مبانی اخلاق (Principia Ethica) جورج ادوارد مور نخستین بار در سال ۱۹۰۳ انتشار یافت. این کتاب را نقطه آغاز مسّلم نظریه اخلاقی قرن بیستم دانستهاند. لیتون استراچی تاریخ انتشار آن را “شروع عصر خرد” نامید و مینارد کینز آن را “برتر از افلاطون” دانست. این کتاب به تدریج به عنوان متنی کلاسیک، در باب نظریه اخلاق تحلیلی با اقبال گستردهای، که هنوز از آن برخوردار است، مواجه شد. مور استدلال میکند که نظریههای اخلاقی سابق به آفت “مغالطه طبیعت گرایانه” مبتلایند. نظریه خود او، که در پی پرهیز از این مغالطه است، مشتمل است بر بحث از انواع چیزهایی که ارزش ذاتی دارند و انواع اعمالی که بایستی انجام گیرند. متن مبانی اخلاق با پیش درآمد منتشر نشدهای آمده است که مور به قصد ویراست دوم کتاب که هیچگاه به انجام نرسید نوشته بود. هم چنین این کتاب دربردارنده دو نوشته اخلاقی مور “اختیار” و “مفهوم ارزش ذاتی” است که با مقدمهای جدید از توماس بالدوین آمده است.
یک هدف اصلی این کتاب ممکن است با تغییری جزئی یکی از عناوین فرعی اثر مشهور کانت باشد. مور سعی کرده است “تمهیدی برای هر اخلاق آتی که بتواند احتمالا ادعای علمی بودن داشته باشد” بنویسد. مور کوشیده است کشف کند که مبانی بنیادین استدلال اخلاقی چیست و چگونه میتوان آنها را اثبات کرد، اگر استدلالی برای آنها باشد. چه پاسخ درستی میتوان به سؤال “خوب چیست؟” داد. موضوع احکام اخلاق علمی چیست؟ مراد از طبیعت گرایی و مغالطۀ طبیعتگرایانه که همۀ نظامهای اخلاقی کم و بیش به آن دچارند چیست؟