سخن از مردی است که در موطن خویش ماند، بسیار خواند، بی هیچ پیرایه و حاشیه و ادعا، آیینهوار درس گفت، به کتاب و خواهندگان علم دل سپرد و سر خویش بگرفت و راه خود را رفت؛ دم مسیحاییاش زندهکنندۀ محافل علمی و دانشگاهی شهر بود و دانش و عشق سرشتیاش همچون خون تازه در شاهرگ خستۀ شهری کهن دوید که در مواجهه با دنیای مدرن در حال دگرگونشدن بود.
بیشتر بخوانید