فرهنگ لغات عامیانه

فَرْهَنْگِ لُغاتِ عامیانه، اثری از محمدعلی جمال‌زاده (۱۲۷۰-۱۳۷۶)، نویسندۀ معاصر ایرانی، دربارۀ واژه‌های زبان گفتاری.
یکی از کارهای جمال‌زاده در سالهای آغازین نویسندگی جمع‌آوری لغات زبان گفتاری از میان قصه‌های خود و شرح آنها بوده است. او این مجموعه را که شامل ۳۸۰ واژه است، به ضمیمۀ نخستین مجموعۀ قصۀ خود، یکی بود و یکی نبود، با عنوان مجموعۀ کلمـات عوامانۀ فـارسی به سال ۱۳۰۰ش/ ۱۹۲۲ در برلین منتشر کرد.
علاقه و توجه مخاطبان به واژه‌نامۀ یادشده، موجب شد تا مؤلف به گردآوری این لغات از میان نوشته‌های ادبی و عادی و نیز زبان مردم کوچه و بازار و اصناف و گروههای مختلف اجتماع بپردازد. فرهنگ لغات عامیانه حاصل همین پژوهش و جست‌وجوی چهل‌سالۀ مؤلف است. هدف جمال‌زاده از جمع‌آوری واژگان و اصطلاحات متداول زبان گفتاری، حفظ آنها از خطر نابودی، و درک و دریافت برخی متون داستانی عامۀ فارسی، به‌خصوص برای غیرفارسی‌زبانان بوده است. وی عدم ضبط این کلمات در فرهنگهای معتبر و نیز علایق شخصی‌اش را از جملۀ انگیزه‌های خود برای این کار برشمرده است.
براساس دیباچه‌ای که به قلم ایرج افشار در آغاز چاپ نخست کتاب آمده است، جمال‌زاده به درخواست ایرج افشار مجموعۀ لغاتی که گردآوری، و براساس حروف الفبا مرتب کرده بود، برای چاپ در اختیار وی قرار می‌دهد. افشار برای آنکه «معانی لغاتْ نوشته، و توصیف هر لغت چنان‌که باید معین شود»، آنها را به محمدجعفر محجوب می‌سپارد. محجوب ۳ سال روی این لغات کار می‌کند و افزون‌بر آنکه لغات و اصطلاحاتی را به این مجموعه می‌افزاید، موارد استعمال هر واژه (در برابر معنای وضع شده اولیه) را نیز توضیح می‌دهد و در مواردی، شواهدی به نظم و نثر، از متون مختلف نقل می‌کند.
محجوب طی یادداشتی که در پایان کتاب چاپ شده، ضمن توضیح اهمیت این فرهنگ، چگونگی کار خود در تکمیل کتاب را نیز یادآور شده است. اگرچه محجوب نقش خود را در تدوین این کتاب ناچیز دانسته اما کتاب در شکل فعلی آن نتیجۀ زحمات وی بوده است. یادآوری این نکته ضروری است که از چاپ دوم به‌ بعد دیباچۀ افشار در ابتدای کتاب حذف شده است.
جمال‌زاده مقدمۀ بلندی بر کتاب نوشته و در آن از موضوعاتی همچون پرهیز نویسندگان پیشین از کاربرد لغات عامیانه؛ استعمال بزرگان و سخنوران ازجمله وحشی بافقی و صائب از کلمات عوامانه؛ معرفی پیشگامان در استفاده از لغات عامیانه و تأثیرگذاران، ازجمله جمال‌الدین واعظ، دهخدا، اشرف‌الدین تقی آق‌اولی و ایرج میرزا جلال‌الممالک؛ ورود شعرهای شاعران به زبان عامیانه در روزنامه‌های آن دوره؛ استفاده از زبان عامیانه در فکاهیات؛ استفادۀ نویسندگان و نمایش‌نامه‌نویسان از کلمات و اصطلاحات عامیانه؛ و جولان فارسی عوامانه در تئاتر و تعزیه و جز اینها سخن گفته است. در این مقدمۀ طولانی شواهدی از شعر و نثر قدما نیز آمده که کلمات عامیانه را به کار برده‌اند، و این نشان از تأمل و مطالعۀ ژرف نویسنده در متون کهن دارد.
مجموع لغات این فرهنگ ۲۰۰‘ ۷ واژه به‌ترتیب حروف الفبا در دو ستون است. مدخلها گاه یک کلمه است (مثل لجو)؛ گاه به‌صورت ترکیبات اسمی، مصدری (مثل عنگ‌انداختن)، و یا وصفی و کنایی (مثل ماست توی دهن کسی بودن)؛ و گاه نیز شرح داستان و تسمیۀ یک کنایه (مثل شتر نقاره‌خانه)، یا اسامی و نامها (مثل عباسعلی گمرکچی) و مواردی که در یک صفحه، به‌تفصیل، و به‌شکل غیرمرسوم فرهنگ‌نویسی (مثل شهر فرنگ) آمده است. برخی مدخلها نیز نمی‌تواند عامیانه باشد، مثل خشت‌مال و خرمن، که معنی خاصی در فرهنگ عامه ندارند. برخی مدخلها نیز شرح ندارند، مثل دم‌پسا و ته آحار.
در پایان فرهنگ لغات عامیانه چند صفحه ذیل عنوان «خاتمه» در موضوع فرهنگ‌نویسی به قلم محمدجعفر محجوب نگاشته شده است.
فرهنگ لغت عامیانه منتقدانی هم دارد. برخی ایرادها بر کتاب چنین است: شیوۀ دشوار ضبط لغات (اقرمزنگ، تخرمه، تنز و روجدار، سیاه توه، کشم، وور و وور … )؛ آوردن شین ضمیر، مقدم بر مصدر به‌عنوان ریشۀ لغـت (پیدایش‌شدن، تلنگش دررفتـن، تنگش‌گرفتن، به‌جای تلنگ دررفتن، تنگ‌گرفتن)؛ ضبط لغات به همان صورتی که تلفظ می‌شوند (خوم طمع/ خام طمع، درب و داغون، رختشورخونه … )؛ عدم رعایت ایجاز در توضیح لغات (زهرمار: دشنام است، و در جواب کسی که تقصیر یا غفلتی کرده است، چون انسان را صدا کند، گفته می‌شود؛ چنان‌که وقتی کودکِ مقصری مادرش را صدا کند یا درنتیجۀ شیطنت صدمه‌ای بخورد و داد و فریاد راه بیندازد و کسانش را به کمک بطلبد و مثلاً گوید: «مامان!»، در جوابش گویند: «زهرمار … »)؛ ردیف‌کردن مترادفات، گاه دور از ذهن‌تر از اصل لغات (سرشکستگی: رسوایی، سرافکندگی، خائب و خاسر و شرمسار و شرمنده‌شدن و … )؛ تفسیر و تنقید و تحسین لغات (زیاده‌روی: اسراف، تبذیر، افراط‌کردن در کارهایی نظیر خوراک و استعمال دخانیات و مواد مخدره و اعمال جنسی و نظایر آن، که البته بسیار نکوهیده و زشت است)؛ شعار و حمله به اعتقاد اصیل یا غیراصیل عوام‌الناس (سر کسی را خوردن: … البته عقیدۀ خرافی و موهومی در بین مردم در باب شومی و بدقدمی یا خوش‌قدمی اشخاص وجود دارد که امور نامربوط را به یکدیگر مرتبط می‌سازند و آنها را به فال نیک یا بد می‌گیرند)؛ و پرگویی شتاب‌آلود در مقدمه.

کتیرایی نیز، ضمن مقاله‌ای، یادداشتهای مفیدی دربارۀ فرهنگ لغات عامیانه نوشته است. نگاه کنید به ص ۸۶ به بعد.
نخستین چاپ کتاب در ۱۳۳۸ ش آغاز شد و در ۱۳۴۱ ش در سلسلۀ انتشارات فرهنگ ایران‌زمین منتشر شد و بار دیگر در ۱۳۶۰ ش در انتشارات سخن به چاپ رسید.

توضیحات تکمیلی

نویسنده

محمد علی جمالزاده

محل نشر

تهران

ناشر

علم‌

تاریخ نشر

1399

تعداد صفحه

592

تعداد جلد

یک جلد

فیپا

جمالزاده، محمد علی، فرهنگ لغات عامیانه، تهران، انتشارات علم، 1399، 592 صفحه.

شابک

9786222462215