کتاب تاریخ طبیعی دین که نخستین بار در سال 1757م منتشر شد شاید به اندازه نوشته های دیگر دیوید هیوم شهرت نداشته باشد و همچنانکه هیوم در زندگینامه خویش می گوید در زمان خود او نیز آوازه ای نیفکند. ولی می توان ادعا کرد که این کتاب همراه با اثر دیگر او در همین زمینه به نام «همپرسه هایی درباره دین طبیعی» سرآغاز آن مبحثی در علوم اجتماعی است که اینک به نام فلسفه دین شناخته می شود.
نخست باید دید که مقصود هیوم از نوشتن این کتاب چه بوده است. او خود این مقصود را در نخستین جمله کتاب روشن می کند و می گوید که در هر پژوهشی درباره دین دو مسئله درخور توجه باید باشد، نخست بنیاد دین در خوی و سرشت آدمی و دوم بنیاد آن در خرد. این دو مسئله را بدینگونه نیز می توان بیان کرد: نخست اینکه دین در میان آدمیزادگان چگونه پیدا شد (یا شناخت علت دین) و دوم اینکه دلیل اعتقاد انسان به دینی خاص چیست (یا شناخت حقیقت دین).
هیوم در کتاب «همپرسه هایی درباره دین طبیعی» از مسئله دوم و در کتاب حاضر از مسئله نخست بحث می کند. مسئله نخست بیشتر جنبه علمی دارد، زیرا شناخت چگونگی رویداد هر کار یا چیستی هر چیز نیازمند افزار و روش درست تحقیق و از آن مهمتر بی غرضی و واقع بینی است و فقط از برکت علم به این همه می توان رسید. ولی مسئله دوم که به شناخت حقیقت امور بر می گردد جنبه نظری دارد و احتمال اختلاف عقاید در آن بیشتر است. از اینرو مردم شناسان و روانشناسان بیشتر از مسئله نخست و فیلسوفان از مسئله دوم سخن گفته اند.
اگرچه هیوم واژه دین را در عنوان کتاب خود به طور مطلق آورده و بدینگونه قصدش به ظاهر بحث درباره دین به نحو عام بوده است، در حقیقت کتابش بیشتر به دین مسیح مربوط است و از این دین نیز بیشتر فرقه کالونی پروتستان مورد نظر اوست. از آن رو که هیوم در جامعه مسیحی می زیسته و مقصودش بیشتر محاجه با مخالفان بوده جز این گریزی نداشته است.