نوشته: رضا بابایی، محقق و تاریخدان، حوزۀ علمیه قم
بیش از پنجاه سال است که قرائت اخوانالمسلمین از اسلام، قرائت برتر در میان مسلمانان، اعم از شیعی و سنی، است. مهمترین ویژگی این قرائت، برجستگی بعد سیاسی- اجتماعی اسلام، و غلبۀ اسلامگرایی بر مسلمانی است.
سید جمالالدین اسدآبادی، پدر معنوی اخوانیها، کلید مشکلات جهان اسلام را، احیای اسلام اجتماعی (خصوصا در قالب خلافت اسلامی) میدید و حسنالبنا پدر تشکیلاتی اخوانالمسلمین، توانست این نظریه را تا حد بسیاری عملیاتی کند.
نظریه پردازان این گروه، همچون سید قطب، تأثیری شگفت و ماندگار بر بسیاری از علمای الازهر و نیز نویسندگان شیعی داشتند. برخی مراجع حوزۀ علمیۀ نجف در دهۀ سی و چهل خورشیدی، در برابر این گروه ایستادند، اما راه به جایی نبردند؛ زیرا آنان بیشتر از منظر تقابل شیعی – سنی، به مسئلۀ اخوانیها در جهان اسلام نگاه میکردند. ماجرای اخوانیها و تأثیر آنان بر فهم غالب از اسلام در سدۀ حاضر، داستانی دراز دارد.
در بارۀ آنان و دلیل پیروزی زودهنگام شان بر افکار عمومی مسلمانان، کتابهای مهمی تألیف شده است؛ اما مؤلفان این آثار، به یک نکتۀ ظریف کمتر توجه کردهاند، و آن تأثیر فیلم بسیار مؤثر و حرفهای «الرساله» بر افکار عمومی مسلمانان در چهل سال گذشته است.
فیلم «الرساله» در ایران با نام «محمد رسول الله» مشهور شد. کارگردان سوری این فیلم سینمایی تأثیرگذار، مصطفی عَقاد، از چند بازیگر مهم هالیوود، مانند آنتونی کوئین در نقش حمزه و مایکل آنسارا در نقش ابوسفیان و ایرنه پاپاس در نقش هند، استفاده کرد و اثری خوشساخت و دلربا پدید آورد. موسیقی هیجانانگیر فیلم نیز که نامزد اسکار شد، بر تأثیرگذاری آن افزود. فیلمبرداری آن را جَک هیلیارد انگلیسی بر عهده گرفت که در سینمای هالیوود، نامی آشنا و برندۀ جایزۀ اسکار بهترین فیلمبرداری در سال ۱۹۵۷ است. پشتیبان مالی و معنوی فیلم نیز معمر قذافی بود که آن روزها رهبر مسلمانان انقلابی محسوب میشد. دوبلۀ این فیلم را در ایران، ماهرترین گویندگان سینمای ایران بر عهده گرفتند و به همین دلیل، پس از چند دهه، هنوز برای ایرانیان دیدنی و جذاب است.
فیلم «محمد رسول الله»، اسلام را دینی انقلابی و با برنامههای گستردۀ اجتماعی معرفی میکند و کمتر به جنبههای فرهنگی و معرفتی اسلام نظر میاندارد. بینندۀ این فیلم سینمایی، اسلام را بیش از آنکه چرخشگاهی فرهنگی و اخلاقی ببیند، نهضتی سیاسی – اجتماعی میشناسد که در آن، توحید و نبوت و اخلاق و ایمان، با تشکیل حکومت دینی کامل و نتیجه بخش میشود.
مصطفی عقاد، سیزدهسال رسالت پیامبر را در مکه، در کمتر از یک سوم فیلم گزارش میکند و دو سوم دیگر را به ده سال مدینه و جنگها و درگیریهای نظامی اختصاص میدهد.
بینندۀ این فیلم، پیروزیهای اسلام را بیشتر در بَدر و اُحُد و سرانجام در فتح مکه میبیند، تا در قلبها و نگاهها. فیلم، از رخدادی شگفت در غار حِرا، مهمترین نقطۀ جغرافیای اسلام، آغاز میشود، اما آن رخداد در تاریکی میماند و پس از آن، دوربین جَک هیلیارد از میدانهای جنگ و درگیری بیرون نمیآید. حتی اسلام آوردن بِلال و بردگان را وامدار اندیشههای اجتماعی اسلام نشان میدهد، نه گرایشهای اخلاقی؛ در حالی که اهتمام اسلام در ماجرای بردهداری، تنها اصلاحات فرهنگی بود و لغو آن را به آیندگان سپرد.
اگر کسانی مانند سید قطب و محمد غزالی توانستند نخبگان مسلمان را متقاعد کنند که اسلام راستین و برتر در همۀ اعصار و نیز در عصر حاضر، اسلام سیاسی – اجتماعی است، فیلم «محمد رسول الله» نیز توانست افکار عامۀ مسلمین را در سرتاسر جهان اسلام با اخوانیها همسو کند. از این جهت میتوان فیلم سینمایی «محمد رسول الله» را با تأثیرگذارترین آثار هنری جهان، مقایسه کرد.
طنر تلخ تاریخ، آنجا است که سازندۀ این فیلم، مصطفی عقاد، به دست کسانی کشته شد که بارها فیلم او را دیده و از آن الهام گرفته بودند و خود را نمایندۀ راستین اسلام سیاسی میدانستند. او در سال ۲۰۰۵ به همراه دخترش براثر انفجار بمبی توسط گروه القاعده، در مجلس عروس در هتلی در اردن، کشته شد.