اخلاق صوری

فصل نخست به تشریح و توضیح اصطلاح اخلاق صوری اختصاص یافته است. این توضیح با مقایسۀ فلسفۀ اخلاق با منطق صوری از یك طرف، و ربط و نسبت این قلمرو با دو قلمروی دیگر فلسفۀ اخلاق، یعنی اخلاق هنجاری و فرااخلاق، از طرف دیگر، و قیاس با منطق تكلیف از دیگر سو به انجام می‌رسد. همان‌طور كه منطق صوری پس از صورت‌بندی اصول منطقی به بحث از اعتبار استدلال‌ها می‌پردازد، اخلاق صوری هم، در كنار اخلاق مادی یا هنجاری، اصلی‌ترین اصول اخلاقی را به دقت صورت‌بندی می‌کند و آن‌ها را در قالب یك نظام اصل موضوعی ریخته و قضایای گوناگون از آن‌ها استنتاج می‌كند.
گنسلر در انتهای فصل راهنمایی‌هایی برای مطالعۀ كتاب مطرح می‌كند كه مانند نقشه‌ای دقیق و متفاوت با فهرست كتاب طیف متنوع خوانندگان را به بخش‌های مورد نظرشان هدایت می‌كند. از نظر او مبنایی‌ترین اصل اخلاق صوری اصل سازگاری است. سازگاری به مفهوم عام و فراگیر آن در این سیاق به باورها، اراده، و ارزش‌گذاری‌ها ناظر است. این اصل چنان اهمیتی دارد كه به‌نحوی در تمامی اصول اخلاق صوری حضور دارد و و به نظر نویسنده، قاعدۀ طلایی اخلاق به‌عنوان اصل‌الاصول اخلاق صوری گونه‌ای اصل سازگاری و یا تعبیری اخلاقی از این اصل است. سایر فنون و علوم بشری می‌توانند قاعدۀ طلایی خاص خود را داشته باشند.

گنسلر در فصل دوم سازگاری (منطقی بودن) در زمینۀ باورها و مباحث مربوط به آن را مطرح می‌کند. سازگاری در زمینۀ اراده (سازگاری هدف – وسیله و باوجدان بودن) به فصل سوم و سازگاری مربوط به ارزش‌گذاری (بی‌طرفی) به فصل چهارم موكول شده است. مجموعه این اصول منظومه‌ای را فراهم می‌آورند تا قلب اخلاق صوری، یعنی قاعدۀ طلایی اخلاق، در فصل پنجم از آن‌ها نتیجه شود.

فصل سوم با تحلیلی منطقی و مفهومی در باب معنای پذیرش یك جملۀ امری آغاز می‌شود. نویسنده معتقد است وقتی جمله‌ای امری را به معنای عام آن بپذیریم، كه شامل تمامی شكل‌های طلب و صیغه‌های گوناگون امر می‌شود این به این معناست كه قصد پیروی از آن و عزم بر انجام دادن آن را داریم. در چنین زمینه‌ای است كه سازگاری ناظر به هدف – وسیله و گونۀ دیگر سازگاری مربوط به اراده، یعنی باوجدان بودن (وظیفه‌شناسی) معرفی می‌شود. سازگاری هدف – وسیله  یعنی هماهنگی میان اهداف و وسایل را مراعات كنیم. باوجدان‌بودن یعنی اعمال، عزم‌ها و میل‌ها را با باورهای اخلاقی‌مان هماهنگ كنیم. اگر باورهای اخلاقی ما به‌نحوۀ زندگی‌مان و آن نحوۀ زندگی‌ای كه از دیگران توقع داریم همخوانی نداشته باشد، این شرط را نقض كرده‌ایم. وظایف ناظر به باوجدان‌بودن به این معناست که به آنچه می‌گویید خود عمل كنید و عالِم بی‌عمل یا واعظ غیر متّعظ نباشید.

فصل چهارم با عنوان بی‌طرفی با تذكار این نكته آغاز می‌شود كه بی‌طرفی بر اصل تعمیم‌پذیری مبتنی است؛ از این‌رو، ابتدا به تفصیل از این اصل و سودمندی آن بحث می‌شود. اصل موضوع تعمیم‌پذیری بیانگر آن است كه اگر فعلی باید (یا اشكالی ندارد) انجام گیرد، آن‌گاه، در هر مورد واقعی یا فرضی هر فعلی هم كه در ویژگی‌های كلی‌اش مشابهت دقیق یا مرتبط با فعل مورد بحث را دارد، باید (یا اشكالی ندارد) انجام بگیرد. گنسلر معتقد است كه گرچه قاعدۀ طلایی از اصول بی‌طرفی و باوجدان‌بودن استنتاج می‌شود اما تمایز بارزی میان این‌دو وجود دارد. اصل بی‌طرفی به ما توصیه می‌كند كه دربارۀ موارد مشابه ارزش‌گذاری‌های مشابه داشته باشیم و زوج‌های خاصی از باورها را در ذهن با یكدیگر جمع و تركیب نكنیم، اما قاعدۀ طلایی توصیه می‌كند كه یك عمل در قبال دیگری و یك خواسته و میل، یعنی راجع به نحوۀ رفتاری كه می‌خواهیم با ما بشود، را با هم تركیب نكنیم.

در فصل پنجم جوهر دیدگاه گنسلر در اخلاق به تصویر در می‌آید. از آن‌جا كه تقریر عرفی و ظاهری قاعدۀ طلایی (با دیگران چنان كن كه خوش داری كه با تو آن كنند) به لوازم نامعقول یا مهمل می‌انجامد، گنسلر ابتدا می‌كوشد تا با آوردن قیود و شروطی برای قاعدۀ طلایی، تقریری دقیق بدون این قبیل توالی فاسد به‌دست دهد و آن‌گاه گونه‌ها و صور مختلف قاعدۀ طلایی را بیان می‌كند. او توضیح می‌دهد كه یكایك این‌گونه‌ها می‌توانند در قالب‌های بایددار، فضیلت‌محور، توصیفی، و امری در‌آیند و از تركیب گونه‌های چهارده‌گانه و قالب‌های پنج‌گانه، صورت‌بندی‌های بسیاری به‌دست می‌آید كه اگر دارای ویژگی‌های سه‌گانه (تركیب نكن، به‌ جای اگر – آن‌گاه، موقعیت مشابه و طرز تلقی كنونی در قبال موقعیتی فرضی) باشند، قضیه، و در غیر این‌صورت ناقضیه‌اند و به لوازم نابخردانه و مهملی می‌انجامند. این فصل با پاسخگویی به بیست پرسش در باب جنبه‌های گوناگون قاعد‌ۀ طلایی پایان می‌یابد.

فصل ششم با عنوان قانون جهان‌شمول یا همه‌نگر از اصلی بحث می‌كند كه به نظر نویسنده تعمیم قاعدۀ طلایی است. قاعدۀ طلایی تنها در مورد رفتار فرد در قبال دیگری به كار می‌رود، اما وقتی رفتارمان بر بیش از یك نفر تأثیر می‌گذارد یا در قبال خود یا آیندۀ ماست می‌توان از قانون جهان‌شمول بهره برد. قانون جهان‌شمول توصیه می‌كند كه فقط طوری عمل كنید كه می‌خواهید هر كسی در شرایطی مشابه، صرف نظر از تفاوت‌های قابل تصوری كه در مورد زمان یا شخص وجود دارد، آن‌گونه عمل كند. وجه نام‌گذاری «ظابطۀ قانون جهان‌شمول» به این نام، شباهت با قانون مشهور كانت است. تنها بر اساس قاعده‌ای عمل كنید كه در همان حال بتوانید و بخواهید كه آن قاعده قانونی جهان‌شمول شود.
در فصل هفتم، نویسنده نظر خود را در باب عقلانیت اخلاقی به نحوی جامع مطرح می‌كند. به عقیدۀ وی عقلانیت دارای اضلاع و وجوه نیمه‌صوری نیز هست، مانند: آگاهی از واقعیات و به‌كار گیری قوۀ تخیل (و نه توهم و خیال‌بافی). در این فصل، همراه با شرح و بسط هر یك از این اضلاع، كارآیی چنین منظری از عقلانیت اخلاقی، دربارۀ نژادپرستی به آزمون گذاشته می‌شود. ابتدا استدلال یك فرد فرضی نژادپرست به نام سیما مطرح می‌شود و سپس با دو تدبیر حمله بر اصل و استفاده از قاعدۀ طلایی عقلانیت اخلاقی به‌نحوی ملموس به‌كار بسته می‌شود. دقت در جزئیات این آزمون می‌تواند خواننده را در فهم مطالب انتزاعی و دیریاب كتاب یاری دهد. خوانندۀ فارسی‌زبان می‌تواند هنگام طرح دعاوی نژادپرست و مناقشه در آن‌ها، تمایز متناظر خودی/غیرخودی (ناخودی) را در ذهن داشته باشد.

واپسین فصل كتاب پس از مرور سه قلمرو مرتبط منطق، یعنی منطق اوامر، منطقِ تكلیف و منطق باور، با به‌كار گرفتن منطق نمادین در اخلاق صوری آن را در قالبی نمادین صورت‌بندی كرده و در دستگاهی كاملا نمادین از آن دفاع می‌كند؛ این رویه در آثار گنسلر پس از مباحث محض منطق وجود دارد. آشنایی مقدماتی و پایه‌ای با منطق شرط ضروری فهم مطالب این فصل است.

هری گنسلر دكتری خود را از دانشگاه میشیگان با راهنمایی ویلیام فرانكنا دریافت كرد. علایق اصلی فلسفی او و نیز آثار او به سه عرصۀ منطق و فلسفۀ اخلاق، و قلمروی تلفیقی از این دو تعلق دارد. كتاب حاضر را می‌توان محل تلاقی دو قلمروی منطق و اخلاق دانست.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

هری گنسلر

مترجم

مهدی اخوان

محل نشر

ت‍ه‍ران‌

ناشر

انتشارات علمی و فرهنگی

تاریخ نشر

1391

تعداد صفحه

344

تعداد جلد

یک جلد

فیپا

گنسلر، هری، اخلاق صوری، مهدی اخوان، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1391، 344 صفحه

شابک

9786001212772