پاتریشا کرون متولد ۱۹۴۵ دانمارک (وفات ۲۰۱۵) پژوهشگر، نویسنده، شرق شناس و تاریخدان (تاریخ صدر اسلام) است. او سالهای آخر عمرش مدیر بخش مطالعات تاریخی و فرهنگ اسلامی پرینستون بود. این مؤسسه نهادی عام المنفعه و وقف امور مطالعاتی در سطح عالی است. کرون در سال ۱۹۷۷ به عنوان مدرس تاریخ اسلام به دانشگاه آکسفورد رفت. همچنین در سال ۱۹۹۰، به عنوان دستیار مطالعات اسلامی، در کالج گانویل و کیز در دانشگاه کیمبریج مشغول تدریس و پژوهش بود. او در کیمبریج از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۴ در رشته مطالعات اسلامی تدریس کرد و از ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ نیز به تدریس تاریخ اسلام مشغول بود. سپس به مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون رفت و در سال ۲۰۰۲ هم به عضویت هیأت تحریریه مجله تکامل اجتماعی و تاریخ درآمد. از خانم کرون بیش از ده کتاب در زمینه تاریخ و تمدن اسلامی منتشر شده، و او در انتشار مجموعه پژوهشهایی در زمینه قانون اسلامی و مطالعات اجتماعی نیز مشارکت داشته است. وی همچنین عضو هیئت مدیره پنج نشریه ادواری تاریخی از جمله دایره المعارف اندیشه سیاسی بود و در انجمن فلسفه آمریکا نیز عضویت داشت. همچنین در دانشکده الهیات در دانشگاه آرهوس نیز سمت استاد افتخاری داشت. کتاب های جامعه های ماقبل صنعتی، تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام و مقنع و سپید جامگان از جمله آثار اوست که هر سه به قلم مسعود جعفری جزی به فارسی ترجمه شدهاند.
برترین اخبار
دومین «سرو ایرانی» برای «ژاله آموزگار»
«سرو ایرانی» نخستین جایزه غیردولتی میراث فرهنگی که توسط تعدادی از انجمنهای علمی و فرهنگی تاسیس شده است در دومین دوره خود، به دکتر «ژاله آموزگار» استاد فرهنگ و زبان اساطیری ایران اهداء میشود.
به گزارش ایسنا، جایزه «سرو ایرانی» پس از انتخاب دکتر «ژاله آموزگار»،استاد پرتلاش و کهنهکار فرهنگ و زبانهای باستانی ایران به دلیل یک عمر کوشش فرهنگی برای ترویج و آموزش زبانها و اساطیر ایرانی، «میلاد وندایی»، کارشناس ارشد باستانشناسی را نیز به عنوان جوان برتر سال در حوزه میراث فرهنگی انتخاب کرد که این جایزه به او نیز اهداء خواهد شد.
دکتر «ژاله آموزگار» متولد ۱۲ آذر ۱۳۱۸ شهرستان خوی، تحصیلات خود را در تبریز و پاریس در رشته زبانهای باستانی ایران به پایان رساند و سالها به عنوان همکار استاد فقید دکتر احمد تفضلی به فعالیتهای علمی پرداخت و پس از درگذشت او به تدریس و تالیف و ترجمه ادامه داد. از جمله آثار تألیفی او میتوان به «تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام»، «زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن» و« تاریخ اساطیری ایران» اشاره کرد.
همچنین کتابهایی همچون «نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار» اثر آرتور کریستنسن، «شناخت اساطیر ایران» نوشته جان هینلز و «ارداویرافنامه» ویرایش فیلیپ ژینیو از آثار ترجمهای این استاد کهنهکار دانشگاه تهران است.
آموزگار، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است و از سال ۱۳۴۹ تا امروز به مدت ۴۶ سال است که به تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول است و بسیاری از استادان رشتههای گوناگون این دانشکده، از شاگردان او بودهاند. او امسال جایزه «لژیون دونور» را از وزارت فرهنگ فرانسه دریافت کرد.
هیأت داوران سرو ایرانی شامل استادان دانشگاههای کشور به پاس یک عمر کوشش برای پژوهش و آموزش در راستای میراث معنوی ایران، به اتفاق آراء دکتر ژاله آموزگار را به عنوان استاد برتر برگزید.
«میلاد وندائی»، متولد ۱۴ دی ۱۳۶۴ شهر همدان، است. او کارشناسی و کارشناسی ارشد خود در رشته باستانشناسی را از دانشگاه آزاد همدان و ابهر دریافت کرده و از سال ۱۳۸۸ به کاوشهای میدانی باستانشناسی، تألیف کتاب و مقالات پژوهشی و ترویجی و فعالیت در زمینه معرفی و حفظ یادمانهای میراث فرهنگی کشور پرداخته است. وندائی سردبیر مجله باستانشناسی کندوکاو، سردبیر بخش باستانشناسی دانشنامه «ساسانیکا» و دبیر علمی سه دوره «همایش باستانشناسی ساسانیان» است. زمینه تخصصی او نقوش برجسته ساسانی بوده و تاکنون دو جلد کتاب و چندین مقاله در این باره تألیف کرده است. علاوه بر آن باید به فعالیتهای او در زمینه کشف و پژوهش بر چهارطاقیها در ایران اشاره کرد.
وندائی در سال ۱۳۹۰ به عنوان پژوهشگر برگزیده دانشجویی تقدیر شد. او در این سالها با چاپ یادداشتهایی پیگیر در نشریات و رسانهها خطرات تهدیدکننده آثار ثبت شده یا ثبت نشده میراث فرهنگی را گوشزد کرده است. هیأت داوران سرو ایرانی با اکثریت آراء، میلاد وندائی را به عنوان جوان برتر در زمینه میراث فرهنگی برگزید.
باشگاه «شاهنامه پژوهان ایران»، «بنیاد فرهنگی جمشید»، «انجمن علمی باستانشناسی دانشگاه مازندران»، «انجمن علمی باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی»، «کانون ایرانشناسی وابسته به دانشگاه شهید بهشتی»، «کانون ایرانشناسی وابسته به دانشگاه تهران»، «انجمن علمی تاریخ دانشگاه تهران»، «انجمن علمی ایرانشناسی دانشگاه تهران»، «انجمن علمی زبانهای باستانی دانشگاه تهران»، «انجمن علمی زبانشناسی دانشگاه علامه»، «انجمن علمی تاریخ دانشگاه شهید چمران (اهواز) »، «انجمن مهرگان شیراز»، «انجمن میراث فرهنگی اراک»، «انجمن میراث فرهنگی چارمحال و بختیاری» و «مجله علمی-تخصصی کهندژ» برگزارکننده این جایزه غیردولتی در دوره دوم هستند.
پیش از این در دوره نخستِ این جوایز فرهنگی، نخستین جایزه «سرو ایرانی» به دکتر عبدالمجید ارفعی متخصص زبانهای ایلامی و اکدی برای یک عمر تلاش علمی و فرهنگی و «آیدین سلسبیلی» گرافیست و تصویرگر شاهنامه، به عنوان چهره جوان برتر اهداء شد.
بنابر اعلام دبیرخانه این جایزه، آیین اهدای تندیس بزودی برگزار میشود.
برای مشاهده آثار «ژاله آموزگار» در وب سایت اینجا را کلیک کنید.
منبع: ایسنا
نکوداشت دکتر ناصر تکمیل همایون
نکوداشت ناصر تکمیل همایون به پاس نیم قرن تلاش علمی و فرهنگی وی در ایوان شمس برگزار می شود.
به گزارش خبرگزاری مهر، انجمن جامعه شناسی ایران و معاونت فرهنگی هنر شهرداری تهران با همکاری سایر نهادها به پاس نیم قرن تلاش علمی و فرهنگی نکوداشت دکتر ناصر تکمیل همایون را برگزار می کنند.
تکمیل همایون، جامعهشناس و تاریخنگار ایرانی و استاد پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. او دوره کارشناسی فلسفه و علوم تربیتی و کارشناسی ارشد علوم اجتماعی را در دانشگاه تهران گذراند و دوره دکترای تاریخ و دکترای جامعه شناسی را به ترتیب در سال های ۱۳۵۱ و ۱۳۵۶ در دانشگاه پاریس به پایان برد. تکمیل همایون اکنون در پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیت دارد.
این مراسم دوشنبه ۱۳ دی ماه ساعت ۱۶ در محل مجموعه فرهنگی هنری ایوان شمس واقع در بزرگراه جلال آل احمد ابتدای بزرگراه کردستان برگزار می شود.
روز جهانی مبارزه با خشونت بر ضد زنان
از سال ۱۹۸۱، ۲۵ نوامبر هر سال (برابر با چهارم یا پنجم آذر) به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان برگزیده شده است. این روز برای یادآوری عزم همگانی ملتها برای مبارزه با خشونت علیه زنان انتخاب شده است. شورای عمومی سازمان ملل متحد در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹ نامگذاری این روز را به عنوان روزی جهانی تصویب کرد. این تاریخ به خاطر قتل وحشیانه سه خواهر میرابال، از فعالان سیاسی اهل جمهوری دومینیکن، انتخاب شده است.
خشونت علیه زنان در همه طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی و سنی وجود دارد. این مشکل از بدو تمدن بشری وجود داشته ولی امروزه که فعالیتهای اجتماعی زنان بیشتر شده و بسیاری از حقوق خود را در جوامع مختلف استیفاد کرده اند و همانند مردان در جامعه حضور دارند افزایش یافته است. برای آگاهی بیشتر مردم و حتی بسیاری از زنان که از خشونتهای وارده بر خود اگاه نیستند، و نیز در اثر فعالیت های انجمن های مختلف حقوق زنان، مجمع عمومی سازمان ملل در دسامبر ۱۹۹۳ طی اعلامیه ای با عنوان ” اعلامیه حذف خشونت علیه زنان ” (Declaration on the Elimination of Violence against Women ) خشونت را این گونه تعریف می کند:
در این اعلامیه، عبارت “خشونت علیه زنان” به معنی هر عمل خشونت آمیز بر اساس جنس است که به آسیب یا رنجاندن جسمی، جنسی، یا روانی زنان منجر شود، یا احتمال رود که منجر شود، از جمله تهدیدات یا اعمال مشابه، اجبار یا محروم کردن مستبدانه زنان از آزادی، که در منظر عموم یا در زندگی خصوصی انجام شود.
در ماده دو مصادیقی برای این خشونت شمارش شده است:
الف: خشونت جسمی، جنسی و روانی که در خانواده اتفاق می افتد، از جمله کتک زدن، آزار جنسی دختربچه ها در خانه، خشونت مربوط به جهیزیه، تجاوز توسط شوهر، ختنه زنان و دیگر رسوم عملی که به زنان آسیب می رساند، خشونت در رابطه بدون ازدواج و خشونت مربوط به استثمار زنان؛
ب: خشونت جسمی، جنسی و روانی که در جامعه اتفاق می افتد، از جمله تجاوز، سوء استفاده جنسی، آزار جنسی و ارعاب در محیط کار، در مراکز آموزشی و جاهای دیگر، قاچاق زنان و تن فروشی اجباری؛
پ: خشونت جسمی، جنسی و روانی، در هر جایی، که توسط دولت انجام شود یا نادیده گرفته شود.
به امید این که حقوق و اصول مربوط به برابری، امنیت، آزادی، تمامیت، و وقار همه انسانها به طور جهانشمول در باره زنان و مردان اعمال شود.
سقوط یا صعود دانشگاه در ایران
مرتضی منادی: چرا دانشگاه بی مایه شده است
اگر نجنبیم، “آیندهای سیاه” در انتظار “دانشگاه” خواهد بود!
“پژوهشهای علمی میگویند اکثر اساتید و دانشجویان با انگیزه به دانشگاه میآیند اما بدون انگیزه از آن خارج میشوند. بیمایگی این روزهای دانشگاه حاصل سیاست غلط، برنامهریزی اشتباه و تکیهزدن افراد بیمایه بر جایگاههای علمی است”.
وضعیت این روزهای دانشگاه خوب نیست. مدرکگرایی، بیانگیزگی، ناامیدی و بیاعتمادی فضای دانشگاهها را گرفته.
گاهی تقصیر به گردن دانشجو میافتد و گاهی هم به گردن اساتید. گاهی دانشگاه متهم درجه اول این داستان است و گاه هم سیستم مدیریتی علمی.
اساتید دانشگاه در مقام اعضای سیستم دانشگاهی و گاه هم در مقام قربانیان این سیستم، چنین نظری ندارند؛ آنها معتقدند یک کُل بیمار است.
دکتر مرتضی منادی -استاد دانشگاه الزهرا، عضو هیات علمی و پژوهشگر- میگوید اگر فکری به حال دانشگاه نشود دیری نمیپاید که آیندهای سیاه در انتظارمان خواهد بود.
این استاد در گفتگو با فرارو در ابتدا با اشاره به نکته مهمی گفت: در دنیای امروز با رقابت چشمگیری که در بین کشورها بوجود آمده، شاخصهای متنوعی را جهت توسعه و برتری درنظر میگیرند و از آنها جهت پیشرفت جامعه استفاده میکنند. از جمله این شاخصها، به زعم اینجانب، میزان تولید علم در زادگاهش، یعنی، دانشگاه است.
به گفته این استاد دانشگاه، هر چقدر دانشگاهها پیشرفتهتر (از نقطهنظر کیفیت و نه فقط کمّیت) باشند، پیشرفت علم و سپس پیشرفت جامعه بیشتر تضمین خواهد شد، زیرا دستآوردهای علمی در سطوح مختلف جامعه حضور داشته و در برطرفکردن نیازهای مختلف افراد جامعه نقش چشمگیری را ایفا میکنند.
دکتر منادی ادامه داد: پیشرفت علم در گروِ پژوهشهای با کیفیت دقیق، خوب، مناسب و کاربردی و قابل استفاده است. بنابراین هم مسئولین جامعه و هم دستاندرکاران مراکز علمی و هم خود پژوهشگران میباید به امر پژوهش (با کیفیت و کاربردی) دقت بیشتری داشته باشند.
وی با اشاره به رابطه تنگاتنگ میان «علم» «دانشگاه» «جامعه» و «پژوهش» به عملکرد ساختاری منسجم آنها اشاره کرده و گفت: نقص در هر بخش، کلیت این ساختار را در معرض خطر و از راندمان کار و نهایتاً محصول میکاهد.
مرتضی منادی تاکید کرد: این در حالی است که اینجانب به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاهی دولتی هرساله و چه بسا هر روزه شاهد ضعیفتر شدن سطح کیفیت آموزش عالی و رخوت و سستی و بیمیلی در دانشگاهها هستم
به اعتقاد این استاد دانشگاه اگر دست اندرکاران و مسئولین توجهی جدی به این وضعیت ضعیف نکنند، به زودی جامعۀ علمی ما دچار بحران خواهد شد که حل و فصل آن کاری سخت تر و پرهزینه تر خواهد بود.
چرا دانشگاه ضعیف شده است؟
دکتر منادی با اشاره به سهم دانشگاه و برنامهریزان در ضعیفکردن دانشگاهها تاکید کرد: دانشگاه دارای سه رکن اساسیِ مدیریت، اساتید و دانشجویان است. در این بین، اینجانب سهم تضعیف دانشگاه را نخست، به مدیریت و برنامهریزان، سپس به اساتید داده و خیلی اندک دانشجویان را در این وضعیت ضعیف نزدیک به بحرانی را سهیم میدانم.
دکتر منادی در پاسخ به اینکه چرا چنین میاندیشد گفت: نخست اساتید تحصیل کردۀ خارجی که جدیتر هستند و ارتباط بیشتری با مراکز علمی غرب دارند و امکان حضور بیشتر در مجامع جدیتر را دارند رو به کاهش هستند.
وی همچنین ادامه داد: از آنسو اساتید تحصیل کردۀ داخلی که کمتر با معیارها و فضاهای آموزشی و فرهنگی دانشگاههای خارج ارتباط داشته و آشنا بوده و در همین نظام رشد کردهاند، لذا اکثر آنها کمتر با وضعیت موجود در تضاد میباشند، رو به افزایشاند. این روند به تضعیف دانشگاه می انجامد.
این استاد دانشگاه در توضیح دومین دلیل این امر اظهار کرد: آمارزدگی حوزۀ علمی ما، جمعآوری هر چه بیشتر مقالات سطحی و غیرکاربردی و غالبا با پژوهشها یا پایاننامههای دانشجویان، منجر شده تا هم سطح اساتید کاهش یافته و هم سطح مقالات و بیمایگی در دانشگاه ترویج داده شود.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا با ذکر مثالی ادامه داد: برای مثال زمانیکه اساتیدی پایاننامههای دانشجویان را ترجمه کرده و به عنوان مقاله در همایشهای سطحی در خارج از کشور (که در حال افزایش هستند) مطرح میکنند؛ فاجعهای بزرگ که تضعیف دانشگاه را بهدنبال دارد.
دلیل سوم به اعتقاد مرتضی منادی افزایش تعداد مجلات به اصطلاح علمی پژوهشی و بهتبع افزایش تعداد مقالات سطحی است که خود معضلی است بر گردۀ آموزش عالی.
وی در توضیح دلیل چهارم گفت: افزایش بیرویه پذیرش دانشجو در مقطع لیسانس و دکتری با معیارهای غیرعلمی و سپس اجرای بیرویه پایاننامههای سطحیِ تعدادی از دانشجویان، که اینجانب به آن سریدوزی و مدرکسازی میگویم (که دانشگاهها را به کارخانههای مدرکسازی تبدیل کرده) و بهخصوص فروش بیرویه پایاننامه و چاپ مقالات ISI به کمک پول، بر بیمایگی دانشگاه افزوده است.
این استاد دانشگاه اختصاص بخشی از دانشجویان دانشگاهها جهت صاحب مدرک شدن و سپس مدرکسازی کارمندان ارگانهای دولتی و حضور اندک اینگونه دانشجویان در سر کلاسها به دلیل اشتغال و بعضا فشار جهت گرفتن نمرۀ قبولی، فقط برای احراز پستهای بالاتر و بهتر دلیل دیگر تضعیف دانشگاه دانست که ضربهای هولناک بر پیکر بیجان آموزش عالی میزنند.
به گفته دکتر منادی دلیل دیگر ربا متاسفانه باید در مدیریت غیزعلمی دید؛ مدیریتی که بیشتر سیاسی و جناحی بوده و ضمن اینکه دانشگاه چندین و چند متولی داشته که بعضا اهل علم نیستند و همگی باعث تضعیف هر چه بیشتر دانشگاه شدهاند.
عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا درباره دلیل هشتم ضعف دانشگاههای در ایران توضیح داد: عدم استفاده از دانشگاهیان کارشناس واقعی و نه سیاسی و جناحی هم در حل مشکلات و مُعضلات جامعه و هم برنامهریزیهای سطح کلان جامعه، از سویی جامعه را در مسیر پیشرفت واقعی نیانداخته و از سوی دیگر، دانشجویان که شاهد چنین بیتوجهی نسبت به اساتیدشان هستند، رغبتی به علم آموزی ندارند.
وی ادامه داد: در نهایت ارتقا سطحی و بعضا سیاسی-جناحی تعدادی از اساتید کممایه، ضربهای است مُهلک بر تارُک آموزش عالی.
دکتر مرتضی منادی در مجموع این عوامل سازنده محیط و بستری میداند که منجر به بیاعتمادی سهرکن اساسی دانشگاه یعنی مدیریت، اساتید و دانشجویان نسبتبه یکدیگر و همچنین متهمکردن یکدیگر شدهاست؛ ضعف علمی و رخوت و سستی نیز به اعتقاد منادی نتیجه این اتفاق است.
چرا اساتید و دانشجویان ناامیدند؟
مرتضی منادی در پاسخ به این سئوال که چرا اساتید و دانشجویان ناامید شدهاند ۴ دلیل را نام برده و اظهار کرد: جامعه ایران در اکثر موارد دچار مشکلات جدی نظیر افزایش اعتیاد، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، افزایش اختلاس، بیعدالتیهای اقتصادی در حوزههای کلان، بیاحترامی سیاستمداران به یکدیگر، صنعت غیر استاندارد، بعضا پزشکان کممسئولیت و مادی، سرمایهگذاری در صحنههایی که هیچ سودی نه برای اسلام و نه برای ایران در بر دارد، شدهاست.
وی ادامه داد: عدم استفاده ازدانشگاهیان برای فهم و حل این مُعضلات، روزمرهشدن دانشگاهها همانند سیاست کلان کشور، ارتقاء بیمایگان علمی به سطوح بالاتر، همهوهمه دست به دست یکدیگر داده و محیط دانشگاه را بیرمق، همراه با رخوت و بیتحرکی کرده است.
مرتضی منادی محصول این حالات را ناامیدی نامید که در فضای دانشگاههای ما موج می زند.
به گفته این استاد دانشگاه اساتید صاحبنظر، صاحبسبک و مجرب، گوشهنشین شده یا به خارج پناه میبرند و شارلاتانهای علمی جایگاه ممتازی را گرفته و دانشجویان بیانگیزهتر میشوند.
مرتضی منادی همچنین تاکید کرد: پژوهشهای متعدد گواه این نکته است که از سویی اکثر اساتید، با انگیزه وارد دانشگاه میشوند و از سوی دیگر اکثر دانشجویان نیز باعلاقه و انگیزۀ زیاد وارد دانشگاه میشوند، ولی طولی نمیکشد که بیمیلیِ علم آموزی در همۀ آنها افزایش مییابد.
دکتر منادی در انتها گفت: باری! دانشگاهها و مراکز علمی روزبهروز ضعیفتر از روز قبل خود میشوند و اثرات آنرا هم اینک در سطح جامعه با افزایش معضلاتش میبینیم و اگر نجنبیم، آیندهای سیاهتر در انتظار ما خواهد بود.
منبع: فرارو
فلسفه نبردی است بر ضد افسون زدگی ذهن
۲۱ نوامبر (اول آذر) روز جهانی فلسفه
ویتگنشتاین: فلسفه نبردی است بر ضد افسونزدگی ذهن.
روز جهانی فلسفه از سوی سازمان یونسکو، سومین پنجشنبه از ماه نوامبر هر سال اعلام شده است. اولین مراسم بزرگداشت روز جهانی فلسفه در ۲۱ نوامبر سال ۲۰۰۲ برگزار شد. در ایران در سال های ریاست جمهوری آقای سید محمد خاتمی برنامه های سخنرانی و کنفرانس با حضور فیلسوفان بزرگ جهان چون هابرماس، جان هیک، دریدا، پلانتینگا و وینست برومر برگزار شد. به مناسبت این روز کتاب خواندنی و با ارزش، سرگذست فلسفه، اثر براین مگی را به خوانندگان همراه معرفی می کنیم.
براین مَگی در این کتاب ۲۵۰۰ سال فلسفه غرب را، از یونان باستان تا فیلسوفان معاصر را پی میگیرد. در سایهی دریافت عمیق او از فلسفه و پیچیدگیهای آن، کتاب حاضر هم برای خواننده عادی قابل فهم است و هم برا خواننده آشنا با فلسفه لذت بخش.
فلسفه چیست؟
مطابق یک تعریف فلاسفه اصول بنیادین شناخت و وجود را مورد پرس و جو قرار دادهاند؛ سؤالاتی مانند «هستی چیست؟»، «آیا وجود خدا را میتوان ثابت کرد؟» ازجمله سؤال هایی است که در این کتاب درباره آنها بحث شده است. مَگی به سراغ همه فیلسوفان نامدار، از افلاطون تا پوپر، میرود و ازجمله به قدیس اوگوستین، لاک، نیچه و دیگران میپردازد. او به این ترتیب با بیانی روشن ما را وارد جهان اندیشهها میکند.
سرگذشت فلسفه، اثری است مصور و سرشار از نکات هوشمندانه دربارۀ بحثهای جذاب فلسفی؛ کتاب راهنمایی است که خواندنش برای همه دوستداران فلسفه ضرورت دارد. این کتاب مباحث اصلی فلسفه را شرح میدهد، پرسشهای مهم فلسفی را بهدقت بررسی میکند، و به تحلیل آثار عمدۀ فیلسوفان بزرگ میپردازد.
این کتاب با ترجمه حسن کامشاد توسط نشر نی چاپ شده است.
برای آثار خواندنی بیشتر در قلمرو فلسفه به کتابها و مقالات برتر در بخش فلسفه در ایران در همین وب سایت مراجعه فرمائید.
مغلطه: راهنمای درست اندیشیدن
مغلطه: راهنمای درست اندیشیدن
انتشارات ققنوس کتاب مغلطه: راهنمای درست اندیشیدن اثر جیمی وات (Jamie Whyte) با ترجمه مریم تقدیسی را منتشر کرد.
در مدرسه و دانشگاه ذهن افراد با اطلاعاتی ارزشمند پر میشود، ولی تشخیص خطاهای منطقی آموخته نشدهاست. هدف این کتاب پر کردن خلائی است که نظام آموزشی ایجاد کرده است؛ ولی این کتاب کتاب درسی نیست. خواندن این اثر برای تمام کسانی است که هر روز با منطق و استدلال سروکار دارند، و این شامل همه میشود و خطاهای متداول در استدلال، بهخصوص در هنگام بحث دربارۀ موضوعات اختلافبرانگیز، را در بر میگیرد. این کتاب شامل ۱۲ فصل است که هر فصل به بررسی یکی از مغلطهها اختصاص یافته است. درک این مغلطهها بعد از روشن شدنشان ساده میشود. جمی وایت، نویسنده این کتاب، مدرس سابق فلسفه در دانشگاه کمبریج و برندۀ جایزۀ معتبر مجلۀ Analysis برای بهترین مقالهای است که یک فیلسوف زیر سی سال نوشتهاست. او مقالات بسیاری در مجلاتی مانند Analysis و مجلۀ Philosophy of Science به چاپ رسانده است. مریم تقدیسی، مترجم این کتاب، دانشآموخته مترجمی زبان است. از میان کتابهای ترجمه شدۀ وی در انتشارات ققنوس میتوان به تاریخچۀ کوتاهی از فلسفه، پرسشهای اساسی فلسفه، بیندیشید و ثروتمند شوید، تفکر، چطور زندگی کنیم، خودیاری اشاره کرد.
بریده ای از این کتاب:
“با ایمان بودن چقدر لذت بخش است ولی به این که آیا موضوع مورد نظرتان حقیقت دارد یا نه هیچ ربطی ندارد ! ایمان هر قدر هم برای کسی احساسات زیبا ایجاد کند و هر قدر هم کسانی که این احساسات را را بروز می دهند فرهیخته باشند، باز هم از حیث نگرش مبتنی بر شواهد، دقیقا از جنس تعصب است. همین که باوری از سر ایمان شکل گرفته شاهدی است بر این که نه گواهی وجود دارد و نه دلیلی !”
منبع: وب سایت انتشارات ققنوس
سیف الدین نجم آبادی: استاد زبان شناسی
سیف الدین نجم آبادی: یادداشتی از دکتر قنبر علی رودگر
سیف الدین نجم آبادی استاد زبان شناسی و متخصص زبانهای فارسی پهلوی و باستان، استاد اسبق زبانهای باستانی ایرانی در دانشگاه تهران و استاد ایرانشناسی و زبانشناسی در دانشگاه هایدلبرگ آلمان هفته پیش درگذشت. او که در ۲۲ مهر ۱۳۹۵ در ۹۴ سالگی راهی دیار باقی شد نوه آیت الله حاج شیخ هادی نجم آبادی روحانی روشنفکر، آزادی خواه و قرآن مدار روزگار قاجار بود.
از او تالیفات، تصحیحات و ترجمه های سترگی (به فارسی و آلمانی) در حوزه زبانهای باستانی ایرانی، تاریخ ایران دوره اسلامی، ادیان ایرانی، دیوانهای شاعران کلاسیک پارسی و نیز نسخ خطی بر جای مانده است.
یکی از آخرین کارهایش که با وجود بیماریهای مستمر دوره کهنسالگی به انجام رساند ویرایش سوم تحریرالعقلاء تنها تالیف پدربزرگ پدری اش شیخ هادی نجم آبادی است. ویرایش این کتاب مستطاب و در واقع دگرگردانی نثرش که کارش را در سال ۱۳۸۴ به انجام رساند، آغاز آشنایی و معاشرت این بنده با این استاد فقید بوده است. وی کار بسامان رساندن تعلیقات و مقابله نثر بازگردانده با متن کتاب را به این بنده سپرد و حاصل کار را در هایدلبرگ آلمان چاپ کرد و در جای جای کتاب با سماحت و فروتنی، سهم ناچیز این جانب را بیش از آنچه بود، نمود.
پشتکار و پیگیری و خستگی ناپذیری دکتر نجم آبادی همواره برایم شگفت آور بوده است. در ۹۴ سالگی، دو ماه پیش از درگذشتش سختکوشانه در پی آماده سازی انتشار مجله دوزبانه نامه هایدلبرگ بود و نشانی از خستگی و نومیدی بروز نمی داد. خصال نیکوی او و شمه ای از تاملات علمی اش در نامه ها و ایمیلهایش به این جانب- که برخی از آنها به خط شکستهء بسیار خوش تحریر شده، انعکاس یافته که امیدوارم توفیق نشر آنها را بیابم.
بهترین خاطره ام از این استاد در خرداد ۱۳۸۸ رقم خورد که وی برای آخرین بار به تهران آمد و در همان سفر کتابخانه اش را وقف دانشگاه تهران کرد. در این سفر فرصتی دست داد تا استاد بزرگوارم دکتر هادی عالم زاده، که در دانشگاه تهران زبان پهلوی را نزد پروفسور نجم آبادی خوانده بود، استادش را از پس سالها دیدار کند و من به تماشای دیدار این دو استاد نشستم و از گفتار و رفتار آموزنده شان در این آخرین دیدار، گرمی و نیروی دوچندان گرفتم.
روان استاد نجم آبادی شاد باد! و دیر زیاد استادم دکتر عالم زاده!
حذف ۵۸ مقاله محققان ایرانی از هفت نشریه علمی
مروری برحذف ۵۸ مقاله محققان ایرانی از مجلات معتبر در گفتوگو با دکتر آخوندزاده:
گروه ضد پژوهش فرصت تازه یافتند
دکتر آخوندزاده
اخیرا مجله نیچر از حذف ۵۸ مقاله محققان ایرانی از هفت نشریه علمی چاپ شده توسط دو ناشر علمی خبر داد و مدعی شد که این مقالات که فهرست آنها نیز منتشر شده حاوی نشانههایی از سرقت علمی یا دستکاری در روند داوری یا نام نویسندگان بودهاند. انتشارات علمی Springer Nature که نسبت به حذف این مقالات که نام ۲۸۲ محقق ایرانی در آنها ذکر شده اقدام کرده، مدعی شده است که نشانههایی از تقلب در روند ارزیابی علمی و انتشار این مقالات شناسایی شده است.
دکتر شاهین آخوندزاده، قائممقام معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در گفتوگو با ایسنا، به تشریح ابعاد واکنشهای پس از اعلام این خبر پرداخت و گفت: اولین واکنش پس از اعلام این خبر، طبق معمول از گروهی ضد پژوهش در ایران بود که حسب سنت شروع شد که «ما گفته بودیم پژوهش به درد نمیخورد! » همانهایی که در سالیان نه چندان دور، نوشتن مقاله را خطای بزرگ میدانستند و اکنون در لاک دفاعی هستند، هر از چند گاهی مانند موقعیت فعلی شروع به حمله میکنند.
وی افزود: آنچه در این خبر ذکر شده، آن است که به سه دلیل عمده در این مقالات از جمله «نویسندگان غیر واقعی»، «تقلب در معرفی داوران با ایمیلهای غیر واقعی» و «درجاتی از سرقت علمی»، تصمیم گرفتهاند که این مقالات را حذف کنند. این عمل که Retract کردن مقالات نامیده میشود، همواره در مجلات دیده میشود و خاص این وضعیت فعلی در ایران نیست.
«رکود علمی» ابزار جناحها برای سرزنش یکدیگر
وی اما، ذکر نکاتی در این فضای ملتهب و قضاوت واقعبینانه نسبت به وضعیت موجود و زمینههای پیدایش آن را ضروری دانست و یادآور شد: اصولاً پژوهش در ایران به جز فرمایشات مؤکد مقام معظم رهبری در بین دولتمردان و سیاستگذاران ما جایگاهی ندارد. جناح چپ، میانه و راست حقیقتاً از پژوهش و خروجی آن یعنی مقالات فقط استفاده ابزاری کردهاند. به عبارتی فقط تعداد مقالات ما و رتبه ۱۶ تولید علم ایران بر اساس Scopus و یا رتبه ۲۱ تولید علم کشور بر اساس ISI باعث پز دادن این عزیزان شده است؛ بواقع این افراد، اعتقادی به مقالات ندارند و هر وقت در مسند قدرت نیستند، جناح مقابل را برای رکود علمی مورد سرزنش قرار میدهند.
سهم پژوهش، هر سال دریغ از پارسال
دانشمند علوم پزشکی حاضر در فهرست دانشمندان یک درصد برتر جهان، مؤید این ادعا را نگاه این افراد به اعتبارات پژوهشی دانست که به عبارتی، هر سال دریغ از پارسال است؛ چراکه سهم واقعی پژوهش از تولید ناخالص ملی، هیچ گاه به ۴ درصد و حتی۲ درصد محقق نشد و در عمل همواره ثابت مانده یا کاهش پیدا کرده است.
به گفته دکتر آخوندزاده، هر سال محققان ما از نظر اعتبارات پژوهش فقیر و فقیرتر شدهاند که نتیجه آن کاهش کیفی پژوهشهای بنیادی در ایران و متأسفانه درجاتی از دیتاسازی است. وقتی پولی برای پژوهش وجود ندارد، برای مثال فقط ۳ میلیون تومان برای یک پایاننامه Ph.D اختصاص مییابد و انتظار چاپ ۲ مقاله ISI میرود، میتوان نتیجه گرفت که دیتا غیر واقعی است.
افزایش بیرویه دانشجوی کارشناسی ارشد و انتظار چاپ مقاله به ازای هر پایاننامه!
استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران افزایش بیرویه دانشجویان فوق لیسانس و Ph.D در انواع و اقسام دانشگاههای دولتی، شبانه، آزاد، پیام نور، غیرانتفاعی و پردیسهای خودگردان و بینالمللی بدون اختصاص سرانه پژوهش، داشتن استاد واجد شرایط برای سرپرستی آنان و زیرساختهای پژوهشی و از همه مهمتر دانشجوی واجد شرایط و به همان تعداد، پایاننامه و انتظار چاپ مقاله را از علل بروز این وضعیت نامقبول دانست.
بگذارید آنها که پژوهش را میفهمند پژوهش کنند نه همه برای ارتقای هیات علمی
قائممقام معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت یادآور شد: قوانین ارتقای اعضای هیات علمی ایران بر اساس یک آییننامه Mixed یعنی حداقلهایی از پژوهش، آموزش، خدمت و امور فرهنگی است. به طور کلی در دنیا یک عضو هیات علمی میتواند با Track آموزشی و ارائه خدمات آموزشی مطلوب ارتقاء پیدا کند و اجبار کردن آن به داشتن چند مقاله برای هیات علمیای که اصولاً پژوهش را دوست ندارد و با آن آشنا نیست، فقط منجر به صوری کردن پژوهش میشود. بعبارتی اگر ما اجازه دهیم آن ۲۰ تا ۳۰ درصد از اعضای هیات علمی ما که پژوهش را میفهمند و به آن اعتقاد دارند، پژوهش کنند و بودجههای پژوهش را به آنان اختصاص دهیم و بقیه از Track های دیگر ارتقاء یابند (یعنی از آموزش و یا خدمت)، به سمت پژوهشهای اصیل حرکت خواهیم کرد.
فروش مقالات مشکلآفرین شده است
وی گفت: مقاله از یک فرایند صحیح مبتنی بر طرح تحقیقاتی یا پایاننامه و نوشتن آن توسط دانشجو تحت نظر استاد باید تهیه شود، تجربه این ۵۸ مقاله حذف شده اخیر و تجارب مشکلآفرین گذشته نشان داده است که عقد قرارداد فردی و یا دانشگاهی با شرکتهای نوشتن مقاله و فروش مقالات، رویهای کاملاً غیراخلاقی – علمی و مشکل آفرین شده است.
انتقام سنتی یک گروه بیاثر از پژوهش
تغییر نگاه به کیفیت پژوهش به جای شمردن تعداد مقالات، نکته دیگری بود که دکتر آخوندزاده بر آن تاکید کرد و گفت: این نگاه در دوره اخیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کم کم در حال شکل گیری است و اساسا این نگاه حاکم است که محقق به جای چاپ ۱۰ مقاله ضعیف یک مقاله خوب داشته باشد.
وی رویکرد واقعبینانه به انتشار چنین اخباری را خواستار شد و افزود: باید از واکنشهای غیرمنطقی به موضوع اخیر که منجر به پژوهشزنی میشود، پرهیز کرد. همانطوری که گفتم گروهی که نه موثر در آموزش هستند و نه درمان، هر از چند گاهی با شنیدن خبرهایی مانند خبر اخیر یک انتقام سنتی از پژوهش میگیرند.
فضای مناسب پژوهش در ایران وجود ندارد
به گفته وی، خطا در پژوهش با یک نسبت قابل قبول و در یک فضای مناسب در پژوهش همواره اجتناب ناپذیر است. اما از همه مهمتر فضای مناسب در پژوهش است که متأسفانه این دومی در ایران وجود ندارد.
دکتر آخوندزاده در پایان گفت: باید تمام خبرهای خوب و بد و زشت را با هم بشنویم و تصمیم بگیریم. یادمان باشد که اساتید و جوانان محقق ما با دست خالی و کم لطفی محض دولتمردان و سیاستمداران تا به حال، این وضعیت پژوهش را زنده نگه داشتهاند.
به گزارش ایسنا به نقل از نیچر، ۵۸ مقاله از ۲۵۸ پژوهشگر ایرانی که اقدام به جعل علمی و دستکاری در مقالات دیگر کرده بودند، توسط ناشر مجله معتبر علمی نیچر به حال تعلیق درآمده است. بایومد سنترال (BMC) بیست و هشت مورد از این مقالهها را جمعآوری کرده و در حال بررسی ۴۰ مقاله دیگر است. اسپرینگر نیز به جمعآوری ۳۰ مقاله پرداخته و بررسی ۹ مقاله دیگری را در دستور کار خود دارد. گفتنی است که هر دوی این سازمانها توسط مجله نیچر ارائه میشوند.
بر اساس ادعای نیچر، در اقدامات انجامشده شواهدی از سرقت ادبی و دستکاری در تالیف مشاهده شده و ۷۰ درصد آنها نیز نشاندهنده سرقت علمی هستند. مقالات جمعآوری شده توسط بایومد سنترال نیز نشاندهنده ۵۷ درصد دستکاری در تالیف و ۹۳ درصد سرقت ادبی هستند.
منبع: ایسنا
گذری بر آواز محمد رضا شجریان به بهانۀ آلبوم “طریق عشق”
آلبوم تازه انتشار یافتۀ استاد شجریان “طریق عشق” مربوط به اجرای کنسرتی در اروپا در سال ۱۹۸۹ است. پرویز مشکاتیان سرپرست گروه عارف و داریوش پیرنیاکان، جمشید عندلیبی، محمد فیروزی، اردشیر کامکار، بیژن کامکار و ارژنگ کامکار از اعضای گروه عارف بودند که در اجرای این قطعات نقش ایفا کردهاند. برای پرداختن به چند و چون این اثر باید به فضای موسیقی آن زمان توجه داشت، چرا که سازبندی و آواز شجریان در ده سال اخیر مسیر متفاوتی را طی کرده است. درآخرین آثار شجریان گرایش به تشکیل گروهای بزرگ و ارائه تعداد زیادی ساز های ابداعی در این گروه ها و در پی آن توجه بیشتر به نواختن قطعه ها و پررنگ شدن تصنیف و ترانه به جای آواز فضای جدیدی را در آثار شجریان ایجاد کرده است که با آثار پیشین او تفاوت چشمگیری دارد.
این اثر با تنظیم و آهنگسازی پرویز مشکاتیان تهیه شده است. از این رو گروه نوازی و تنظیم سازهای ایرانی برای گروه مانند دیگر آثار مشکاتیان اهمیت ویژه و نقشی پررنگ داشته است. گروه نوازی بویژه گروه نوازی از روی نُت با چند نوازی قدما تفاوتی فراوان دارد و بیشتر از قوانین گروه نوازی موسیقی کلاسیک غربی پیروی می کند. در این گروه نوازی تنوع مِلودی و ایجاد رنگ بندی صدا اهمیت ویژه دارد و همین نکته است که ارکستر را برای بیننده جذاب و شنیدنی می کند. اما در این اثر نسبت به سایر آثار مشکاتیان مانند آلبومهای “دستان”، “بیداد” ، “نوا ” و”مرکب خوانی” تنوع و رنگ بندی کمتر است و ملودی های تکراری در این اثر بسیار به گوش می خورد و برای شنونده آشنا و آگاه به دستگاههای موسیقی پیش بینی جملات امکان پذیر شده است. به نظر بعضی متخصصان این تکرار و حدس جملات بعدی در موسیقی ایرانی نقص محسوب می شود.
اما آواز، صدای وسیع و قراء شجریان بویژه شروع با افشاری اوج، ارتباط تحریرهای بم و اوج چنان شنونده را اسیر می کند که نقد و تحلیل اثر را سخت می گرداند. در خصوص آواز شجریان باید گفت که ایشان آواز خوانی تیز هوش و آشنای به شعر با صدایی وسیع و شش دانگ است اما آواز ایشان را در مکتب خاصی نمیتوان قرار داد. شجریان از مکاتب رسمی آواز ایران در صد سال اخیر برنخاسته، و تقریبا تمامی استادان بنام موسیقی ایرانی همچون ادیب خوانساری، قمر الملوک وزیری، بنان، تاج اصفهانی، گلپا و دیگران متعلق به یکی از مکاتب موسیقی (مکتب اصفهان، مکتب شیراز(تهران)، مکتب قزوین(تبریز) هستند. این ویژگی در صدای شجریان نیست و در آثار مختلف او لحنهای متفاوتی که وامدار این مکاتب است شنیده میشود وبه دلیل شروع خواندن با قرائت قرآن در محضر پدرشان شیوه آواز ایشان با صوت قرآن قرابت بسیاری داشته و لحن تجویدی قرآن در بیانش بسیار شنیده می شود. در سبک او واجها و واژه ها جویده و شکسته و با قدرت بیان می شوند و یکپارچگی قرائت در آواز ایشان احساس می شود. نکته قابل گفتن این است که شجریان پس از آمدن به تهران از مکتب اکثر استادان آواز بهره جسته و او را نمی توان شاگرد مکتب خاصی دانست، لذا آوازها و اجراهای او را بویژه اجراهای بعد انقلاب او را می توان چکیده ای از آواز ایرانی در قرن اخیر دانست.
غزلهای آواز این اثر آقای شجریان همانند بسیاری از غزل های دیگر او از حافظ انتخاب شده اند. گنگ خوانی در آواز شجریان نکته ای برجسته است چنان که پیش از او نیز اواز اساتیدی چون قمر و طاهر زاده و ادیب از این ویژگی برخوردار بوده است. در این اثر حتی شنونده آشنا با شعر و سخن حافظ هم به سختی جملات این آواز را متوجه می شود این در حالی است که سیر تکاملی آواز در موسیقی دستگاهی در قرن اخیر به سوی درخشان و واضح خوانی بوده است. غزل آغازین و مشهور دیوان حافظ “الا یا ایّها السّاقی…” در “طریق عشق” ابزار اهنگسازی مشکاتیان قرار گرفته و باید به این نکته توجه داشت که اشعاری با این میزان شهرت و استفاده متعدد در آهنگ سازی برای استفاده مجدد باید بسیار بدیع پرداخته شوند تا به گوش شنونده جذاب بیایند و مشکاتیان در این اثر آهنگ چندان بدیع و خاصی بر این غزل ننهاده است. تنها صدای وسیع و کاریزماتیک شجریان است که این اثر را شنیدنی می کند. جواب آوازها در این آلبوم در مجموع ضعیف می نمایند، تار داریوش پیرنیاکان که هنرمندی به معنای کامل سنتی است و از سنت قدما در نوازندگی تار پیروی می کند در جواب آوازها دارای تنوع ملودیکی پایین می باشد. بداهه نوازی کمتر و نواها خشک و مقید می نماید و در این میان سنتور نوازی مشکاتیان آزادتر است و پر وبالی به جوابآواز داده است. در مجموع از دیدگاه نگارنده در آلبوم “طریق عشق” با آوازی متوسط از شجریان نسبت به سایر آثارش در آن سالها مواجه هستیم. گروه نوازی، جواب آواز و آهنگسازی این اثر نسبت به دیگر آثار شجریان نمره پایینی دارد.
نگارنده : سروش دریاشناس