پ‍ژوه‍ش‍ی‌ در ت‍ب‍ار م‍ش‍ت‍رک‌ ای‍ران‍ی‍ان‌ و ت‍وران‍ی‍ان‌

در روزگاران پیش، پیش‌تر از آنکه کشورهای اروپائی پدید آیند و در جهانخواهی و جهانخواری بدانجا رسند که در هر کار، نگرش به سود و زیان مالی و سوداگری داشته باشند، و میان مردمان کشورها، مرزهای ساختگی پدید آورند و به نیروی اندوخته ای که از همان کشورها فرا چنگشان می‌آید، چندان بدان مرزهای ساختگی ارج بنهند که خویشان دو سوی مرز را با یکدیگر دشمن گردانند تا بر سر همان مرزها به جنگ با یکدیگر بپردازند، در نوشته‌های ایرانی جهان به هفت کشور بخش شده بود: یکی کشور میانین که آنرا خونیرث بامی یا ایران درخشان می‌نامیدند و شش کشور دیگر در شش سوی آن که هر یک به نامی خوانده می‌شد.

باز در همان نوشته‌ها چنین آمده است که کشور میانین بزرگترین کشور جهان است و به اندازه شش کشور دیگر زمین و جنگل و رود و کوه دارد. هنوز موبدان زرتشتی، به هنگام خواندن آفرینگان برای روان درگذشتگان، از این هفت کشور بنام یاد می‌کنند، چنانکه گویی هنوز جهانیان در هفت کشور به آسایش و آرامش و خرمی زندگی می‌کنند و به آبادانی جهان می‌پردازند و هیچگونه جنگی در میانه ی آنان نیست و هیچ مرزی در میانه ی آنان پدید نیامده است.
پس از گذشت هزاران سال میان مردمان کشور میانین، یا مرز آریاییان و ایرانیان جدایی افتاد، چنانکه گروهی از آنان به سوی خوروران (غرب) و در اروپای امروزی نشستند.

نوشته‌های ایرانی کهن از این گروه به نام سئیریم یاد می‌کنند که در زبان پهلوی سرم و در زبان پارسی دری سلم خوانده می‌شود که همان سرمتیان اند و امروز آنان را اروپایی می نامیم. پس از آن گروهی از سوی خراسان (مشرق) گذشتند و به آسیای میانین امروزی رسیدند.

باز، در نوشته‌های باستانی ایران، از این گروه به نام تور یاد شده است که کشور آنان بنام توران خوانده می‌شود.
و در این میانه گروهی مرز و کشور و نژاد و تبار خویش را گرامی شمردند و برای گریز از گرما یا سختی‌های دیگر آنرا رها نکردند و با نام “ایر” یا ایران، در ایرانویج یا خاستگاه ایرانیان (آریاییان) بر جای ماندند و اینان هیچگاه پیوستگی خود را با آن دو گروه فراموش نکردند. چنانکه تا پایان دوران ساسانیان پادشاهان ایرانی گاهگاه با دختران پادشاه روم یا پادشاه توران پیوند زناشویی می‌بستند. و فرزندان چنین زنان به پادشاهی رسیدند زیرا که از مادری آریایی زاده شده بودند!

در شاهنامه روشنترین گفتار درباره ی آگاهی ایرانیان از این پیوند در سخن هرمز به خسرو پرویز آمده است که هنگام گریز از بهرام چوبینه بدو پند می‌دهد که به جای پناه خواستن از تازیان از قیصر روم پناه بخواه که:

فریدون نژادند و خویش تو اند چو کارت شود سخت،پیش تو اند!

این بود نمونه‌ای از پیوند میان ایرانیان و اروپاییان. اما در کشور توران، به نامی بر می‌خوریم که برادر افراسیاب پادشاه توران است و این نام اغریرث است. اغریرث نیکخواه ایرانیان است و در یکی از نبردهای سهمگین که با یورش تورانیان به ایران آغاز گردید پهلوانان و لشکریان ایران را از زندان رهایی بخشید و افراسیاب به پادافره این کار، او را کشت … و ایرانیان که همواره دل در گرو مهر این پهلوان تورانی و خویشاوند خود داشتند، همواره از او به نیکی یاد کرده اند و در شاهنامه همواره نام‌های برازنده چون اغریرث رهنمای، اغریرث نیکرای، اغریرث نیکخوی، اغریرث نیکمرد،… بدو داده شده است.
موبدان زرتشتی هنور در جشن خوانی‌های خویش از آن نیکمرد آزاده در کنار همه ی بزرگان ایران‌زمین یاد می‌کنند و روان او را شاد می‌دارند. اکنون اگر نیک به واژه‌ی اغریرث (=اغر+ایر+رث) بنگریم، واژه ی “ایر” یا ایرانی و آریایی خود را در میانه ی آن نشان می‌دهد …

سده‌ها پس از اغریرث، دستور و وزیر بزرگ افراسیاب پیران ویسه بود که با آنکه به دستور افراسیاب به‌ ناچار با ایرانیان همواره می‌جنگید، همواره مهر ایرانیان را در دل داشت و همو بود که از کشته شدن بیژن ایرانی و منیژه‌ی تورانی و نیز کشته شدن فرنگیس و کیخسرو شاهزاده‌ی ایرانی جلوگیری کرد، و سیاوخش در پناه او در توران می‌زیست.
نیکخواهی و مهرورزی این پهلوان در همه‌ی جنگ ها نسبت به ایرانیان آشکار است و هنگامی که در یکی از نبردها بدست گودرز سپهسالار کردستان کشته شد، ایرانیان پیکر او را به آیین ایرانی در دخمه نهادند و یادش در شاهنامه و در دل ایرانیان همواره گرامی است.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

م‍ح‍م‍د ع‍ل‍ی‌ س‍ج‍ادی‍ه‌

محل نشر

ت‍ه‍ران‌

ناشر

نشر بلخ

تاریخ نشر

1368

تعداد صفحه

316

تعداد جلد

یک جلد

فیپا

سجادیه، محمد علی، پژوهشی در تبار مشترک ایرانیان و تورانیان، تهران، نشر بلخ، 1368، 316 صفحه.

شابک

9789643697006