نظری به آرای اخلاقی کییرکگور، هایدگر و سارتر
اغلب به گونهای از اگزیستانسیالیسم سخن میگویند که گویی نظام فلسفی منسجمی است و نسبتی خاص با علم اخلاق دارد. معمولا چنین میپندارند که اگزیستانسیالیسم، به واقع شکل بیمانندی از نظریۀ اخلاق را پدید میآورد.
در این رساله، مری وارنوک کوشیده است با بررسی تفکر کییرکگور و هایدگر ـ به شکلی بسیار موجز و مختصر ـ و نیز بررسی پارهای از آثار اولیۀ ژان پل سارتر ـ با شرح و تفصیل بیشتر ـ شماری از پیشانگارههای مشترک در تمامی متون اگزیستانسیالیستی را آشکار سازد. نویسنده بر این باور است که اگزیستانسیالیسم، از بسیاری جهات، بیشتر به نوعی حالت روحی شبیه است تا نظامی فلسفی؛ و به رغم آن که حال اگزیستانسیالیستی و لحن خاص آن، به واقع نسبیتی با نظریۀ اخلاق دارد، نمیتواند به خودی خود، هیچ گونه فلسفۀ اخلاق متمایز و منسجمی را پدید آورد.
نویسندگانی که در این کتاب از آنها سخن به میان آمده است تأثیری بسیار گسترده از خود به جا نهادهاند. نه تنها اندیشههای ایشان در باب سرشت و کنش انسانی، منبع الهام بسیاری از رماننویسان و نمایشنامهنویسان مدرن بوده است، بلکه آنان یکی از سرچشمههای «اخلاق وضعیتی» نیز هستند که پارهای از متفکران دینی، هماکنون مبلغ آناند. پژوهش مری وارنوک علاوه بر دانشجویان فلسفۀ اخلاق، برای تمام کسانی که به چنین موضوعاتی علاقه دارند، پیشدرآمدی مختصر ولی عمیق بر علم اخلاق اگزیستاسیالیستی فراهم آورده است.