«الیزابت گیلبرت» نویسنده مشهور با رمان City of Girls به دنیای نویسندگی بازگشته است. این رمان برای گروه سنی بزرگسال مناسب است و ژانر غالب آن عاشقانهتاریخی است. کتاب شهر دختران در سال 2019 منتشر شد و علاوه بر کسب جایگاه پرفروشترینهای نیویورک تایمز، موفق شد نظر مثبت منتقدان بسیاری همچون گاردین را جلب کند. این اثر که یک اثر تاریخی است با نثر قوی گیلبرت، به بهترین نحو حس و حال زمان داستان را منتقل میکند و به طرز شگفتانگیزی واقعگرایانه است. مکانهای واقعی و شخصیتهای تاریخی حقیقی داستان، حسی اقتباسی به آن میدهند.
نویسنده اعتقاد دارد که ما در دورهی خاص خشم و مقاومت زنانه در مقابل سواستفاده زنان به سر میبریم و هدفش این است که حق انتخاب زنان در این زمینه فراموش نشود. این کتاب داستان عاشقانه منحصر به فردی است که در دنیای تئاتر شهر نیویورک در دههی چهارم قرن 19 اتفاق میافتد. داستان از زبان یک پیرزن گفته شده و دربارهی وقایع دوران جوانیاش است. خاطرات او پر از خوشگذرانی و لذتند و کمی چاشنی حسرت وپشیمانی نیز دارند. رمان شهر دختران، روحیات زنان و زندگی بی قید و بند را به خوبی به تصویر میکشد و اشکال عجیب و غریب عشق حقیقی را بر خواننده نمایان میکند.
این کتاب علاوه بر داستانی ماجراجویانه و سرگرمکننده لایههای عمیقتری نیز دارد و به طرز هوشمندانهای زنانگی و احساسات آن را نشان میدهد و اگر با دقت آن را بررسی کنیم مقالهای متقاعد کننده در اعتراض به قضاوت اشتباه و تنبیه زنان مییابیم که ندایی است برای پس گرفتن حق و آزادی زنان.
«شهر دختران» به بررسی مضامین مربوط به جنسیت زن و بی بند و باری و همچنین خصوصیات ویژه عشق واقعی می پردازد.
در سال 1940 ، ویویان موریس نوزده ساله به دلیل عملکرد کم سابقه سال اول، از کالج واسار اخراج شد. والدین مرفه او را به منهتن می فرستند تا با عمه خود که یک تئاتر درخشان و فروپاشیده میانه شهر به نام Lily Playhouse دارد زندگی کند. ویویان در آنجا با یک شخصیت کامل از شخصیت های غیر متعارف و کاریزماتیک آشنا می شود، از بازیگرهای زن جذاب گرفته تا یک بازیگر مرد سکسی، یک بازیگر مشهور خانم، یک نویسنده خانم قاتل و یک مدیر صحنه مزخرف. اما وقتی ویویان اشتباهی شخصی انجام می دهد که منجر به رسوایی حرفه ای می شود، دنیای جدید او را وارونه می کند به طریقی که درک کامل آن سالها به طول خواهد انجامید. در نهایت، این او را به درک جدیدی از نوع زندگی اشتیاق می بخشد. همچنین به عشق زندگی او منجر خواهد شد، عشقی که از همه بقیه جداست.
ویویان که اکنون هشتاد و نه ساله است و سرانجام داستان خود را تعریف می کند، به یاد می آورد که چگونه وقایع آن سال ها مسیر زندگی او را تغییر داد – و ذوق و شوق و استقلال او را با این روش تغییر داد. او می گوید: “در برهه ای از زندگی یک زن، او از خجالت کشیدن همیشه خسته می شود.” “پس از آن، او آزاد است که به هر کسی که دلش می خواهد تبدیل شود.” شهر دختران با حکمت قدرتمندی در مورد میل و ارتباط انسان نوشته شده است و داستانی عاشقانه مانند هیچ داستان دیگری ندارد.