وقتی دیگر معنای زندگی ریشه در حقایق مابعدالطبیعی نداشته باشد، چه رخ میدهد؟ آیا تلاش ما برای دستیابی به استعلا به تعقیب موفقیت مادی محدود میشود؟ به نظر لوک فری نویسندۀ انسان و خدا یا معنای زندگی، مدرنیته و ظهور انسانگرایی سکولار در اروپای قرن هجدهم جستجوی معنا و امر مقدس را از میان نبرده، بلکه هر دو را از طریق فرایندی دوگانه دگرگون کرده است: انسانیسازی امر الهی و الهیسازی امر انسانی. به عقیدۀ او کوششهای کلیسای کاتولیک برای طرد جزماندیشی و ترجمۀ سنت دینی به زبان معاصر شاهدی بر انسانیسازی امر الهی به شمار میرود؛ و زایش عشق مدرن و انسانگرایی، که مستلزم توجه به دیگران و حتی ایثار در راه دفاع از ارزشهایی متعالیتر از خود زندگی هستند، شاهدی است بر الهیسازی امر انسانی.
فری به دفاع از «انسانگرایی استعلایی» میپردازد؛ مفهومی که به باور او برای نخستین بار در تاریخ بشر موفق به حل معضل سکولاریسم میشود. به عقیدۀ فری، ارزشهایی همچون عشق و احترام به دیگران، نه از بیرون بلکه از درون به انسان فرمان میدهند و دیگر نه وسیله بلکه هدف به شمار میروند. فقدان معنا و غیبت استعلا و طرد دین به «مرگ انسان» میانجامد. چون کار دین تزکیه و اعتلای فضایل انسان و هماهنگساختن روابط اجتماعی اوست، در سراسر تاریخ بزرگترین و والاترین مرجعی بوده که توانسته به زندگی انسانی معنا بخشد. در تمام اعصار دین سبب ترویج خیر شده و منظری را بر هر ناظر مشتاقی عرضه کرده که در آن استعدادها و قابلیتهای جدید و بیسابقهای ظاهر شده است. دین با راهنماییهای خود انسان را از قفس طبیعت آزاد ساخته و از محدودیتهای این جهان فانی رهانیده و به سعدت ابدی رسانیده است.
لوک فری یکی از اعضای نسل جدید فیلسوفان فرانسوی است که مثل آندره کنت اسپونویل، مهارتهای استاد دانشگاه را با قابلیتهای رسالهنویس همگانپسند در هم میآمیزد. موفقیت چشمگیر این کتاب در فرانسه مؤید این دیدگاه است که امروز بیش از هر زمان دیگری مسئلۀ معنا و هدف در جوامع دموکراتیک و سکولار مدرن به امری حیاتی بدل شده و «غیبت» معنا بحرانی جدی به شمار میرود.