کتاب مآخذ قصص و تمثیلات شامل احادیث، قصص و تمثیلاتی است که صریحاً یا به تلمیح و اشاره در مثنوی شریف آمده است. این آمیختگیِ شگفت عرفان با معارف اسلام و تبلور یافتنش در قالب مثنوی – که بیشترین توان و تجربه را در بیان افکار و احوال و راز و رمزهای آدمی دارد – موجب شده است که هم اندیشههای بلند مولوی به خلود و جاودانگی رسد و هم به تبع آن زبان و ادب فارسی بیش از پیش غنای فرهنگی یابد.
گرچه حفظ احادیث و اخبار و استناد به آنها در طول تاریخ اسلام به عنوان محکمترین سخن اعتقادی پس از قرآن کریم و فصیحترین کلام بشر توسط کسانی چون محدثان و علما و واعظان معمول و متداول گردید، ولی شاعران و ادیبان زبان عربی و فارسی نیز در این زمینه نقش داشتهاند و بر این باور بودهاند که شعر و کلام خود را با بهره گرفتن از چنان مضامینی آغاز کنند و ادامه دهند تا بر اصالت و فصاحت سخن خویش بیفزایند. مرحوم استاد فروزانفر خود در این زمینه چنین گفته است:
“هیچ شک نیست که شعرای پارسی گوی نیز غالبا در ضمن تعلم لغت و ادب، کتب حدیث را که بهترین نمونۀ کلام فصیح عربی است خوانده و در حفظ داشتهاند و از قدیمترین عهد، تأثیر مضامین احادیث در شعر پارسی محسوس است. چنانکه این قطعۀ رودکی:
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا توغم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
تعبیری است شاعرانه و لطف آمیز از این حدیث:
أُنْظُروُا إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکُمْ وَلاَ تَنْظُرُوا إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکُمْ فَاِنَّهُ أَجْدَرُ أَنْ لاَ تُزْدَرُوا نِعْمَةَ اللهِ عَلَیْکُمْ.
همچنین بیت ذیل:
این جهان پاک خواب کردار است
آن شناسد که دلش بیدار است
بیگمان ترجمه گونهای است از این حدیث: أَلدُّنْیاَ حُلُمٌ که مأخذ آن در کتاب حاضر (ص۲۸۲) ذکر شده است .”
بیشک اثرپذیری و اثرگذاری شاعران از مضامین احادیث در دورههای مختلف یکسان نبوده است. همچنانکه این تأثیر و تأثّر در طول زندگی هر شاعر نیز شدت و ضعف داشته است. به میزانی که یک شاعر از زندگی تملّقآمیز و ستایشگرانه فاصله میگرفت و برای تعالی روحی خود مراحل بیشتری از کمال و حقیقتجویی را طی میکرد تلقی و درکش از معارف اسلام عمیقتر و شیفتگی و ذوب شدنش در آن بیشتر میشد.
گذری بر آثار شاعران بزرگی چون سنائی، عطار، سعدی و حافظ و مقایسۀ آن با آثار شعرای قبل و بعدشان این حقیقت را به خوبی نشان میدهد. در این میان اثر جاودانۀ عارف بزرگ مولانا جلالالدین محّمد بلخی یعنی مثنوی مولوی جایگاه دیگری دارد و از ویژگی و اهمّیت خاصّی برخوردار است و به همین جهت تتبّع و تحقیق در این اثر جاویدان کار هر کسی نیست.
مرحوم استاد بدیعالزمان فروزانفر از معدود چهرههای ادبی و سرشناس معاصر است که با صرف سالهای طولانی از عمر خویش موفق شد در این میدان وسیع گام بردارد و ابعادی از اندیشههای مولانا را نشان دهد. از آن جمله مستندات شاعر را از احادیث و روایات که به گونهای شگفت و ظریف در جای جای شش دفتر مثنوی تجلی یافته استخراج کند. خود در این باره گوید:
“سبب تألیف این کتاب آن بود که نگارنده از آنگاه که مثنوی شریف را در مطالعه داشت به هر وقت که در تضاعیف آن به تعبیری از قبیل «در حدیث آمد» و «گفت پیغمبر» یا «مصطفی فرمود» بر میخورد مایل بود که اصل حدیث را بیرون از تصرّفات شاعرانه و دستکاریهای صنعت به دست آورد و ناچار به حواشی و شروح که بر آنها اعتمادی داشت مراجعه میکرد و جوشش درون و طلب باطن را تسکین و آرامش میداد تا اینکه به تدریج بر عدهای از شروح مثنوی و حاشیۀ عبداللطیف عباسی موسوم به «لطائف معنوی» دست یافت و…”
سرانجام، حاصل سالها تحقیق و مطالعۀ استاد و بررسی شروع و منابع مختلف مثنوی تألیف کتابهای ارزشمند متعددی گردید، از جمله کتاب به نام: “مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی”. برای تهیه کتاب از اینجا اقدام کنید.