قرآن و کتاب مقدس: متن و تفسیر
.Gabriel Said Reynolds, The Quran and the Bible: Text and Commentary, New Haven and London: Yale University Press, 2018
آخرین اثر گابریل سعید رینولدز قرآن و کتاب مقدس: متن و تفسیر است که انتشارات دانشگاه ییل آن را در ابتدای سال 2018/1398 منتشر کرده است. رینولدز از جملۀ محققان “تجدید نظر طلب” در بحث تاریخ جمع و تدوین قرآن است. باورهای این گروه از محققان هم از باورهای مسلم عالمان مسلمان فاصله دارد و هم از بخشی از شرق شناسانی که در قلمرو قرآن پژوهشی کردهاند. از آنجا که ماهیت این اثر گونهای تفسیر و حاشیهنویسی بر متن قرآن است، رینولدز نیازمند یک متن ترجمه انگلیسی استاندارد از قرآن بوده است و او در میان ترجمههای انگلیسی ترجمۀ آقای علیقلی قرائی، محقق هندی تبار مقیم قم، را بهترین دانسته و با اجازۀ او برای متن اصلی از این ترجمه استفاده کرده است. در نظر رینولدز، قرآن، به لحاظ دینی و ادبی و در زبان عربی، منبعی اصیل است اما اثری است که به میزان زیادی فهم آن بستگی به شناخت مخاطبانش از کتاب مقدس و به مضمون روایاتی دارد که از کتاب مقدس گرفته شدهاند. از این رو، این اثر با فراهم آوردن روایات کتاب مقدسی مرتبط با آیات قرآن و پارهای تفسیرهای مربوط به منابع قرآن در صدد تشویق به فهم همدلانۀ معنا و اصالت قرآن است. او هر جا آیهای ربطی به کتاب مقدس نداشته توضیحی هم ارائه نکرده است. این گزارش مبتنی بر مقدمۀ رینولدز در همین کتاب است.
حدود یک چهارم قرآن با داستانهای پیامبران یا شخصیتهای دیگر سنت یهودی و مسیحی مرتبط است و قرآن غالبا فقط با آغاز و انجام داستانها سر و کار دارد. فرض قرآن بر این است که مخاطبانش داستانها را میدانند و نیز میدانند که قرآن بنای نقل همۀ داستان را به صورت تحتاللفظی ندارد. از این رو در قرآن نقل قول مستقیم از کتاب مقدس جز چند مورد نداریم. در پژوهش رینولدز فرض بر این است که کتاب مقدس در دوران جمع و تدوین قرآن نسخه مکتوب عربی نداشته ولی کسانی به طور شفاهی مطالب آن را به عربی نقل میکردند. مسلمانان در اوایل ظهور اسلام کتاب مقدس را منبعی معتبر و موثق به حساب میآوردند ولی در قدم بعدی است که آن را مُحَرّف تلقی کردند.
روش
رینولدز در قرائت قرآن مستقل از احادیث میاندیشد و نیز از رویکرد تاریخی/گاه شمارانه به متن نیز اجتناب میکند، رویکردی که فرضش بر این است که آیات خاصی با وقایع خاصی در زندگی حضرت محمد (ص) ارتباط دارند. رینولدز بر ضد قرائت تاریخی قرآن مقالاتی و مطالبی نیز قبلا نوشته و بر این باور است که همۀ آنچه ذیل “اسباب النزول” گفته میشود متأخرند و ارزش استنادی ندارند. بهعلاوه، او برخلاف نگاه سنتی که قرآن را کتابی اصیل میداند و معتقد است مطالب آن با سنتهای پیش از خود ارتباط مستقیم ندارد، اصالت قرآن را در ماهیت ارتباطی آن قرار میدهد، نه در جوهرهاش. اما معتقد است برای فهم این نکته ضروری است قرآن را در بافت تاریخیاش بفهمیم و لازمۀ این کار کنار گذاشتن احادیث سدههای میانه است. رینولدز در این پژوهش دغدغۀ ساختار و انسجام یا عدم انسجام معنایی آیات را هم ندارد. او به تَبَع خانم آنگلیکا نویورث (وبر خلاف ریچارد بل) سورههای کوتاه مکی را واحدهای جزء جزء نمیداند و معتقد است این قبیل سورهها ساختاری متحد دارند. همچنین مانند جان ونزبرو بر این باور است که قرآن در محیطی فرقهای “نازل” شده و به همین دلیل قرآن به زبان همین محیط از منبع آسمانی خود دفاع میکند.
نتایج تحقیق رینولدز
- قرآن رابطۀ خاصی با سنّت مسیحی و به خصوص آثار آباء کلیسای مناطق شام دارد، هر چند مواردی یافت میشود که قرآن از واژگان یهودیان استفاده کرده است (مانند حِطّةٌ در بقره: 58؛ راعِنا در بقره 104 و پاسخ قرآن به روایت میشنایی دربارۀ قصاص در مائده: 32). اما در اکثر موارد واژگانی و حتی در ساختار و مضمون متأثر از و در واکنش به منابع و آموزههای مسیحی است. مانند بکارگیری واژه های حواریون، انجیل، و مائده؛ دستور خدا به ملائکه برای سجده بر آدم؛ روایات مربوط به ذوالقرنین؛ تهدید پیامبران یا صدیقین با رجم یا سنگسار مطابق عهد جدید و برخلاف عهد قدیم (هود: 91؛ کهف: 20؛ مریم: 46؛ شعراء: 116؛ یس: 18). شواهد دیگر استفاده از منابع مسیحی در شیوۀ بیان و بهکار گرفتن تعبیرهایی است که در انجیل یافت میشود، اگرچه در غالب موارد به شیوههای جدید این کار صورت می گیرد. از این جمله است: مثال دانۀ خردل/حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ (انبیاء: 47؛ لقمان:16)؛ و در بهشت درنمیآیند مگر آن که شتر به سوراخ سوزن داخل شود (حتی یَلِجَ الجَمَلُ فی سَمّ الخِیاط، اعراف: 40؛ نیز نگاه کنید به: متّی، 19: 24)؛ استفاده از تعبیر حَرث (شوری: 20)؛ و راه رفتن متواضعانه بر روی زمین، وعبادالرحمن یمشون علی الارض هونا (فرقان: 63).
- قرآن متنی فراتر از گونهای پیادهسازی سادۀ گفتگوی مردی است با دشمنانش.
قرآن با دغدغههای مؤلف/ مؤلفانش در ارتباط با پیامهای منازعه برانگیز کلامی شکل گرفته است، حتی وقتی حرفی را در دهان دشمنانش میگذارد یا از گفتمان طرف مقابلش استفاده میکند. - دغدغۀهای قرآن در خصوص الهیات و پیامبرشناسی راهی را میسازد که در آن قرآن به ارائه مضامین مسیحی و یهودی به شیوۀ خودش و در قالب آرمانهای خودش میپردازد. این یک اصل است که آدم صدیق باید سخنان صادق دربارۀ خدا به زبان آورد، یعنی این که او شریک و رقیب ندارد. مثلاً نوح در حالی که تا قبل از طوفان در تورات هیچ چیز نمیگوید و در انجیل صرفا مُبلّغ صداقت و درستی است، در قرآن نوح مُبلّغ صداقت و درستی اعتقادی میشود و مُبلّغ لااله الاّ هُو- با لحاظ تفاوت بیان داستان انبیاء در عهدین و قرآن. و بدینسان همۀ پیامبران در قرآن مُبلّغ اندیشههای حضرت محمد (ص) میشوند، مانند ابراهیم که در قرآن مبلّغ دین یکتاپرستی است، گویی پیامبران آرمان و کار دیگری نداشتند جز همین و جز این که گاهی به مردم بگویند “از خدا و رسول اطاعت کنید”.
- این تحقیق رینولدز را مشتاق به یادگیری و فهمیدن دقیق زبان عربی کرد. قبلا خداوند به زبانهای دیگر سخن گفته بود و اکنون در این آخرین مرحله لازم است به عربی هم سخن بگوید.
- برای رینولدز این اهمیت دارد که چگونه مؤلف/ان قرآن توانستند از خود کتاب مقدس Bible سر در آورند و بفهمند. پاسخ این سوال بسیار سخت است. به خصوص وقتی راهی را در نظر بگیریم که در آن دغدغههای کلامی و ادبی گفتههای قرآن را شکل میدهد. ما در قرآن با یک دوگانگی جالب مواجه میشویم، از طرفی آیاتی را میبینیم که از سنت کتاب مقدسی به کلی فاصله گرفتهاند، مانند:
نام آذر برای پدر ابراهیم به جای تراح در کتاب مقدس ( قرآن، انعام:74)؛
اندیشۀ نامیدن عُزیر (عِزرا) به عنوان فرزند خدا (توبه: 30) از زبان یهودیان؛
اسحاق و یعقوب فرزندان ابراهیم (84:6 ؛ 71:11 ؛ 49:19 ؛ 72:21 ؛ 17:29)؛
حضور هامان، به عنوان صدر اعظم، در مصر به جای ایران در کتاب اِستر (6:28 ، 8، 38 ؛ 39:29-40)؛
معرفی مریم مادر عیسی به عنوان خواهر هارون و موسی و دختر عمران (35:3-36؛ 28:19؛ 12:66)؛
همسر فرعون (نه دخترش) موسی را به فرزند خواندگی میپذیرد (9:28) و این که آن فرعونی که موسی را بزرگ کرد همان فرعونی است که موسی بعد در برابر او قرار میگیرد (18:26).
و از طرف دیگر، در بعضی موارد قرآن از کتاب مقدس فاصله گرفته اما برای آن که نماد یا آموزۀ خاصی را بسط دهد یا ایجاد کند. در مواردی قرآن علی الظاهر صرفا به دنبال سازگار ساختن بیان اسطورهای یا افسانهای کتاب مقدس است.
تأمل آخر
رینولدز سؤال دربارۀ مؤلف قرآن را باز می گذارد. مسلمانان سنتی و مدرن همگی تقریبا مؤلف را خدا میدانند. نسلی از شرق شناسان سنتی مؤلف را حضرت محمد (ص) میدانند. این موضع یک شکل بازسازی شده از آموزۀ سنتی تداوم وحی (serial revelation)، به تعبیر جان ونزبرو، است که محققانی پس از ونزبرو، مثل خود او، در صدد برآمدهاند تا بفهمند چگونه ایدۀ تدوام وحی راهی است برای بیان این که چگونه قرآن علی رغم تنوع مطالبش یک مؤلف داشته است.
به نظر رینولدز اینها تلاشهایی بوده است که صرفا دلیل آکادمیک جذاب داشته تا از طرح این امکان اجتناب کنند که قرآن میتواند چند مؤلف یا چند ویراستار داشته باشد. با این فرض، میتوان تنوع و تفاوت ساختاری سورههای مائده، نجم، و الرحمن را فهمید. از این رو، همه جا رینولدز میگوید قرآن چنین می گوید نه خدا و نه پیامبر و به گمانش بهترین راه حل برای سؤال از مؤلف قرآن است.
در این کتاب رینولدز مدعی است لازمۀ ارجاعات خود قرآن به تورات و انجیل این است که مخاطبان اولیهاش این دو کتاب را میشناختهاند. بر این اساس، قرآن پیوند محکمی با کتاب مقدس دارد. اما به نظر رینولدز باید قرآن را بفهمیم نه فقط به عنوان کتاب مقدس مسلمانان بلکه به عنوان اثری محوری در تاریخ منابع کتاب مقدسی.
گزارشگر: سعید عدالتنژاد