بخشی از یک جستار در مجله بخارا، ۱۴۳، خرداد 1400
حسین خندق آبادی
اکنون که ترجمۀ همۀ جلدهای دایره المعارف قرآن به پایان رسیده است، کاری بزرگ و ستودنی، خواندن این یادداشت پیشنهاد میشود:
… ناشر و ویراستاران ترجمۀ فارسی نیز مانند ویراستاران نسخۀ اصلی با چالش دومی مربوط به محتوای این اثر مواجه بودند، البته به نحوی شدیدتر، بهطوری که سخن از بود و نبود اثر در میان بود، نه صرفاً از مقبولیت آن… فعالان نهادی پژوهشی که این مجموعه را دستمایۀ ارائۀ طرحی گسترده برای جلب مشارکت دولتی به منظور نقد و بررسی تکتک مدخلهای این دائرةالمعارف کرده بودند از هیچ تلاشی برای جلوگیری از انتشار ترجمۀ فارسی آن به شکل کنونی فروگذار نکردند؛ از جمله این که پیش از انتشار نخستین جلد ترجمۀ فارسی نامهای به وزارت ارشاد و دفتر مراجع فرستادند و به آنها دربارۀ چاپ ترجمۀ فارسی این اثر هشدار جدی دادند… همچنان پرسشهایی کهنه در فضای کشور ما و نیز برخی دیگر از کشورهای اسلامی حضور دارد: چرا غربیان (اسلامشناسان/شرقشناسان/ دیگران) دربارۀ ما مینویسند؟ چرا ما کار آنها را باید ترجمه کنیم؟ چرا اگر ترجمه میکنیم با نقد همراه نمیکنیم؟… آقای مظفر اقبال، که خود سرویراستار مجموعهای هفتجلدی به زبان انگلیسی با عنوان «دائرةالمعارف جامع قرآن» است، زمانی در ایران من را در معرض پرسشهایی از همین دست که در بالا مطرح شد، قرار داد… در پاسخ به اقبال، سعی کردم توجه او را به اختلاف میان دو منظر جلب کنم: یکی منظری ترویجی که میکوشد صورتبندیای به نظر خود صحیح و راستکیش از باورهای اسلام به مخاطب ارائه دهد، و دیگری منظری تحقیقی که میکوشد مخاطب خود را با نظریات و تحقیقات گوناگون دربارۀ اسلام آشنا کند. وجود هر دو منظر و آگاهی از آنها مغتنم است و نباید یکی به بهای دیگری تمام شود… مهم آن است که آبشخورهای آگاهی خود و مخاطبان را محدود نکنیم. برای آنکه منظر خود را فراخ کنیم و راه اندیشیدن و آفرینش درونی را بگسترانیم همواره نیازمند آگاهیها و دادههای تازهایم. هرگونه غربال و ممیزی پیشین بر پایۀ تفکری خاص عملاً به محدود کردن امکانهای گسترده برای مخاطبان و اندیشمندان میانجامد.
… زمانی پژوهشگران یک نهاد پژوهشی در ایران به خانم مکاولیف، سرویراستار نسخۀ کاغذی «دائرةالمعارف قرآن»، نامهای فرستادند تا ایشان را به استفاده از پتانسیل علمی خودشان تشویق کنند. این اقدامات برآمده از ذهنیتی است که همچنان دوگانۀ غرب ـ شرق در آن نقشی جدی دارد و شکافی عمیق میان خود و غرب میبیند. این ذهنیت به رغم ظاهر غربستیزانهاش در بن خود غربزده است و همچنان، ولو ناخودآگاه، خواهان آن است که کارش با معیارهای غربی سنجیده شود و قدر بیند. همین ذهنیت است که با آغوش باز از حضور پژوهشگر غربی استقبال میکند و مخازن کتابخانههای خود و سایر امکاناتش را بر روی آنها میگشاید، اما از پژوهشگر داخلی دریغ میورزد…
برای خواندن متن کامل اینجا را ببینید.