تاریخ مذاهب اسلامی، ترجمه بخش اول کتاب «تاريخ المذاهب الإسلامية في السياسة و العقائد و تاريخ المذاهب الفقهية»، تألیف محمد بن احمد بن مصطفی، معروف به ابو زهره (1316-1395ق) است.
تاريخ المذاهب الإسلامية، از مشهورترین آثار ابو زهره است که در دو قسمت تدوین گردیده است. بخش اول به بیان مذاهب سیاسی و اعتقادی اختصاص یافته و بخش دوم تبیین مذاهب فقهی را مد نظر دارد. بخش اول کتاب که یکسوم حجم کتاب را در بر دارد، خود شامل چند قسمت است.
مترجم در مقدمه درباره اهمیت کتاب میگوید:
«از آنجا که بازشناسی فرقههای اسلامی و انشعابهای فراوان آنها نیازمند انجام پژوهشهای نوین در عصر حاضر است، در دهههای اخیر برخی پژوهشگران اسلامی و حتی مستشرقان به این مهم همت گماشته و آثار شایان تقدیری از خود بهجای گذاشتهاند. در این میان، کتاب تاريخ المذاهب الإسلامية به قلم دانشمند فقهشناس و فرقهنگار مصری، محمد ابو زهره، به دلیل جامعیت و گستردگی مباحث و تحلیلهای علمی، اهمیت بیشتری یافته و امروزه بهعنوان یک متن قابل استناد در مراکز علمی جهان اسلامی پذیرفته شده است. از آنجا که زبان این کتاب عربی است و بسیاری از دانشپژوهان فارسیزبان توان استفاده از متن اصلی آن را ندارند، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب بر آن شد تا با ترجمه آن، بر گستره بهرهمندی از این کتاب بیفزاید.»
مؤلف در آغاز به عوامل پیدایش اختلاف در میان امت اسلامی پرداخته و خاستگاه آن را در میان دیدگاههای اعتقادی یا موضعگیریهای سیاسی مذاهب جستجو کرده است. از نگاه ابو زهره، عواملی چون دشواری مسائل کلامی، دخالت تمایلات نفسانی، اختلاف گرایشها، تقلید از پیشینیان، ریاستطلبی و تمایل به نزدیک شدن به دربار پادشاهان و بالاخره نژادپرستی و تعصبات قومی و طایفهای، از عمدهترین عوامل اختلافهای مذهبی در طول تاریخ بوده است. همچنین همجواری مسلمانان با پیروان ادیان گذشته و تشرف برخی از آنان به آیین اسلام، بدون آنکه تمامی اندیشههای باطل و افکار خرافی خود را کنار گذاشته باشند، ترجمه شدن فلسفه یونان به زبان عربی و رواج آن در میان مسلمانان، وجود آیات متشابه در قرآن کریم که به تصریح خود قرآن برای آزمودن ایمان مؤمنان بوده و تفاوت توانمندیها و دیدگاهها در نحوه استنباط احکام شرعی از منابع آن، نیز از اسباب فرقهگرایی و تفرقه میان صفوف امت اسلامی بوده است.
نویسنده پس از این مقدمه، به فرقههایی که با انگیزههای سیاسی در جهان اسلام پدیدار گشتهاند، میپردازد و مذهب شیعه را در کنار فرقه خوارج بهعنوان دو گرایش سیاسی که در برابر جمهور مسلمانان قد برافراشتند، مطرح میکند و خاستگاه و انشعابات آن دو را بررسی مینماید. البته روشن است که نمیتوان فرقهای همچون شیعه را یک فرقه سیاسی صرف قلمداد کرد و از محوریت مسائل اعتقادی در پیدایش و گسترش آن چشمپوشی کرد. ایشان سپس به تبیین مذاهب اعتقادی پرداخته؛ از جبریه، معتزله، اشاعر، ماتریدیه و سلفیه به تفصیل سخن میگوید و پایان کتاب خود را به بررسی مذاهب نوپیدایی همچون وهابیت، بهائیت و قادیانیه اختصاص میدهد.