تأویلات القران کتابی از عبدالرزاق کاشانی، عارف شیعی قرن هفتم وهشتم هجری، است که پیرلوری، استاد دانشگاه پاریس، آن را نقد و بررسی کرده است. این کتاب مشتمل بر دوازده فصل است: لوری در فصل اول با عنوان «اصول هرمنوتیک قرآن» به تعریف واژههای تفسیر و تأویل میپردازد. مسأله انتساب کتاب تأویلات به ابن عربی درفصل دوم بررسی شده است. نویسنده با آوردن شواهدی انتساب کتاب مذکور را به ابن عربی مردود و آن را تألیف عبدالرزاق کاشانی میداند. در فصل سوم، زیر عنوان «شیوۀ تأویلی»، از موضوعاتی مانند سطوح تفسیر، تأویل و تطبیق، بهکارگیری روشهای تفسیرظاهری، معنای قشری وتفسیرعرفانی، تطبیقهای رمزی شبکه رموز(نمادها) و انسجام درونی تفسیر رمزی بحث شده است.
در فصل چهارم، «تطبیقهای مابعدالطبیعی»، لوری تجلی نظریۀ وحدت وجود ابن عربی را در تأویلات القران عبدالرزاق بررسی و تحلیل کرده است. وحدت وجود، وحدت و کثرت، تکوین عالم، سطوح سهگانۀ وجود، جهانشناسی روحی، زمان آفاقی و زمان انفسی از محورهای اساسی این نظریه است که سعی شده از طریق مقایسۀ آن با آیات قرآنی چارچوب این نظریه (وحدت وجود) بیان گردد. در فصل پنجم، «سیر معنوی به سوی حقیقت»، مؤلف شواهدی را از تفاسیر کاشانی استخراج میکند که درآن مفاهیم قرآنی با مراحل مختلف سلوک صوفی تا فنای قبل از خود و بقا به وجود مطلق و ذات الهی تطبیق داده شدهاند. «روانشناسی روحی» عنوان فصل ششم است. لوری آیاتی را در تأویلات عبدالرزاق جستوجوکرده که بر مبنای آن موضوع جهاد اکبر یک صوفی با آنها تطبیق داده میشود.
مسئلۀ قضا و قدر و خیر و شر، محور فصلهای فصل هفتم و هشتم است. در نظرعبدالرزاق کاشانی، ارادۀ کلی الهی در عالم «نفس کلی» تفصیل و جریان مییابد و از نظراو جبرو اختیار توأمان وجود دارند. در مقولۀ خیر وشر نیز عبدالرزاق کاشانی معتقد است از آنجا که از دیدگاه الهی چیزی جز کمال مظاهر بینهایت صفات الهی وجود ندارد لذا مسئله خیر و شر موضوعیت ندارد و همه را میتوان «خیر» تلقی کرد. «نقش عبادت وریاضت»، فصل نهم کتاب لوری است. به نظر کاشانی چون ذات و هویت باطنی انسانها با خداوند یکی است، انجام عبادات و اعمال نیک برای دستیابی به پاداش نیست بلکه به مقتضای حکمت الهی، انسان باید رفتاری در خور این شأن از خود نشان دهد.
دیدگاههای کاشانی در موضوع آخرت محور بحث لوری در فصل دهم است. کاشانی بین سرنوشت هر فرد در جهان آخرت ومرتبۀ او در سیر معنوی به سوی حقیقت نسبتی مستقیم قائل است. تمایز اهل کتاب از مشرکان و کافران موضوعی است که نویسنده در فصل یازدهم به آن پرداخته است. به باورکاشانی اهل کتاب به دلیل آن که از موهبت هدایت برخوردارند از کافران ومشرکان متفاوتاند ولی به دلیل انحراف عقیدتی آنها جزو محجوبین هستند. لوری در فصل دوازدهم، آخرین فصل، به بررسی دیدگاههای کاشانی در تأویلات القران پیرامون دورههای نبوت و ولایت، ولی، نبی، رسول و … میپردازد. او به برتری ولایت بر نبوت و برتری نبوت بر رسالت اعتقاد دارد.
در قسمت نتیجهگیری، نویسنده به جمعبندی دریافتهای خود از موضوعات تأویلی و شیوۀ هرمنوتیک کاشانی میپردازد و تفاوتهای تفسیر کاشانی را با تفسیرهای معمولی ذکر میکند.