نویسنده: گوردن کافمن
مترجم: امیر اکرمی
نقد و نظر، سال هفتم، شماره ۲۵-۲۶، زمستان ۱۳۷۹
فیپا:
کافمن، گوردن، ” مبانی باور “، ترجمه امیر اکرمی، نقد و نظر، سال هفتم، شماره ۲۵-۲۶، زمستان ۱۳۷۹ و بهار ۱۳۸۰، صفحه ۱۲۰-۱۵۱.
اين موضوع از نظر دينى (الهياتى) دوباره مسئله آفرين و مناقشه برانگيز شده است. همواره مى توان وجود چنين وصفى را در ميان الهيدانان انتظار داشت، اما دوره درست كيشى جديد در تاريخ انديشه الهياتى معاصر، تحت سيطره اين نگرش بوده است كه مسئله باور به خدا مسئله اى مربوط به (ايمان) است؛ ايمانى كه فى حد ذاته نه استدلال پذير است و نه نتيجه يك فرآيند عقلانى رشد يا تحول انسانى، بلكه صرفاً (موهبتى الهى) است. مسئله باور به خدا به عنوان يك موهبت الهيِ تبيين ناپذير، داده اى است كه منشأ و پيش فرض هر نظام الهياتى (اعتقادى) است كه اين مسئله در قالب اصطلاحات بشرى، و قطعاً در قالب اصطلاحات روان شناختى يا جامعه شناختى، فهم و تبيين شود. و همه (براهين اثبات وجود خدا) ـ شيوه اى كه در آن برخى از افراد نسلهاى پيشين به اين مسئله پرداخته اند ـ از يك سو در حكم فرآورده تفرعنى گناه آلود و از سوى ديگر به منزله مسئله اى كاملاً نامتقاعدكننده براى (انسان متجدد) مورد تحقير قرار مى گرفتند. اما اين اعلام كه (خدا مرده است!) آشكار كرده است كه امپراتور راست كيش جديد واقعاً هيچ لباسى بر تن ندارد و بنابراين بايد يك بار ديگر به طور آشكار به مسئله دلايل به سود باور ـ اعم از دلايل روان شناختى، جامعه شناختى، تاريخى يا مابعدلطبيعى ـ پرداخت.