در تاریخ نشریات ایران، اخبار چاپ کتاب و معرفی آن اغلب جای خاص خودش را داشته است، اما همواره محدود به صفحات یا جزواتی بوده است. اما آنچه در حاشیه نشریات دیگر مینشیند، در رود در متن است. سراسر رود به معرفی کتاب اختصاص دارد و نه هیچ چیز دیگر؛ نه مصاحبه و میزگرد، نه مقاله و یادداشت و گفتار و جستار، نه داستان کوتاه و شعر، نه نامههای کوتاه و بلند به سردبیر و نه حتی نقد و بررسی، یا تحلیل و واکاوی و کالبدشکافی متن.
رود نشریهای است برای کتاب و کتابخوان و کتابخوانی؛ نشریهای اندر عوالم و احوال با کتاب به سر بردن و آیین و سلوک کتاب خواندن. کتابها در رود معرفی میشوند که خوانده شوند، نه برای آنکه خوانده نشوند و هشداری برای برحذرداشت خواننده باشند. بنابر این، کتاب معرفی شده از نظر معرفی کتابنویس به اندازهای مقبول بوده است که امتیاز معرفی شدن بیابد، اگر چه کم و کاستی آن هم مورد اشاره قرار گرفته باشد.
معرفی کتاب در بخشهای متفاوت، به شکلهای مختلف و با تمهیدهای گوناگون شاخههای نهگانهی رود را میسازد: رودساز کلام آغاز است. رودک به معرفی کتابهای 80 کلمهای، 150 و 220 کلمهای اختصاص یافته است. رودآورد کتابهای منتشر شده در سال جاری را معرفی میکند و رودسنگ کتابهای سالهای پیش را، که البته موجود هستند و مهم و درخور خوانده شدن. دورود به معرفی کتابهای پرفروش و کمفروش میپردازد. رودبار کارنامه قلمی متن آفرین است که هر شماره به کتابهای یک نویسنده/مترجم/شاعر اختصاص خواهد داشت. رودخانه معرفی کتابی است که هر ایرانی باید بخواند. در رودارود یک در میان به روایت ناشران کتاب و به بازخوانی معرفی کتابهای منتشرشده در نشریات قدیم پرداخته شده است. رودخوان، آخرین شاخه رود، به مسئله خواندن میپردازد، به آداب و آیین کتاب خواندن و عوالم و احوال آن، به اینکه چگونه و چه بخوانیم.
در دو شاخه اصلی بدنه رود، با عنوان رودآورد و رودسنگ، هر نویسندهای، نه به مدد روشهای استاندارد شده ماشینی، بلکه بنا به سائقهی دریافت خود از اهمیت کتاب و ضرورت خوانده شدن آن، آن طور که دانستهها و تجربههایش در امر کتاب حکم میکند و وقوف و اشرافش بر موضوع و زمینه بحث اقتضاء، به معرفی کتاب برگزیدهاش میپردازد.
بنابر آنچه رفت، رود نشریهای است برای معرفی کتاب به همه کسانی که دریافتهاند همیشه میان آنچه میخوانیم و آنچه باید بخوانیم فاصله است، و این فاصله را معرفی کتاب میتواند پر کند. معرفی کتاب کمک میکند پیش از خواندن کتابها را ارزیابی کنیم و مهمتر اینکه موجب میشود در زمینهای که تا به حال مطالعه نکردهایم و خیال آن را هم نداریم، زمینهای که تا به حال فکر میکردیم به ما مربوط نیست، ربط و پیوندهایی عمیق با نیازهای ادراکی و انسانیمان بیابیم. یعنی دریابیم که این زمینه جدید مطالعه چقدر ما را در دستیابی به فهمی مستقل و دریافتی از آن خود یاری میرساند، و چقدر ما را برای ایجاد خلوتی غنی و سازنده خلاقیت میبخشد. حتی باعث میشود دریابیم که به زمینههای جدید مطالعه هم، بر خلاف تصور اولیهمان؛ علاقهمند یا کنجکاویم؛ و ببینیم که زمینههای تازه گشوده شده کتاب، حتی بیش از کتابهایی که همیشه عادت به خواندنش داشتیم، واسطهای برای والایش «خود»، رشد فردیمان، کشف معنی و کسب معرفتاند.