دیاری مؤلف کتاب سعی کرده است علل و عوامل ورود اسرائیلیات به حوزه فرهنگ اسلامی را ریشهیابی و عناصر آن را شناسایی کند. بهعلاوه میزان اثرپذیری تفاسیر سنی و شیعه را از روایات موسوم به “اسرائیلیات” نشان دهد.
این پژوهش در شش فصل تدوین شده است: در فصل نخست با عنوان «تشریح روشها و منابع دانش تفسیر» دیاری به وجود دو روش اساسی برای تفسیر قرآن اشاره میکند ۱ .تفسیر نقلی 2. تفسیر به رأی . او از روشهای لغوی، فلسفی، عرفانی، باطنی، کلامی، و علمی نام میبرد و بر این باور است که بهرهگیری از این روشها به تفسیر به رأی میانجامد و بنابراین تفسیر نقلی را اصیلترین شکل تفسیر و راه فهم معانی قرآن میداند. وی درباره ویژگی تفسیر دوره تابعین به نقل از علامه محمد حسین طباطبایی میگوید: در این دوره روایاتی به تفاسیر اضافه شد که در میان آنها روایاتی وجود دارد که یهود یا دیگران به پنهانی وارد تفسیر کردهاند، به ویژه داستانها و معارفی که به موضوع آفرینش باز میگردد.
مؤلف در فصل دوم با زیرعنوان «قرآن و دیگر کتابهای آسمانی» پس از اشاره به این که آیینهای آسمانی دارای مشترکات جوهری هستند دین اسلام را به دلیل خاتمیت رسالت پیامبر کاملترین دین دانسته و به تورات و انجیل از نگاه قرآن میپردازد. به عقیده او قرآن گرچه نسبت به اصل تورات و انجیل به دیده احترام و قبول مینگرد، در عین حال، آنچه را در دسترس پیروان این دو آیین است دست نوشتۀ مردم و تحریفی از سوی دانشمندان اهل کتاب معرفی میکند، البته این برداشت غیردقیق نویسنده از مواجهه قرآن با تورات و انجیل است. دیاری در ادامه به هفت ویژگی یهود در قرآن اشاره میکند و بر این باور است که برخی از مستشرقان برای رسیدن به مقصود خود تلاش نمودهاند تا اثبات کنند که پیامبرو برخی مسلمانان صدر اسلام با انجیل و تورات آشنا بودهاند و معارف قرآن اقتباس از یهود و نصارا و صائبین است. او در ادامه به نقد آرای آنها و یادآوری پارهای از نکات در روشن شدن موضع مدعیان میپردازد.
در فصل سوم «اسرائیلیات، زمینهها و انگیزهها» دیاری منظور از اسرائیلیات را داستان یا حادثهای که از منابع یهودی یا اسرائیلی روایت شده اطلاق میکند و اسرائیلی را منسوب به اسرائیل (یا بندۀ خدا لقب یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم) میداند ولی معنای آن را گسترش میدهد و هر آنچه را که رنگ یهودی و مسیحی دارد شامل میشود. او در ادامه این فصل زمینهها و انگیزههای گسترش اسرائیلیات را بررسی میکند.
در فصل چهارم به معرفی «چهرههای پدیدآورندۀ اسرائیلیات» یعنی چند نفر از عالمان یهودی و نصرانی نظیر عبدالله بن سلام ، کعب الأَحبار، وهب بن مُنبّه و اِبن جُرَیج میپردازد و معتقد است اینها کسانی بودند که اطلاعاتی از تورات و انجیل و شرحها و حاشیههای آنها در اختیار داشته و مسلمانان هم هیچ مانعی در نقل سخنان آنان در کنار آیات قرآن نمیدیدند.
مؤلف در فصل پنجم «دلایل پذیرش و یا عدم پذیرش روایات اهل کتاب» به ادّله قرآنی، آیات موافق و مخالف، وادّله روایی، و روایات دالّ بر جواز و دالّ بر منع، برای پذیرش یا عدم پذیرش سخنان اهل کتاب را بررسی میکند. او در ادامه از واکنش اهل بیت، از امام علی تا خَبّاببن اَرت، در برابر روایات اسرائیلی بحث میکند.
دیاری در آخرین فصل، اسرائیلیات در تفاسیر را نقد و بررسی میکند. او ابتدا اعتراف ذهبی را مبنی بر آکنده بودن تفاسیر و صِحاح شش گانه اهل سنت از سخنان کعبالأحبار را نقل میکند و سپس به نمونههایی از روایات اسرائیلی در موضوعاتی مانند: رعد و برق ، آفرینش حوا ، تشخیص خنثی از طریق شمارش دندهها، شجرۀ ممنوعه، معرفی زن به عنوان عنصر گناه ، ذبح گاو بنیاسرائیل و سایر افسانههای یهود و نصارا میپردازد.