خلیل عبدالکریم (1930-2002م) متفکر مصری و نویسندۀ تألیفاتی چون الجُذُور التاریخیة لِلشریعةِ الإسلامیة، مجتمع یثرب، قریش من القبیلة إلی الدولة المرکزیة، العرب و المرأة و دولة یثرب است.
برای شناختن نوع نگاه خلیل عبدالکریم، باید دو نوع مفسر را شناخت: مفسر نوع اول لفظگرا یا عینیگراست که مشاهدات خویش را خنثی و بیطرف میپندارد. وی تنها متن تاریخی را بعد از تحقیق و اعتقاد به صحیحبودنش نقل میکند، بی آنکه به تأثیر و تأثر متن اعتقادی داشته باشد. او با این تصور که نوع برداشتها و سنتهای فکری زمانهاش بر تعبیر وی از مسئلۀ تاریخی تأثیری ندارد، تنها به نقل بسنده میکند. مفسر نوع دوم کسی است که از عینیت تاریخ فراتر میرود و به تاریخیت تاریخ میپردازد. این نوع از مفسرین معتقدند که ادراک هر شخص از هر وضعیتی، همواره با فهم قبلی آنها از وضعیت خودشان آمیخته است. در این نوع نگاه، چگونه بودن، زیستن، اندیشیدن و نحوۀ بهکارگیری کلمات و بار عاطفی-معنایی واژهها در تفسیر متون تاریخی، تأثیر انکارناپذیر دارند. به اعتقاد این گونه مفسران، افق نگاه مردمان امروز با افق گذشتگان در تاریخ در هم میآمیزد و با جستجو در پیشفرضها و سنتها و همچنین با دقت و گاه تشکیک در آنها میتوان به تفسیری تازه رسید؛ تفسیری که همراه با ضروریات زمانه باشد. همراهی از آنجا سرچشمه میگیرد که در این نوع اعتقاد، افقهای نگرشی، مجموعهای بسته و ناگشودنی نیستند. افقها انعطافپذیرند و برآمدگی یکی در فرورفتگی دیگری مینشیند و با این امتزاج، فهم نوین شکل میگیرد.
بی شک خلیل عبدالکریم خواسته یا ناخواسته از مفسرین نوع دوم است و نوع نگاهش در حیطۀ اینگونه برداشتها میگنجد. افرادی چون عبدالکریم با تأکید بر تاریخمندی شریعت و تفسیر بشری و انسانی از تاریخ صدر اسلام و نشاندادن اختلافها و مشکلات خاص جامعۀ اسلامی زمان پیامبر، سعی داشته و دارند که ثابت کنند پیامبر و دیگر صحابه در مقام عمل و ادارۀ جامعۀ خود، از دانش و تجارب بشری بهره میبرند و وحی در ارادۀ جمعی و ادارۀ جامعه نقش عمدهای نداشته است.
با پذیرش این دیدگاه، ترکه راهی برای حضور عقل بشری در میانۀ هدایت و قانونگذاری امروزین در جوامع اسلامی ایجاد میشود که میتواند همپای چالشها و مسائل نوین، کورسوی امیدی بجوید و بیابد و فرا راه مردم قرار دهد.