با شواهدی از آثار ناصرخسرو، عطار، نظامی، مولوی، حافظ و دیگران
فرافکنی یا برونفکنی یکی از اصطلاحات و مفاهیم نوین روانشناختی است که نخستین بار در آثار زیگموند فروید، روانشناس و روانپزشک نامدار اتریشی، ضمن مبحث سازوکارهای دفاعی مطرح شد. اما اگر آن را، فارغ از جنبههای صرفا تخصصی و نکتهسنجیهای فنی، بهمعنای سادهاش «افکندن گناهِ کمبودها و تقصیرهای خود به عهدۀ دیگران» و یا به معنایی عامتر «تسری احوال خود بر دیگران» در نظر بگیریم، مفهومی است بسیار کهن که از دیرباز مورد توجه و اشارۀ اندیشمندان و صاحبنظران فرهنگهای گوناگون قرار گرفته است و سابقۀ آن شاید به قدمت خود انسان برسد.
در این کتاب با ارائۀ شواهد متعدد، تلاش شده است سوابق و زمینههای فرافکنی، در عرصههای گوناگون فرهنگ فارسی ـ اعم از ادب منظوم، ادب منثور، فرهنگ مردم (فولکلور) ـ ردیابی شود. در این رهگذر، آثار اندیشمندان و سخنوران نامآور ایرانزمین از جمله فردوسی، ناصرخسرو، خیام، عطار، نظامی، مولوی، سعدی، حافظ، جامی، اوحدی، عبید، صائب و نیز بعضی از متأخران نظیر ملکالشعرا، بهار، پروین اعتصامی، نیما یوشیج و … بررسی و تحلیل شده است.