رگتایم یک رمان نو است، نه به معنایی که در جنبش فرانسوی «رمان نو» می بینیم، یعنی گرفتن یک نظرگاه ذهنی و حل شدن «من» یا «الگو»ی نویسنده داستان در سراسر بافت داستان، و جست و جوی نظم در آشفتگی یا آشفتگی در نظم. صناعت (یا تکنیک).
اما این رمان از این جهت «نو» است که به مقتضیات موضوع خود پاسخ می دهد. رگتایم ثمره شاخه بارور، شاخه رئالیستی سَنت جویس است. رگتایم یک اثر رئالیستی است. موضوع آن تجربه درونی نیست، واقعیت بیرونی است، یک لحظه تاریخی است، و نویسنده کوشیده است برای کاوش این لحظه و ساختن اثری «تمام» و «برپا» از مواد و مصالح آن، و نه فقط با گزارش و تصویر کردن آن، شیوه ای جویس وار، مساعد موضوع کار خود، پدید بیاورد.