روزی پیشخدمتی در کشتی بزرگی استخدام شد. به او گفتند که اگر دریا طوفانی شد، برای اینکه ظرف و ظروف نشکند نباید صاف راه برود، بلکه باید زیگزاگ برود؛ با تجربه ترها همین کار را می کنند…. هوا خراب شد، امّا صدای مهیب شکسته شدن ظروف هم به گوش رسید، چون پیشخدمت با سینی ظرف ها زمین خورده بود. گفتند چرا به توصیه عمل نکردی؟ گفت کردم منتها موقعی که من چپ می رفتم کشتی راست می رفت و موقعی که من راست می رفتم کشتی چپ می رفت. مهم ترین قلقی هم که هر شهروند شوروی باید یاد بگیرد این است که بتواند خیلی دقیق حرکت خود را با حرکت دیالکتیکی حزب تنظیم کند. یعنی باید لم کار طوری دستش بیاید که زود تشخیص بدهد چه لحظه ای چپ می شود راست، یا راست می شود چپ . عدّه ای از قابل ترین، مفیدترین، و در نخستین روزها وفادارترین و سالم ترین هواداران رژیم به علت نداشتن همین فوت و فن به فلاکت افتادند.