کتاب هزار و یک شب دفتر اول ترجمۀ عبداللطیف تَسُوجی مجموعهایاست از داستانهای افسانهای قدیمی، ایرانی، هندی و عربی به نقل از شهریار پادشاه ایرانی، که راوی آن شهرزاد دختر وزیر (یا دختر پادشاه) است و اکثر ماجراهای آن در بغداد و ایران میگذرد. اولین ترجمه آن از فارسی به عربی در قرن چهارم صورت گرفته است.
“هزار و یک شب” (One Thousand and One Nights) یکی از متون ادبی چند ملیتی است که زنان در آن حضوری جنسی، روشن و فعّال دارند. قهرمان قصّهها زنی با تدبیر و هوشیار است که با نقل قصّههایی هوشمندانه، پادشاهی خودکامه و مستبد را به پایگاه خودآگاهی میرساند. روند قصّهگویی شهرزاد در طی هزار و یک شب و مقایسه مضامین قصّهها با توجه به ریختشناسی و اجزای سازههای آن نشان میدهد که وی در اجرای این حرکت بشر دوستانه و ایثار در جهت نجات جان خواهران سرزمینش کاملاً هوشمندانه قدم گذاشته است.
بررسی قصّهها بر اساس همبستگی این سازهها با یکدیگر کمک شایانی به درک شگردهای قصّهگویی شهرزاد نموده است. این پژوهش نشان میدهد که سیر قصّههای هزار و یک شب، تکرار دو بخش قصّۀ مدخل هزار و یک شب و یا همان قصّه شهریار و برادرش شاه زمان است؛ امّا این فرافکنی سیری تکاملی به خود میگیرد؛ بدین ترتیب که بعضی قصّهها بازتاب خیانت زنان (مانند زنان خائن شهریار و شاه زمان)، برخی دیگر قصّهگویی یکی از شخصیتهای حکایتها برای نجات جان دیگران (مانند قصّهگویی شهرزاد) است.
کنشمندی زنان با نشان دادن زنان قدرتمند، مکّار و جادوگر در لفاف قصّهها از زبان شهرزاد و یا راویان قصّهها تناسبی هوشمندانه در روند قصّهگویی ایجاد میکند و وضعیت زنان بعد از گذشت و هزار و یک شب به تدریج بهبود مییابد. حتی نحوۀ برخورد شهرزاد و گفتگوهای کوتاه او با شهریار در پایان قصّهها نیز از روندی هوشمندانه برخوردار است که با اصول روانشناسی در درمان بیماران مطابقت میکند.
“هزار و یک شب” داستان دو شاهزاده برادر، به نامهای شهریار (یا شهرباز) و شاه زمان است، که مورد خیانت زنان خود قرار میگیرند. شاه زمان ترک پادشاهی کرده و راهی دیار برادر میشود و شهریار هم به انتقام خیانت همسرش هر شب دختری را به نکاح در میآورد و بامداد دستور قتلش را میدهد. تا اینکه دیگر دختری در شهر نمیماند و وزیر شهریار که دو دختر به نامهای شهرزاد و دنیا زاد داشت و به شدت نگران این قضیه بود به پیشنهاد شهرزاد وی را به عقد پادشاه درمیآورد. شهرزاد همان شب به شهریار میگوید که خواهری دارد که هر شب با قصههای او به خواب میرود و درخواست میکند که همان شب خواهرش را به قصر بیاورند تا برای بار آخر برایش قصه بگوید. دنیا زاد میآید و شهرزاد قصهگویی را آغاز میکند، شهریار هم که مسحور این قصه شده بود مهلت میدهد که فردا شب ادامه قصه را بشنود و بنابراین کشتن شهرزاد را موکول به بعد میکند و این قصهگوییها هرشب ادامه پیدا میکند…
“هزار و یک شب” نامی است که از زمان ترجمه تسوجی در دوره قاجار شهرت یافته و نام قدیم آن “هَزار افسانه” بوده است. نخستین ترجمه هزار و یک شب به زبانهای اروپایی در قرن شانزدهم میلادی به دست آنتوان گالان به فرانسوی درآمد و در سال 1704 میلادی منتشر شد. سِر ریچارد بُرتون نخستین ترجمه انگلیسی این کتاب را در 1885 عرضه کرد. بورخِس همه آثارش را مدیون هزار و یک شب میدانست و تأثیر آن بر بسیاری از نویسندگان معروف جهان از جمله جیمز جویس انکارناپذیر است. این کتاب با زبانهای متعددی منتشر شده و یکی از کتابهای کهن و باارزش است و بهترین یادگاری میباشد که از آداب و رسوم قدیم مشرق زمین باقی مانده است.
عبداللطیف تسوجی، نویسنده، مترجم و از فاضلهای دوره فتحعلی شاه بود. علم ادبی او در زمان خودش به قدری بوده که لغتنامه برهان قاطع را اصلاح کرد. در سال 1259 به دستور شاهزاده بهمن میرزا ترجمه هزار و یک شب از عربی به فارسی را شروع میکند. محمدعلیخان اصفهانی، متخلص به سروش، هم او را در این راه و در تبدیل اشعار عربی به فارسی همراهی کرد. سرانجام در سال 1261 برای اولین بار در چاپخانه سنگی تبریز هزار و یک شب چاپ میشود و تا به امروز هم از همان نسخه تسوجی استفاده میشود.