هر چند ارتش بریتانیا، چنانکه اغلب اتفاق افتاده است، پس از یک دورۀ طولانی تن آسایی، از آسیب جنگی که تازه از زیر بار آن برخاسته بود، با سازماندهی قدیمی و ژنرالهای پیر و از کارافتاده رنج میبرد، نشاط و تحرّک بسیاری از افسران جوان، چه در یکانها (واحدها) ی نظامی و چه در مأموریتهای سیاسی، توازنی را پدید میآورد. برخی از کسانی که در افغانستان خدمت میکردند، پاداششان را در آزمون دشوار شورش هند گرفتند؛ اما برخی طالعی ضعیفتر داشتند، و این موضوع قابل توجه است که گاهی فرزندان یک خانواده هم در هندوستان و هم در خارج به خدمت گماشته میشدند. لارنسها، جرج، هنری و جان Lawrences, George, Henry, and John همه مأموریتهای پرآوازه یی داشتند، اما خانوادۀ کنلی Conolly سه پسر را از دست داد: ادوارد Edward در عملیات کوهستان کشته شد؛ آرتورArthur در بخارا اعدام گردید و جان John در زندان کابل مرد. سرنوشت برادفوتها Broadfoots نیز چنین بود: یکی در 1840 در پروان دره ازپا درآمد؛ دیگری درست یک سال بعد در حملۀ غازیان به اقامتگاه نمایندۀ سیاسی کشته شد و جرج افسر بسیار لایقی که گردانندۀ دفاع جلال آباد بود، در سال 1845 (1261ق) در جنگ فیروزشاه به قتل رسید. بعد نوبت پاتنجرها Pottingers رسید: تامTom که در پیاده نظام بومی (محلی) خدمت می کرد، از هلاکشدگان عقبنشینی کابل بود؛ یک برادر در عضویت تأسیسات کشوری (ملکی) هند شرقی مرد؛ و سر انجام اٍلدرِد، که دشواریهای فوق العاده را تحمل کرد و پس از جنگ افغان دیری نزیست و این کتاب در بارۀ الدرِد (پاتنجرEldred Pottinger) است.
الدرد را به سه دلیل برگزیدهایم: نخست، اگرچه از شیربچگان، به ویژه هنگام خدمت در نواحی دورافتاده، توقع قهرمانی میرود، الدرد طبیعتی درخشان و خاموشی ناپذیر ویژۀ خودش را داشت. دوم، اینکه بیگمان کوششهای او در بازداری ارتش ایران بر تمام تاریخ آسیای مرکزی اثر نهاد. سرانجام، هرچند او را نمونۀ کامل فضیلت نمی دانیم، به گونۀ قابل توجهی قابلیت تطابق با شرایط محیط پیرامون خویش را داشت. چه با افغانان دشمن و چه با رهبران مخالف، رفتاری از خود نشان می داد که سمولت Smollet آن را استعدادی معتدل در مقابله با هر پیشامدی می داند؛ پیشامدهایی که نتیجۀ بی تجربگی خودش یا خودپسندی، رشک، نیرنگ و بی تفاوتی دیگران بود.