نویسنده: امیرحسین امامی کوپایی؛ سعید عدالتنژاد؛ رضا نجفزاده
تاریخ و تمدن اسلامی، سال پانزدهم، شماره سی ام
فارابی در بسیاری از مقولههای سیاسی، از جمله جهاد اسلامی، آغازگر بحث نظاممند فلسفی بوده است. دیدگاه وی باید در دو سطح لفظی (حضور واژگانی جهاد در متن) و محتوایی (نسبت مفهوم جهاد با فلسفه نظری) تبیین شود. این امر باعث بروز پیچیدگیها و دشواریهایی در خوانش متون فارابی شده است، چنان که میتوان از چهار دیدگاه در میان فارابیپژوهان معاصر سراغ گرفت. در یک سوی این طیف فارابی مدافع، و در سوی دیگر، مخالف جهاد توصیف شده است. مقاله حاضر میکوشد ضمن بررسی تحلیلی دیدگاههای چهارگانۀ فوق، روایی و ناروایی هر یک از آنها را بسنجد، شکل مُتقنتری از آنها را صورتبندی کند و در نهایت در چارچوبی مقایسهای موجهترین خوانش را برگزیند. نگارندگان، همراه با عدهای از فارابیپژوهان، ضمن توجیه و تفسیر واژگان مربوط به جهاد در آثار فارابی، به این نتیجه رسیدهاند که در فلسفۀ نظری فارابی با توجه به سیاستشناسی و دینشناسی وی صورتبندی هرگونه دفاع فلسفی از جهاد ممکن نیست.
در اوضاع و احوال بحرانی کشورهای اسلامی در دهههای اخیر، نگارندگان بر این باورند که برداشت از جهاد نقش مرکزی در شکلگیری بحران و بهویژه در پیدایش گروههای تندرو سلفی داشته است و همین کافی است تا بازنگری درباب مفهوم جهاد ضرورت داشته باشد. بهعلاوه، خوانش گروههای ارتدوکس معاصر از جهاد تحت سیطره تفاسیر فقهی شکل گرفته است؛ تفاسیری که خود در فاصلۀ قرن دوم تا چهارم پدید آمدند. از این رو، به نظر میرسد بخشی از علاج شرایط حال کشورهای اسلامی به نفی تسلط منابع فقهی بر حوزههای اندیشۀ متفکران اسلامی برمیگردد. برای نفی و نقد این سلطه، معرفی و تبیین دیدگاه سایر عالمان اسلامی از دل رویکردهای غیرفقهی، مانند رویکرد فلسفی، میتواند پایه و محوری از دل سنت در اختیار محققان قرار دهد. فیلسوفی چون فارابی با جایگاه بیبدیلش در سنت فکری اسلامی و نظرورزی مکفی در این باب مبنا و الگویی استوار است.
فیپا:
امامی کوپایی، امیرحسین؛ عدالتنژاد، سعید؛ رضا نجفزاده، تاریخ و تمدن اسلامی، سال پانزدهم، شماره سی ام، پاییز و زمستان 1398، صفحه 33-69.