نقد و بررسی:
تشیّع: ریشه ها و باورهای عرفانی
نام اثری است که محمدعلی امیرمعزّی، محقق ایرانی مقیم فرانسه، مؤلف آن است. این کتاب در اصل به زبان انگلیسی با عنوان The Spirituality of Shī‛ī Islam در سال ۲۰۱۱ با همکاری مؤسسه مطالعات اسماعیلیه در لندن منتشر شد. ترجمه فارسی نه چندان خوب آن به توسط نورالدین اللهدینی به همت انتشارات نامک در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است. غلطهای فاحش در ضبط اسامی اشخاص و کتابها بعلاوه مواردی از ترجمه مبهم این احتمال را تقویت میکند که مؤلف ترجمه فارسی را ندیده باشد، هر چند در ابتدای کتاب به نقل از او یک یادداشت یک سطری در تشکر از مترجم و ناشر آمده است.
تشیّع: ریشه ها و باورهای عرفانی در چهار بخش (نام بخش ها در ترجمه حذف شده) و چهارده فصل بعلاوه فهرست منابع و نمایه تنظیم شده است. بخش اول با عنوان ظهور اولیه و آشنایی های کهن به دو مقاله اختصاص یافته است: اول، تاملاتی بر اصطلاح «دینِ علی»: ریشه های ایمان شیعی؛ دوم، شهربانو، مادر ایران و مادر امامان: حلقۀ وصل ایران پیش از اسلام و شیعۀ امامی. در مقالۀ دوم اسطوره ای بودن فردی به نام شهربانو همسر امام حسین (ع) و مادر امام علی بن الحسین (ع) و چگونگی راه یافتن این نام به منابع قرن چهارم به بعد شیعه و سپس تغییر و تحولات آن بررسی شده است. بخش دوم با عنوان ماهیت امام شش فصل دارد که در آنها به ترتیب از جنبه های الوهی امام، وجود پیشینی امامان، وجود ملکوتی آنها، معجزات امام و چند نکته در باب ولایت امامی و این که بر اساس تفاسیر قدیم شیعی این فقط امامان هستند که لایق صفت انسان و انسان خدایی هستند. در همۀ این فصلها نویسنده با اتکا بر متون حدیثی (و غالبا بدون تحلیل) نشان میدهد چگونه شیعیان نخستین به صفات فراانسانی برای امام قائل بودند. بخش سوم با عنوان اعمال معنوی و تفسیری سه مقاله دارد: اول، پهلوانِ (در ترجمه فارسی «مجاهد») تأویل، که در آن شعری با مضمونِ غالیانه از ملاصدرا (متوفی ۱۰۵۰) در بارۀ صفات امام علی بن ابیطالب (ع) بررسی شده است. امیرمعزّی در مقاله دوم مسألۀ رؤیت امامان در خواب و بیداری را بررسی کرده و به این تعارض میپردازد که چگونه مطابق توقیع امام زمان به نائب چهارم هر مدعی دیدار امام را باید تکذیب کرد و از سوی دیگر عالمانی چون سید بن طاووس و بحرالعلوم و دیگران ادعای ملاقات با امام داشتهاند. در نهایت امیرمعزی در مقاله سوم به گفتن چند نکته در باره ادعیه شیعه بسنده کرده است. بخش چهارم با عنوان جنبههایی از معادشناسی فردی و جمعی سه مقاله دارد: اول، آخرالزمان و بازگشت به مبدأ، دوم، تحلیلی بر گونهشناسی شخصیت کسانی که مدعی دیدار با امام غائب اند و سوم، غیبتی سرشار از حضور که در آن به تفسیر شیخیه از مسألۀ غیبت پرداخته شده است.
امیرمعزی منابع تحقیق خود را به متون قدیم شیعه منحصر کرده است: یعنی از ابوجعفر احمد بن محمد بَرقی (متوفی ۲۷۴ یا ۲۸۰ه. ق) در المحاسن شروع کرده و به آن دسته از آثار شیخ صدوق (متوفی ۳۸۱) که قبل از سهو (اِسهاء) النبی نوشته شدهاند، پایان داده است. در میانه این دوره کسانی مثل محمد بن حسن صفّار قمی (متوفی۲۹۰)، فرات کوفی (متوفی احتمالا ۳۰۰)، علی بن ابراهیم قمی (متوفی۳۰۷) و محمد بن یعقوب کلینی (متوفی ۳۲۹) قرار میگیرند. اصل ادعای امیرمعزی به تَبَع مونتگمری وات و فان اِس در این کتاب این است که در این بازه زمانی تقسیم شیعۀ دوازده امامی به غالی و معتدل تقسیمی ذهنی و دور از واقع است و ماهیت شیعه در این دوره همان چیزی است که از ظواهر متون آنان در این دوره فهمیده میشود. این ماهیت به تعبیر او کاملا عرفانی یا معنوی است و رگههایی از عُرفی و عقلانی بودن (به معنای وسیع کلمه) در آن بسیار کم یافت میشود.
در برابر این ادعای امیر معزی تحقیقات و تلاشهای محمد حسین مدرسی طباطبائی قرار میگیرد که میکوشد جریان غالی را از جریان عقلگرایی شیعی امامی در همین دوره با نشان دادن آثاری از ابوجعفر ابن قِبه رازی (متوفی حدود ۳۱۹) و دیگران تفکیک کند. آثاری از مدرسی قبلا به فارسی ترجمه شده که مهمترین آنها کتاب مکتب در فرآیند تکامل، از انتشارات کویر (۱۳۸۶) است. مطالعات انتقادی تاریخی در باب شیعۀ امامی عمر چندانی ندارد و آثار این محققان ایرانی مقیم خارج جزو اولین آثار خواندنی محسوب می شوند.
بخش هایی از کتاب را خوانده ام.
کتاب بسیار ارزشمند و دقیقی است. دقت در منابع نخست و دلالت آنها و بر هم زدنِ انگاره های معمول از ویژگی های کار است.
هر چند کتاب، محققانه و پژوهشی است اما شیوه ی پردازش موضوعات و ترجمه ی روان سبب خوانش دلچسب کتاب می شود. ضمن آن که می تواند بهترین پاسخ به کتابِ مکتب در فرآیند تکامل به حساب آید.
این اثر محصول تحقیقی است گسترده ، اما جانبدارانه و با پیشفرض های خاص !
اگر بخواهم این اثر و دیگر آثار جناب امیرمعزی را در یک جمله خلاصه کنم باید بگویم: فروکاستن تشیع به عرفان و تصوف!
یا می توان از منظر تاریخ کلام شیعه، در باره اش بگویم: احیاء و بازسازی تشیع غلات و مفوضه در کسوتی فاخر و علمی!
امیرمعزی و همفکرانش می کوشند که دوگانه ای تحت عنوان تشیع تاریخی،سیاسی، کلامی، و تشیع معنوی، باطنی و عرفانی خلق کنند، آنگاه همه کوشش های عالمان شیعه در قم، بغداد و حله را انحرافی از تشیع راستین که همان باورهای غالیان است وانمود کند!
اینجا مجال نقد علمی این اثر و رویکرد نیست، گرچه عمده مستندات این جریان مخدوش یا قابل تفسیرهایی متفاوت است .برای اولین بار امام موسی صدر در مقدمه اش بر تعریب تاریخ فلسفه کربن به درونمایه اصلی این رویکرد که با کربن در لفافه شروع شد توجه داد و به نقد عالمانه و محترمانه آن همت گماشت!
معنای «جانبدارانه و با پیشفرض خاص» در نوشته اقای شریعتمداری معلوم نیست. اما برای اثبات این ادعا که خلاصه تحقیق آقای امیر معزی «فروکاستن شیعه به عرفان و تصوف» است باید مدعی بتواند نشان دهد که در دوره تاریخی انتخابی اقای امیر معزی (از برقی ۲۷۴ تا شیخ صدوق ۳۸۱) منابع و آرائی بوده اند که ایشان به عمد یا به خطا ندیده است. آن آراء و منابع همگی بر نفی صفات فوق بشری برای امامان تاکید دارند و با وجود انها میتوان بین شیعه غالی و غیر غالی در ان دوره تاریخی تفکیک قائل شد. اقای مدرسی طباطبایی مدعی است در همین دوره افرادی مثل ابن قبه رازی و منابعی حاکی از گرایش عقلانی و ضد صوفیانه هستند. اگر آقای شریعتمداری با این رای موافق است باید شواهد بیشتری برای ان ارائه کند. تکرار میکنم دوره تاریخی تحقیق آقای امیر معزی را فراموش نکنید و به زمانه هانری کربن و امام موسی صدر و کسان دیگر از دوره های دیگر نروید.