«کلیات حقوق: نظریۀ عمومی» نخستین اثری نیست که در باب فلسفه و کلیات حقوق منتشر میشود. پیش از این نیز استادان و نویسندگان، به وسیلۀ تألیف یا ترجمۀ کتابهای خارجی در این راه پیشقدم شدهاند؛ ولی نه تنها شمار این گونه کتابها بسیار محدود است، مطالب آن یا جنبۀ فلسفی دارد، یعنی تاریخ فلسفۀ حقوق را از زبان دیگران گفتهاند، یا اختصاص به فنون استنباط و صنایع منطقی دارد و جنبههای فلسفی و اجتماعی حقوق در آن مطرح نیست، درحالیکه ناصر کاتوزیان در این کتاب کوشیده است تا از جهات گوناگون پایههای اساسی حقوق کنونی معین شود و مسائل مجرد و ذهنی بر حقایق خارجی پیاده گردد.
این کتاب فلسفه یا جامعهشناسی نیست. حقوق از علوم اجتماعی است که در آن شوق رسیدن به عدالت و حفظ نظم سهم مؤثر دارد، و باید از علوم فلسفی و اجتماعی برای طرح کلیات آن یاری گرفت. ولی مسائل این علوم چنان که هست در آن مطرح نمیشود و همهجا رنگ خاص حقوق را به خود میگیرد: یعنی فلسفه و جامعهشناسی و روانشناسی و تاریخ در این مباحث تنها وسیلۀ تحقیق است نه موضوع آن. همچنین مسائل مربوط به «کلیات حقوق» اختصاص به شعبۀ معینی ندارد و مباحث آن از مقدماتی که برای حقوق خصوصی یا عمومی یا علوم کیفری مینویسند عامتر است. منتها این نکته را نیز باید دانست که هر نویسنده نظریۀ عمومی حقوق را با دید خاص خود میبیند و به مسائلی توجه دارد که با رشتۀ تخصص او ارتباط بیشتر پیدا میکند.