این فرهنگ یک فرهنگ جامع برای علوم انسانی در زبان فارسی نیست و چنین داعیهای نیز ندارد، بلکه بیشتر پایهگذار و راهگشاست برای ورز دادن زبان فارسی و مایهورکردن آن در برخورد با واژگان پایهای و پیرامونی حوزۀ علوم انسانی در زبان انگلیسی، تا آن جا که از دست نویسنده برمیآمده است.
برای نمونه یکی از کارهایی که در این فرهنگ به انجام رسیده پاسخگویی به نیاز برابریابی درست و رسا برای واژگانیست که در زبانهای اروپایی با پسوندهای “-ایسم” و “-ایست” به کار میروند، از جمله به فراوانی در علوم سیاسی و مکتبها و بحثهای نظری آن.
در این فرهنگ به جای روش مکانیکی گذاشتن پسوندهای “-گرا” و “-گرایی” یا چیزهای دیگر مانند “-گر” و “-گری” ـ که نسل پیشین مترجمان در پیش گرفته بودند ـ نشان داده شده است که با توجه به بار معنایی هر یک از این ترمها و معناهای دست کم چهارگانۀ پسوند -ایسم در زبان انگلیسی، چگونه باید چندین پسوندگونۀ فارسی را در برابر آن به کار برد.
داریوش آشوری حدود چهل سال پیش مقالهای در بازگفت و توجیه این روش منتشر کرده است که کاربست آن روش در این فرهنگ دنبالۀ همان کار پژوهشی است. بسیاری از مترجمان در این سالها بر پایۀ همین فرهنگ، این روش را پسندیدهاند و برابرنهادههای آن را به کار میبرند.