کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر، در صدد پاسخ به یکی از اساسی ترین نیازهای سراسر جهان اسلام، از جمله جامعه ماست، یعنی مواجهه ای آسیب شناسانه با روحانیت و حوزه های علمیه که یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین اقشار و نهادهای جوامعی چون جامعه ما بوده و سرنوشت و تقدیر اجتماعی و تاریخی ما به شدت با روند تحول پذیری یا تحول ناپذیری آنها در ارتباط است.
آنچه در این اثر محل امعان نظر قرار گرفته رابطه روحانیت با جهان معاصر و پرسش از معاصر بودگی حوزه های عملیه است. بیژن عبدالکریمی بر این باور است که آینده نهاد روحانیت و حوزه های عملیه ما تا حدود بسیار زیادی در گرو فهم زیست جهان معاصر و آمادگی برای درک مؤلفه های بنیادین آن و اتخاذ مواضعی درست و امکان پذیر در خصوص آنهاست. با این وصف، متأسفانه هنوز در جامعه ما اقشار و گروه هایی اجتماعی وجود دارند که نقد و بررسی نهاد روحانیت را، حتی اگر دلسوزانه و همدلانه و ناشی از حس علاقه و احترام به این نهاد باشد، روی بر نمی تابند.
بخشهایی از این کتاب به تأثیر فعالیتهای اجتماعی امام موسی صدر، مبارزه او با خشونتطلبی و فرقهگرایی و نیاز روحانیون به الگوگیری از شخصیت این مبارز دینی و مصلح اجتماعی اشاره دارد.
عبدالکریمی در این کتاب مینویسد:
«روحانيت کنونی ما در اکثر قريب به اتفاق جوامع مسلمان به اسوهای چون امام موسی صدر شديداً نيازمند است؛ در غير اين صورت، شأن و اعتبار خود را در جهان معاصر از کف خواهد داد و دچار شکست و خسران عظيمی تاريخی خواهد شد و به همان مسيری سوق خواهد يافت که نهاد روحانيت در عالم مسيحيت طی کرد و در نهايت در حاشيه تاريخ قرار گرفت. امام موسی صدر شخصيتی چارچوبشکن است و به سهولت چارچوبهای اجتماعی و قالبهای قراردادی را که با نام دين و به نام دين گره خورده، زير پا میگذارد.»