به اصطلاح تاریخ سیاسی، قرن بیستم را بیشتر از هر مشخصه ی دیگری، می توان قرن رواج ناسیونالیسم معرّفی کرد. قرنی که افزایش بی سابقه ی دولت – ملت های حاکم کوچکی را شاهد بوده است. بر این مطلب باید افزود که برپایی چنین دولت – ملت های نوپایی غالبا مستلزم ساختن و پرداختن یک سلسله سنت های تاریخی ضروری برای توجیه و تقویت دولت تازه پا است. عامل عمده ای که در تجمع گروه های مردم و تجهیز درک آنان از هویت و وحدت سیاسی مؤثراست دوباره نویسی تاریخشان است. در بعض موارد، صرف به کارگیری نام های پرطنطنه ی باستانی و تاریخی کافی بوده است تا به ایجاد وحدت برای مشروعیت سیاسی منجرگردد. مثلا برای یونانیان، نام شکوهمند مقدونیه هنوز هم مانند گذشته به همان اندازه اهمیت دارد که واژه ی پارس برای ایرانیان و تا حد کمتری کلمه ی توران برای برخی از ترکان.