کتاب حاضر برای اثبات عقیدهای به معنای دقیق منطقی اثبات نیست، بلکه رشتهای است از واردات ذهنی و اندیشههای کسی که روحاً آمادۀ عشق عرفانی است. اگر شخص اهل این سودا نباشد، فرهنگش با اینگونه تفکرات سنخیتی نخواهد داشت. هر آینه این امر اختصاص به بحث در عشق عرفانی ندارد، چرا که در زمینۀ مباحثی که نه تجربی عام است و نه از مقولۀ ریاضی، طبعا نویسنده آنگونه مبادی استدلالی که با مقصدش سازگار است و به آنها منجر میشود به رشتۀ تحریر در میآورد نه خلاف آنها را.
سبک بیان نظریات فلسفی گذشته در این کتاب با آنچه در متون سابق دیده میشود به کلی متفاوت است. حتی برخی عناوین اصلا در آنها نیست، مانند عنوان «اصالت صورت» یا «اصل موضوع وعاء اطلاق». این اختلاف در نحوۀ تقریر مطالب تصادف نیست، بلکه نویسنده تلاش نموده تا طرز بیان مطلب تا حدود امکان بهشیوۀ متون نظری دورۀ خود او باشد. از جمله تلاش کرده است تا مطالب بدیهی و اولی از اصول موضوعه و اصول موضوعه از استدلال و نتیجۀ استدلال از تعبیر و تفسیر آن متمایز باشد. بسیاری از شکوک و اعتراضات و احتجاجات در این کتاب، گفته یا نوشتۀ کسی نیست، بلکه نویسنده خود به نمایندگی از ابلیس سخنی گفته و سپس برای پاسخ به آن تلاش بسیار کرده است. سعی او بر این بوده که در هر مبحث، جان کلام را به طرز سادهای بیان کند، اگرچه با آنچه دیگران در این مباحث نوشتهاند به ظاهر کاملا متفاوت باشد.
«در جستجوی تعریفی از عرفان به مشرب عرفای ایران و اروپا»، «خلاصهای از مختصات سیر عرفانی»، «مبادی عشق عرفانی» و «فلسفۀ یونانی» برخی از فصلهای این کتابند.