فقه الحدیث دانشی است که در آن روشهای فهم معنا و لوازم معنایی حدیث آموخته میشود. این دانش که محمد بن ادریس شافعی (متوفی204) سهم عظیمی در تأسیس آن دارد مانند دانشهای دیگری چون علوم قرآنی و تفسیر قرآن دارای تحولات بیشمار بوده است. این دانش را نباید با دانش شرح حدیث یکی گرفت. در روشهای فهم معنای حدیث با علوم دیگری چون تاریخ و کلام سر و کار داریم. این کتاب قدمهای نخستینی است که احمد پاکتچی در قالب درسهای خود در زمینۀ فقه الحدیث برداشته است. لحن کتاب، که بخش اعظم آن به تاریخ فقه الحدیث و آثار نوشته شده درباره این دانش است، هنوز گفتاری، نامنسجم و گاهی مبهم است، اطلاعات حاشیهای و تکرار و زوائد دارد ولی در مجموع خواندن آن به دانشجویان رشتۀ الهیات به طور جدی پیشنهاد میشود.
مهمترین مشکل در فهم حدیث این نکته است که از دیرباز به راوی اجازه داده شده تا مطلب امام را نقل به مضمون کند و برای این کار از واژگانی که خود بلد است استفاده کند. از این رو میتوان حدس زد که در انتقال مطالب چه مقدار تغییرات و تصرفات صورت گرفته باشد. چه مقدار میتوان به ظاهر لفظ راوی اعتماد کرد؟ بخشی از کتاب به مسئلۀ «نقل به مضمون» پرداخته است. در این نقلها بعضی الفاظ محلی و برگرفته از گویش راوی که برای اهالی دیگر بلاد غریب بوده ظاهر شده است و منجر به دانشی به نام «غریب الحدیث». بخش دیگری از کتاب حاضر به تاریخ «غریب الحدیث» و آثار نوشته شده دربارۀ آن اختصاص یافته است، اینجا هم مطالب حاشیهای و غیرنافع در فهم «فقه الحدیث» و «غریب الحدیث» به چشم میخورد ولی در عین حال از ارزش این اثر نمیکاهد.
بخش سوم کتاب به چگونگی شناخت تحریف و تصحیف حدیث و تصرفات خواسته یا ناخواستۀ راوی اشاره دارد. مثالهای پاکتچی در این بخشها حاکی از جستجویی بینظیر اوست و درخور ستایش است.