابطه بسیار خوبی است. اما در همان مواد به نهضت‌های اسلامی و آزادی‌بخش این امتیاز داده شده که با سرمایه و مسئولیت اشخاص غیرایرانی فعالیت رسانه‌ای در کشور داشته باشند. با توجه به تنوع و کثرت اینگونه نهضت‌ها و اینکه بعضا پس از مدت‌ها نیات و مقاصد آن‌ها آشکار می‌شود، گمان می‌رود دادن این امتیاز با حاکمیت و امنیت ملی در معارضه باشد.

رئیس اتحادیه سراسری کانون وکلای دادگستری نیاز به تایید اکثریت سایر اعضای هیئت نظارت برای حضور نماینده مدیران رسانه‌ها را محدودکننده ارزیابی کرد و گفت: در مورد هیئت نظارت که اختیارات وسیعی دارد نیز می‌توان گفت؛ شرطی که در ماده ۴۵ برای نماینده مدیران رسانه‌ها در هیئت نظارت گذاشته شده که باید صلاحیت آن‌ها به تایید اکثریت سایر اعضا برسد، عملا محدوده انتخاب این نمایندگان را که نماینده صاحب اصلی قضیه هستند را بسیار محدود و شاید گزینش برخی را تعلیق به محال بکند.

او همچنین مجازات درنظر گرفته شده برای اعمال سانسور را کافی ندانست و بیان کرد: در ماده ۵۷ مجازاتی که برای اعمال سانسور پیش‌بینی شده بسیار قلیل است. به ویژه ممکن است این ماده در صورت تصویب ناسخ یا مخصص ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی تلقی شود. آزادی بیان و آزادی مطبوعات چیزی نیست که خدشه وارد کردن به آن با جزای نقدی حتی تا ۱۰۰میلیون تومان قابل جبران باشد.

کشاورز ادامه داد: اینکه در ماده ۶۸ مجازات جرایم رسانه‌ای منحصر به موارد مندرج در این قانون شده بسیار خوب است. اما جرم موضوع ماده ۱۳ رسانه نیست و باید استثنا شود.

او همچنین تاکید کرد: در ماده ۶۵ پیش‌نویس به قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری اشاره شده که منسوخ است و اینک قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۴ جایگزین آن شده است.

این حقوق‌دان در پایان گفت: بدیهی است در جزئیات هریک از مواد با تفصیلی بیش از این هم می‌توان وارد شد اما چیزی بیش از آنچه گفته شد در حوصله این مقال نیست.

 

منبع: ایلنا




جستجوی پیشرفته با گوگل

این جا یک سایت کتاب فروشی نیست.

هدف اول و غیر انتفاعی ما معرفی بهترین ها در میان انبوه آثار است.
در عین حال امکان خرید هم دارید.

×
تمام حقوق برای وب سايت آثار برتر محفوظ است. © 1387 - ۱۴۰۳
پياده سازی قالب توسط شرکت پرتونگار