اسلام در عربستان ظهور کرد و نخستین مأموریت مهمی که در پیش داشت پاکساختن بلاد عرب از لوث شرک و محو همۀ آثار بتپرستی بود، تا اینکه پیامبر اکرم در امر رسالت آنچه را میخواست بدان رسید و عرب را بر آیین نوین گرد آورد و همداستان ساخت.
در صدر اول مسلمانان از ذکر نام اصنام و بتان پرهیز داشتند، زیرا هنوز زمانی دراز از بتپرستی عرب نگذشته بود و نمیخواستند بقایایی را که از عادات و عبادات زمان جاهلیت در نهاد آنان نهفته بود، و احیانا دلبستگی مقرون به حمیت جاهلی به آن داشتند، برانگیزانند تا از نو به گمراهی پیشین خویش بازگردند.
اما پس از آنکه اسلام در دلها ریشه دوانید و ارکانش استوار و بنیانش پایدار شد، و دیگر مجالی برای نگرانی نماند که عرب به شرک بازگردد و علت مرتفع و مادۀ نگرانی منقطع شد، علما و دانشمندان اسلام به فراگرفتن روایات و اخبار از این سو و آن سو پرداختند، و آنچه را از باقیماندۀ معلومات و اطلاعات مربوط به دیانت پیشین عرب و نحوۀ پرستش آنان پراکنده بود گرد آوردند و همدوش آن به جمعآوری اشعار دورۀ جاهلی و عادات و رسوم جاهلیت و چگونگی زندگانی فردی و ادبی و اجتماعی آنان همت گماشتند.
«هشام کلبی» اولین کسی است که در موضوع پرستش عرب جاهلی کتابی مخصوص تألیف کرد و آن را کتاب الاصنام نام نهاد. هشام این کتاب را در سال دویست و یک هجری تألیف کرد و قدیمیترین نوشته و اثر موجودی میباشد که دربارۀ بتان عرب و پرستش تازیان دورۀ جاهلی فراهم آمده است.
کتاب الاصنام در طول تاریخ حظ وافری از توجه علمای محقق را یافته است، چنانکه دانشمندان بنام آنرا درس خواندند و درس دادند و بنابر طریق مستقیم پیشینیان در روایت و اسناد مطالبش را نقل کردند و کلماتش را تحریر نمودند و روایاتش را ضبط گرفتند و حواشی و شروحی بر آن افزودند.