گلباف شهری است در 110کیلومتری جنوب شرقی کرمان. انگور، زردالو، هلو، و خرما از مهمترین محصولات کشاورزی گلباف است. گلباف جاذبه های توریستی هم دارد مانند چند آبشار و یک قلعه شش هزار ساله در آن.
کتاب فرهنگ عامیانه گلباف مشتمل است بر لغات و اصطلاحات، مثالها و کنایهها، باورهای محلی و برخی ترانههای محلی مردم گلباف. نگاهی به فرهنگ عامیانه نشان میدهد که حاوی سه مقدمه است: یکی از گلابزاده، مدیر وقت مرکز کرمان شناسی در 1379، دوم، مقدمه دکتر رضا اشرف زاده، استاد دانشگاه مشهد، و سوم مقدمهای از مؤلف است به تاریخ بهار 1377 شمسی درباره چهار سال کار پژوهشیاش و توصیفی کوتاه از شهر گلباف، ساختار اجتماعی، آثار باستانی و زیارتگاههای آن.
مؤلف قبل از شروع مطالب کتاب به ارائۀ توضیحاتی در باب محتوای کتاب پرداخته است، شامل توضیحی درباره معنای گلباف، تعریفی از مثالها، کنایه ها و ارائۀ نمونه هایی از باورها و ترانه های محلی.
متن فرهنگ عامیانه گلباف شامل “امثله و کنایات “و “لغات و اصطلاحات “است که به ترتیب حروف الفبا به سبک فرهنگهای لغت و دایره المعارفها به زبان فارسی و گویش محلی تدوین شده و ذیل آن ترجمه و آوانگاری نیز آمده است. مدخلها تا حرف «ی» تا صفحه 273 ردیف شده اند. در بخش بعدی فرهنگ عامیانه گلباف 249 باور از باورهای مختلف مردم گلباف جمع اوری شده است و بخش انتهایی به ترانههای محلی مردم اختصاص یافته است.
نمونههایی از باورها:
اگر کسی سردرد دارد، او را دور سر کفتار بگردانند خوب میشه.
زن حامله اگه گیلاس بخوره بچهاش غشو میشه
اگر کسی از میان دو زن رد شود، بختش بسته میشه.
اگر کسی آینه جلو نوزاد بگذاره، نوزاد دیوانه میشه.
اگر بچه را روی طاقچه بگذاری، باعث کم عمری و کوتاهی قد بچه میشه.
خواندن باورهای ملل مختلف این فائده را داره که بدانیم چگونه عده ای در قدیم و شاید حال آنها را باور کردهاند و بر اساس آن زندگی کردند و میکنند و چه رنجهای بیحاصل کشیدند و میکشند. باورهای غیرعقلانی همیشه چنیناند. باورهای دیگران را که میخوانیم چه بسا بخندیم و تأسف خوریم اما باورهای خود و درجۀ قوت آنها را نمیینیم!