در اخلاق، چه در ناحیه شناسایی احکام و فضایل اخلاقی و چه در ناحیه عمل کردن به آن احکام اموری چند ممکن است تأثیر داشته باشد، از جمله: عواطف و احساسات، عقل و استدلال عقلی، وجدان اخلاقی، فهم متعارف و مانند آن. در این میان، شاید آنچه، به ویژه از نظرگاه فلسفی، بیش از همه اهمیت دارد، سهم و تأثیر عقل – چه نظری و چه عملی – در اخلاق و جایگاه تعقل در امور و مسایل اخلاقی است. بررسی ارتباط عقل و اخلاق از مباحث گریزناپذیر در فلسفۀ اخلاق است. در این کتاب، این مسأله که «عقل تا چه حد در اخلاق مؤثر تواند بود» بر نظام فلسفی و اخلاقی دو تن از متفکران، یکی اسلامی و دیگری غربی، عرضه میشود و کوشش شده تا پاسخ هر کدام به این مسأله مهم به دست آید و با مقایسه و نقد آرای آنان، گامی در راه پژوهش های مقایسه ای به پیش نهاده شود.
آرای دو متفکر در ارتباط با این موضوع در این کتاب برسی شده اند: یکی ابوحامد محمد غزالی، عالم اخلاق و متکلم و فیلسوف مسلمان، متوفای 505 هجری و دیگری دیوید هیوم فیلسوف تجربی مشرب و مورخ انگلیسی متوفای 1776 میلادی است.