در کنار داستانهای کلیدی و ممتازی که از داستان کوتاه نویسان پیش کسوت جهان ترجمه کرده بودم، داستان زیبایی به نام “شب پاییزی” از گورکی بود و در منابع غربی که در دسترس داشتم برای آن تفسیری، حتّی اشاره ای نیافتم و ناگزیر بر آن شدم که خودم تفسیری بر داستان بنویسم تا بزرگ های داستان کوتاه جهان را در کتاب “جهان داستان غرب” جمع آورم. همان موقع به فکر افتادم بر داستان هایی از بزرگان داستان کوتاه نویس ایران نیز تفسیرهایی بنویسم، به خصوص که قبلاً بر چهار نویسنده متقدم در کتاب “ادبیات داستانی” و “عناصر داستان” تفسیرهایی نوشته بودم و اگر تفسیرهایی بر داستان کوتاه چهار نویسنده دیگر از داستان نویس های شاخص نسل اول می نوشتم چرخه این دوره، تکمیل می شد و گامی بود در جهت شناساندن ادبیات داستانی نوین.