آنچه در عرف اهل علوم و فنون، اصطلاح خوانده میشود، واژهها و تعابیر خاصی است که برای افادۀ معنایی خاص وضع شده، یا در اثر کثرت استعمال در هر علم و فن، بهتدریج معانی خاص از آن اراده شده و حالت اصطلاحی یافته است. مفاهیم اصطلاحی نیز مانند مفاهیم لغوی کلمات؛ یا تعیینی است یعنی با قصد و اراده وضع میشود و یا تعینی است یعنی واژهای بهتدریج معنای لغوی و مطابقی خود را از دست میدهد و در یک علم، جنبۀ اصطلاحی مییابد. البته معنای اصطلاحی واژه عموما با معنای لغوی آن متناسب است.
این وضع دربارۀ هر نوع اصطلاحی از جمله اصطلاحات صوفیه درست است. چنانکه صوفی از سر وجد و حال، کلمات و عباراتی بر زبان رانده، یا مشایخ بزرگ بر سبیل پند و اندرز به مریدان، کلمات و عباراتی گفتهاند که در اثر تکرار و استعمال، بهتدریج جنبۀ اصطلاحی یافته است. گاه نیز شاعران صوفی مشرب با استفاده از استعاره و کنایه و مجاز، تعبیراتی آوردهاند که جنبۀ رمزی یافته و سپس بهعنوان اصطلاح معمول شده است. بهطور دقیق نمیتوان گفت که وضع و استعمال این اصطلاحات از کجا و چه تاریخی شروع شده است، اما مسلم و مشهود است که برخی از اصطلاحاتی که در آثار و سخنان صوفیه آمده از قرآن مجید و کلمات بزرگان دین و روایات برگرفته شده است.
اصطلاحاتی را که در این فرهنگ گردآورده شده است اعم از اصطلاحات عرفان عملی، عرفان نظری و تعبیرات ذوقی و اشراقی به این شکل میتوان طبقهبندی کرد: اصطلاحاتی که بیانگر مراتب و مقامات سالکان طریق است، اصطلاحاتی که بر محلهای خاص اطلاق میشده است، اصطلاحاتی که مربوط به جامه و پوشش صوفیه است، اصطلاحاتی که مربوط به حالات صوفیه است، اصطلاحاتی که مربوط به کردار و خوی صوفیه است، اصطلاحاتی که مربوط به روابط صوفیه با یکدیگر است و… .