نتایج جستجو:


نقد لایحه رسانه‌های همگانی

بهمن کشاورز می‌گوید در متن پیش‌نویس فعلی لایحه رسانه‌های همگانی راه تفسیر و تاویل بر روی مجریان و خوانندگان یا استنادکنندگان به آن بسته نشده است.

بهمن کشاورز (رئیس اتحادیه سراسری کانون وکلای دادگستری) در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در ارزیابی لایحه جامع رسانه‌های همگانی که به گفته علی جنتی به زودی از سوی دولت برای تصویب به مجلس ارائه می‌شود؛ گفت: دانستن حق مردم است. اعمال و ایفای این حق نیز از طریق مطبوعات صورت می‌گیرد. مطبوعات رکن چهارم مشروطیت نام گرفته است و مورد حمایت قانون اساسی آن و قوانین عادی هستند. مطبوعات را به حق بهترین وسیله مبارزه با فساد، مبارزه با خودکامگی و مبارزه با بسیاری عوامل منفی دیگر دانسته‌اند و این کاملاً‌ درست است.

این حقوق‌دان ادامه می‌دهد: از این رو قانون حاکم بر مطبوعات که نحوه ارتباط آنها را با مردم و حکومت و کل جهان تنظیم می‌کند ناچار قانون بسیار مهمی است. در وضعیت فعلی قانونی داریم که بر آن اشکالات و ایرادات بسیار وارد شده است و تردیدی نیست که این قانون نیز چون سایر ساخته‌های ذهن و دست بشر نمی‌تواند خالی از اشکال و منقصت باشد لذا تدوین قانون جدید قطعاً کار مثبتی است. مشروط بر آنکه در قانون جدید اشکالات و نواقص قانون فعلی رفع شود.

بهمن-کشاورز

او سپس با اشاره به وجود عبارات‌های متعددی که امکان تفسیر و تاویل‌ از آن‌ها وجود دارد ،بیان می‌کند: می‌دانیم که به کار بردن صفات و قیود و عبارات مبهم در متن قوانین، احکام دادگاه‌ها و قراردادها ممنوع است. به عبارت دیگر به لحاظ اهمیت این متون و اینکه باید کاملاً معانی قاطعی را شامل باشند و راه تفسیر و تاویل تا جایی که ممکن است بر روی مجریان و خوانندگان یا استنادکنندگان به آن بسته و تنگ باشد. به نظر می‌رسد در متن پیش‌نویس فعلی این معنا رعایت نشده است. موارد متعددی در این پیش‌نویس وجود دارد که مشتمل بر الفاظ و عباراتی‌ست که ممکن است ازدیدگاه مفسران مختلف اعم از مقامات قضایی، مقامات وزارت ارشاد، مقامات امنیتی و دیگر افرادی که با این قانون سروکار خواهند داشت؛ معانی و مفاهیم گوناگونی را افاده کنند.

کشاورز به عنوان نمونه به برخی موارد از مصادیق احتمال دریافت‌های شخصی از برخی عبارات در مواد لایحه رسانه‌های همگانی اشاره کرد و گفت: به عنوان مثال مظاهر فرهنگ استعماری مانند تجمل‌گرایی، اسراف، تبذیر در بند ۷ ماده ۹ علاوه بر اینکه تصریح شده هریک از رسانه‌ها باید در تحقق یکی از این موارد اثباتاً یا نفیاً دخالت داشته باشند شرط شده است که رسانه‌ها باید از این موارد اجتناب کنند و تضادی با این شروط نداشته باشند. ملاحظه می‌شود هرکس ممکن است این مفاهیم را به گونه‌ای تعبیر و تفسیر کند و این چیزی نیست که بتوان آن را واجد مفهوم عرفی دانست که احراز عرف با مقام قضایی است.

رئیس اتحادیه سراسری کانون وکلای دادگستری افزود: انتقادات سازنده مشروط بر اینکه از تحقیر و تخریب پرهیز کند. صفت سازنده قابل تاویل و تفسیر است و تحقیر و تخریب نیز تعریف حقوقی و کیفری ندارند (البته در امور معنوی وگرنه تخریب اشیاء دارای تعریف قانونی است.) همچنین اخلال به مبانی احکام اسلامی و حقوق عمومی و خصوصی، ایجاد اختلاف بین اقشار جامعه، ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند، ارزش‌های مغایر با فرهنگ اسلامی و مقدسات دین مبین اسلام از دیگر عبارت قابل تاویل و تفسیر هستند.

او درباره مبحث توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی نیز یادآور شد: توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند. ملاحظه می‌شود از این عبارت می‌توان اینگونه استنباط کرد که برخی انسان‌ها حرمت شرعی ندارند و توهین به آن‌ها مجاز است. در مورد انتشار مطلب علیه قانون اساسی به منظور متزلزل و بی‌اعتبار کردن آن نیز مشخص نیست که این “منظور” را از قصد بررسی انتقادی و بیان مسائل علمی چگونه باید تشخیص داد.

کشاورز سپس با اشاره به شرایط درنظر گرفته شده برای افرادی که درخواست دریافت مجوز رسانه دارند؛ گفت: در مورد کسانی که تقاضای پروانه رسانه می‌کنند هم ابراز وفاداری به قانون اساسی آمده است و هم اعتقاد به اسلام یا ادیان شناخته شده در قانون اساسی شرط شده است. سوال این است که اعتقاد افراد را که امری ذهنی و کاملا درونی است را چگونه می‌توان احراز کرد؟

او اضافه کرد: همچنین عدم وابستگی به گروه‌های غیرقانونی شرط صدور پروانه شناخته شده که مبهم است. به این معنا که اگر گروهی غیرقانونی اعلام شده باشد و فردی عضو آن باشد سوابق نشان داده که با او برخورد می‌شود و چه بسا حکم و احکامی علیه او صادر می‌شود که تکلیف روشن است. اما وابستگی بدون اینکه موید به حکم دادگاه باشد چگونه قابل احراز است؟ علاوه بر این کسانی که از طریق مطبوعات، رادیو، تلویزیون و یا سخنرانی خدمتگذار تبلیغاتی رژیم گذشته بوده‌اند از داشتن رسانه محروم اعلام شده‌اند. صرف نظر از اینکه گمان می‌رود چنین کسانی اگر زنده باشند در ایران نیستند، اصولا متر و میزان تاثیر اقدامات چنین افرادی چیست؟

این حقوق‌دان در ارزیابی بخش‌های مرتبط با انتخاب اعضای هیئت منصفه تصریح کرد: در اعضای هیئت منصفه داشتن صلاحیت علمی و آشنایی با مسائل فرهنگی و مطبوعاتی شرط شده است، اما مشخص نشده مستند این موارد چه باید باشد؟ ناچار احتمال حضور کسانی که به نظر گروه انتخاب‌کننده چنین اوصافی را دارند اما چه بسا به نظر اکثریت مردم فاقد این شرایط باشند کم نیست.

او اضافه کرد: ایراد وارد بر نحوه انتخاب اعضای هیئت منصفه که در قانون فعلی وجود دارد کماکان باقی است. اختصارا می‌توان گفت اعضای هیئت منصفه باید از میان افراد باسواد اجتماع که شرط سنی خاص داشته و فاقد پیشینه کیفری باشند به طور اتفاقی انتخاب شوند و این انتخاب در مورد هر پرونده جداگانه صورت بگیرد. زیرا هدف این است که تشخیص داده شود آنچه به عنوان جرم به یک رسانه نسبت داده شده از دیدگاه مردم عادی موضوعی قابل سرزنش و جرم هست یا خیر؟ محصر بودن اعضای هیئت منصفه در مشاغل خاص و دائمی بودن آن‌ها این امکان را سلب می‌کند و بدون تردید ملاحظات صنفی و گروهی و جناحی و سیاسی در تصمیم‌گیری‌ها موثر خواهد بود. البته لزوم حضور هیئت منصفه در مرحله تجدید نظر کاملا مناسب ارزیابی می‌شود و امکان حضور دبیر یا منتخبانی از هیئت منصفه در مرحله تحقیقات نیز بسیار مفید خواهد بود. هرچند که نقش آن‌ها به درستی تبیین نشده است.

کشاورز در مورد بندهای مرتبط با ممنوعیت دریافت هر نوع کمک رسانه‌ها از منابع خارجی نیز اظهار داشت: دریافت هر نوع کمک رسانه‌ها از منابع خارجی ممنوع اعلام شده که ضابطه بسیار خوبی است. اما در همان مواد به نهضت‌های اسلامی و آزادی‌بخش این امتیاز داده شده که با سرمایه و مسئولیت اشخاص غیرایرانی فعالیت رسانه‌ای در کشور داشته باشند. با توجه به تنوع و کثرت اینگونه نهضت‌ها و اینکه بعضا پس از مدت‌ها نیات و مقاصد آن‌ها آشکار می‌شود، گمان می‌رود دادن این امتیاز با حاکمیت و امنیت ملی در معارضه باشد.

رئیس اتحادیه سراسری کانون وکلای دادگستری نیاز به تایید اکثریت سایر اعضای هیئت نظارت برای حضور نماینده مدیران رسانه‌ها را محدودکننده ارزیابی کرد و گفت: در مورد هیئت نظارت که اختیارات وسیعی دارد نیز می‌توان گفت؛ شرطی که در ماده ۴۵ برای نماینده مدیران رسانه‌ها در هیئت نظارت گذاشته شده که باید صلاحیت آن‌ها به تایید اکثریت سایر اعضا برسد، عملا محدوده انتخاب این نمایندگان را که نماینده صاحب اصلی قضیه هستند را بسیار محدود و شاید گزینش برخی را تعلیق به محال بکند.

او همچنین مجازات درنظر گرفته شده برای اعمال سانسور را کافی ندانست و بیان کرد: در ماده ۵۷ مجازاتی که برای اعمال سانسور پیش‌بینی شده بسیار قلیل است. به ویژه ممکن است این ماده در صورت تصویب ناسخ یا مخصص ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی تلقی شود. آزادی بیان و آزادی مطبوعات چیزی نیست که خدشه وارد کردن به آن با جزای نقدی حتی تا ۱۰۰میلیون تومان قابل جبران باشد.

کشاورز ادامه داد: اینکه در ماده ۶۸ مجازات جرایم رسانه‌ای منحصر به موارد مندرج در این قانون شده بسیار خوب است. اما جرم موضوع ماده ۱۳ رسانه نیست و باید استثنا شود.

او همچنین تاکید کرد: در ماده ۶۵ پیش‌نویس به قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری اشاره شده که منسوخ است و اینک قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۴ جایگزین آن شده است.

این حقوق‌دان در پایان گفت: بدیهی است در جزئیات هریک از مواد با تفصیلی بیش از این هم می‌توان وارد شد اما چیزی بیش از آنچه گفته شد در حوصله این مقال نیست.

 

منبع: ایلنا

ناگفته‌های داود رشیدی از نیم قرن فعالیت هنری‌اش

داود رشیدی همچنان یکی از آرزوهایش این بود که در یک نقش خوب مقابل دوربین برود و خطاب به بازیگران جوانی که وارد این حرفه می‌شوند، گفته بود: عطش قدرت، عطش پول درآوردن از چیزهای بد دوران ماست. بازیگر به تماشاگر احتیاج دارد و تماشاگر هم به بازیگر.

داود رشیدی که در هشتاد و سه سالگی از دنیا رفت، دو سال قبل در هشتاد و یکمین سالروز تولدش و بعد از نیم‌قرن فعالیت هنری در دیداری که خبرنگار ایسنا با این هنرمند داشت، همچنان سرشار از عشق و امید به کارش بود و آرزو داشت در یک نقش خوب مقابل دوربین برود.

در ادامه‌ی گفت‌وگوی ایسنا را با این بازیگر سینما،تئاتر و تلویزیون ایران بازخوانی می‌خوانیم.

احترام برومند چهره آشنای کودکان دهه ۵۰ هم که او را به عنوان مجری برنامه کودک تلویزیون می‌شناختند، در این دیدار در کنار داود رشیدی حضور داشت و در یادآوری خاطراتی، همسرش را یاری می‌کرد.

ترجمه نمایشنامه‌ای برای اجرا

داود رشیدی دو سال قبل درباره فعالیت‌هایش گفته بود: مشغول ترجمه نمایشنامه‌ایی هستم. کتاب‌هایی را اشتراک دارم که پسرم از سوییس برایم ارسال می‌کند و از میان آنها نمایشنامه‌هایی که خوب باشد را انتخاب می‌کنم و یا خودم و یا به شخص دیگری برای ترجمه می‌دهم. «اشمیت» را هم از همین کتاب‌ها انتخاب کردم که شهلا حائری ترجمه کرد و همچنین «منهای ۲» را که به روی صحنه بردم.

الان نمایش «مثل باران می‌بارد» را پسندیدم، مشغول ترجمه آن هستم و دوست دارم خودم کار کنم اگر روزگار کمک کند. آخرین کارم سال ۹۰ «آقای اشمیت کیه؟» بود و قبل از آن هم «منهای ۲» را در تئاتر شهر کار کردم که خوشبختانه هر دو با استقبال روبرو شدند.

تئاتر همیشه در اولویت بوده

رشیدی با بیان اینکه همیشه تئاتر برایش اولویت بیشتری نسبت به سینما و تلویزیون داشته است با یادآوری روزهای شروع فعالیت هنری‌اش یادآور شده بود: کار هنری‌ام را با آقای نوشین شروع کردم و بعدها وقتی پس از پایان تحصیلاتم به ایران بازگشتم در سال ۴۲ گروه تئاتر “امروز” را در اداره تئاتر آن زمان تشکیل دادم که افرادی چون مرضیه برومند، سوسن تسلیمی، پرویز فنی‌زاده، خسرو شجاع‌زاده، فهیمه راستگار، یدالله شیراندامی، سیاوش طهورث و بعدها مهدی هاشمی و داریوش فرهنگ در آن مشغول بودند و در سنگلج کار می‌کردیم.

احترام برومند در ادامه صحبت‌های رشیدی به تشکیل اولین گروه تئاتر برای کودکان اشاره کرد وگفته بود: این گروه را آقای رشیدی در واحد نمایش تلویزیون به همان نام «تئاتر امروز» راه انداخت. با مرضیه و راضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، رضا بابک، سعید پورصمیمی و چند نفر دیگر که فعالیتش تا سال ۵۷ ادامه داشت و بعد به هم خورد.

«فرار از تله» و ورود به سینما

داود رشیدی درباره حضورش در سینما، «فرار از تله» را اولین فیلم‌اش دانست و مطرح کرده بود: با جلال مقدم از جوانی دوست بودیم. روزی به خانه ما آمد و گفت: «داود می‌خواهم یک فیلم با تو بسازم». سناریو را داد و خوشم آمد و بعد در پشت بام خانه با هم نشستیم و صحبت کردیم. او آدم روشنفکری بود که متأسفانه سال‌های آخر عمرش درگیر بیماری شد.

گفتند مواظب بهروز باش

این بازیگر با اشاره به همکاری‌اش با بهروز وثوقی یادآور شده بود: به من می‌گفتند مواظب بهروز باش. او سوپراستار است و نقش تو را می‌خورد و سر تدوین می‌رود و نقش را کم و زیاد می‌کند. وقتی این حرف‌ها را می‌شنیدم. برایم عجیب بود. اما خیلی با هم دوست شدیم و بسیار من را کمک کرد. اصلا اینگونه که می‌گفتند نبود و بسیار رفیق و همراه بود. در اولین روز کارم تفاوت زیاد سینما با تئاتر تو ذوقم زد و تصمیم گرفتم ادامه ندهم اما همان شب صحبت‌های بهروز تأثیر مثبتی در ذهنم گذاشت.

دو فیلم اولم را در کنار سوپراستارهای آن موقع بازی کردم. در «میعادگاه خشم» فردین حضور داشت که آن هم تجربه خوبی بود و بعدها در فیلم «جهنم+من» که خودش کارگردانی کرد نیز بازی کردم.

رشیدی که سالها به عنوان مدیریت گروه نمایشات و سرگرمی‌های “تلویزیون ملی” مسئولیت داشته با یادآوری آن روزها گفته بود: از سال ۵۲ مسئولیت این گروه را داشتم و تمام نمایش‌ها، سریال‌ها، سرگرمی‌ها و مسابقات تلویزیون زیر نظر آن ساخته می‌شد. از کارهای شاخصی هم که در آن زمان ساخته شد می‌توان به سریال «دایی جان ناپلئون» ناصر تقوایی اشاره کرد و همچنین «هزاردستان» علی حاتمی که قراردادش با عنوان «جاده ابریشم» در آن سالها بسته شد.

برومند در ادامه صحبت‌های رشیدی با بیان اینکه آقای تقوایی برای نقش اسدالله میرزا«دایی جان ناپلئون» به آقای رشیدی پیشنهاد داده بود، مطرح کرده بود: اما به علت مسئولیت سنگین در تلویزیون فرصت کافی برای بازی در این سریال نداشت.

رشیدی هم در ادامه گفته بود: نمی‌توانستم هر روز حضور پیدا کنم. به تقوایی گفتم هفته‌ای دو روز می‌توانم که قبول نکرد. او بازیگر را تمام وقت در اختیار می‌خواست.

سال ۵۸ خواستند از تلویزیون تقاضای بازنشستگی کنم، همین کار را کردم اول با تقاضای بازنشستگی موافقت شد و بعد اخراجم کردند تا حقوق نگیرم. بچه‌های جوان در گروه پاکسازی بودند، آمدند و گفتند ما شما را پاک‌سازی نمی‌کنیم، اخراج می‌کنیم تا جای دیگر بتوانید کار کنید. من هم خداحافظی کردم و رفتم.

رشیدی با مرور آثار سینمایی‌اش «کندو» را از موفق‌ترین فیلم‌هایش دانسته و گفته بود:در این فیلم هم با بهروز وثوقی هم بازی بودم. حتی الان بچه‌های نوجوان به من «آقا حسینی» می‌گویند. کار فریدون گله که متأسفانه او هم در سال‌های آخر عمرش به هم ریخته بود. می‌خواست «کندو ۲» را بسازد. آمد و سناریواش را به من داد که عمرش نرسید.

این بازیگر کارهایش با علی حاتمی را از آثار مورد علاقه‌اش می‌دانست و مطرح کرده بود: با حاتمی دوست نزدیک بودیم. در کلاس‌هایی که در دانشگاه داشتم با هم آشنا شدیم و از همانجا دوستی بین ما برقرار شد و معمولا کارهایش را با من در میان می‌گذاشت. نمایش «حسن کچل» نوشته او را به روی صحنه بردم که بسیار مورد توجه قرار گرفت. نقش مفتش شش انگشتی در «هزار دستان» را خیلی دوست داشتم. همچنین رضا شاه در «کمال الملک» که از کارهای خوبم است.

رشیدی که بعد از فیلم «پرچم‌های قلعه کاوه» در سینما و مجموعه «کلاه پهلوی» در تلویزیون فعالیت بازیگری نداشت و بیشتر به تئاتر پرداخته با بیان اینکه نقش‌خوبی پیشنهاد نشد، در ادامه گفته بود:خیلی سال است در سینما بازی نکردم و پیشنهادات بیشتر نقش های کوچک شده که مناسب نیست. همچنین تلویزیون هم کار خوبی پیشنهاد نمی‌شود.

وی به طنز می‌گفت: در سینما جوان اول می‌خواهند که ما نیستیم.

آرزوهای زیادی در بازیگری دارم

داود رشیدی در بخش دیگری از این گفت‌وگو مطرح می‌کرد: هنوز علاقه زیادی به بازیگری دارم و کار خوبی باشد حتما قبول می‌کنم. آرزوهای زیادی در بازیگری دارم و علاقمندم نقش خوبی را برای کارگردان خوبی بازی کنم.

احترام برومند و داود رشیدی

احترام برومند هم که از سال ۴۷ در کنار داود رشیدی حضور دارد یک روزنامه نگار را مسبب این آشنایی و ازدواج می‌داند و می‌گوید: حاصل این ازدواج دو فرزند به نام لیلی و فرهاد است. لیلی فعالیت بازیگری دارد. فرهاد هم دکتری برق دارد و در دانشگاه پلی تکنیک لوزان به عنوان پروفسور کرسی دائمی دارد. او جایزه بلوندل، معتبرترین جایزه مهندسی دنیا را دریافت کرده و در کارش بسیار موفق است.

داود رشیدی هیچ وقت نا امید نمی‌شود

وی ۴۶ سال زندگی مشترکش را پر از شادی، خوبی و اتفاقات مختلف دانست و با اشاره به ویژگی‌های رشیدی مطرح کرد:او هیچ وقت ناامید نمی‌شود.هر وقت اتفاق بدی برایمان می‌افتاد که بسیار هم بوده با تلاش بیشتر و امید بیشتری راهش را ادامه می‌داد. هیچ وقت نق نمی‌زند، هیچ وقت طلبکار نبوده و هیچ وقت هم گله نمی‌کند که این به نظر من فوق‌العاده است چون بیشتر ما مرتب عادت داریم گله کنیم و طلبکار باشیم. با وجود جفاهایی که در حق‌اش شده اما هیچ وقت کوچکترین گله‌ای نکرده و کوچک‌ترین توقعی نداشته است. همیشه هم تا آنجا که توانسته بدون تظاهر خدمت کرده است.

داود رشیدی در حالیکه در میان صحبت‌های همسرش وارد شد به شوخی مهمترین ویژگی‌اش را خوش اخلاقی و خوش تیپی عنوان کرد.

برومند درباره بهترین کارهای رشیدی گفته بود: «شیلات» را دوست داشتم و فیلمی بود که بازتاب خیلی خوبی داشت. همچنین «تاتوره» که آن زمان تکان دهنده بود. «فرار از تله»، «کندو» و «گل‌های داودی» هم دوست دارم.

ارتباط با هم دوره‌ها

رشیدی هم درباره ارتباط با هم دوره‌ها و همکارانش گفته بود: با بسیاری از آنها ارتباط تلفنی دارم. تلفنی با کشاورز حال و احوال می‌کنیم که پایش ناراحت است و نمی‌تواند راه برود. با نصیریان هم صحبت می‌کنم. در قدیم هم با انتظامی و مشایخی رفت و آمد داشتیم که کم‌کم سن که بالا می‌رود رابطه هم کم می‌شود. اسماعیل شنگله و سیروس ابراهیم‌زاده مرتب سر می‌زنند، داریوش اسدزاده، علی دهکردی و علیرضا خمسه تلفن می‌کنند، رضا بابک دائم می‌آید و واقعا با محبت است. محمود بصیری هم آدم بسیار معرفتی است که هم تلفن می‌زند و چند روز یک بار هم به سراغمان می آید.

این بازیگر درباره کتاب‌هایش که جلد اول آن رونمایی شد هم گفته بود: آقای منصوری چهار، پنج سال است که مشغول آماده کردن این کتاب‌ها هستند. یک جلد بیرون آمده که مربوط به نمایشنامه‌هایم است. جلد دوم هم که مربوط به نمایش‌ها است آماده شده و سومی مربوط به نمایش«در انتظار گودو» است. جلد چهارم هم مربوط به زندگی تئاتری است که صحبت‌ها کامل شده و باید آماده شود که امیدوارم زودتر این اتفاق بی‌افتد.

رشیدی که از علاقمندان مسابقات فوتبال بود در بخش دیگری از گفت‌وگویش درباره بازی‌های جام جهانی فوتبال که در مقطع انجام این گفت‌وگو برپا می‌شد، گفته بود: بازی‌ها را می‌بینم و خوشبختانه ایران حضور خوبی داشت. مسابقات والیبال را هم پیگیری می‌کنم که آنها هم بسیار خوب بازی می‌کنند. خودم هم در دبیرستان در بروکسل والیبالیست‌ و کاپیتان تیم بودم.

با حاتمی مثل برادر بودیم

داود رشیدی در پایان این دیدار درباره سالروز تولدش بار دیگر به شوخی با بیان اینکه از تولدش به دلیل اینکه خیلی کوچک بوده است، چیزی یادش نمی‌آید، گفته بود: ناراحتم از اینکه یک سال از عمرم گذشته اما خوشحالم سال جدیدی آغاز می‌شود.از این دوران طی شده راضی هستم اما می‌شد بهتر باشد. آن دوره‌ای که با حاتمی بودم خیلی خوب بود و مثل دو برادر با هم بودیم.

عطش پول درآوردن از چیزهای بد دوران ماست

رشیدی همچنین خطاب به بازیگران جوانی که وارد این حرفه می‌شوند، گفته بود: عطش قدرت، عطش پول درآوردن از چیزهای بد دوران ماست. بازیگر به تماشاگر احتیاج دارد و تماشاگر هم به بازیگر. این دو باید با هم هم سنگ باشند. بازیگرانی بودند در برخی نقش‌ها موفق بودند اما دوباره موفقیتشان تکرار نشد. بازیگر باید سعی کند پیشرفت کند و در حال درجازدن نباشد. بازیگرانی بودند که سریع بعد از یکی دو کار فید شدند چون از بازیگری چیز دیگری می‌خواستند. نقش برای بازیگر باید جایی برای نفس کشیدن باشد و از تازگی‌اش لذت ببرد.

داود رشیدی متولد ۲۵ تیر ۱۳۱۲ در تهران، فارغ التحصیل کنسرواترا ژنو در رشته کارگردانی و بازیگری تئاتر و لیسانس حقوق سیاسی از دانشگاه ژنو بود که ۵ شهریور ماه به دلیل ایست قلبی از دنیا رفت، او طی چند سال اخیر از بیماری آلزایمر رنج می‌برد.

از آثار شاخص این بازیگر می‌توان به فیلم‌های سینمایی «فرار از تله»، «خروس»، «کندو»، «اعدامی»، «مرز»، «رهایی»، «جایزه»، «هیولای درون»، «کمال الملک»، «شیلات»، «خانه عنکبوت»، «گل‌های داوودی»، «تاتوره»، «بی‌بی چلچله» و سریال های «هزاردستان»، «کوچک جنگلی»، «گرگ‌ها»، «عطر گل یاس»، «امام علی(ع)»، «گل پامچال»، «آوای فاخته»، « تنهاترین سردار»، «ولایت عشق»، «خاطرات یک خبرنگار»، «معصومیت از دست رفته»، «مختارنامه» و «کلاه پهلوی» اشاره کرد.

وی همچنین سابقه تهیه چند فیلم سینمایی از جمله «الو الو من جوجو ام»، «قطعه ناتمام»، «امتحان»‌ و «صبحی دیگر» را نیز دارد.

گفت‌وگو از مسعود نجفی

منبع: ایسنا

چنین گفت ابن عربی

فراخواندن ابن عربی از این روست که شاید بتوان در تجربه‌های او چیزهایی یافت که بتواند الهام‌بخش پاسخ‌هایی باشد برای دشواری‌هایی که در جهان امروز با آن روبه‌رو هستیم.
تجربۀ معنوی ـ عرفانی، خاستگاه و سرچشمۀ تجربه‌های هنری ـ موسیقی، ادبیات و دیگر هنرها ـ نیز هست و از این‌روی چارچوبه‌ای است که هم دین و هم هنر را در خود دارد. و همین‌هاست راز اهمیت فراخواندن و به صحنه آوردن ابن عربی در همۀ جهان امروز؛ چنانکه در جهان اسلام نیز به دلیل سلطه و سیطرۀ پاره‌ای از رویکردها و دیدگاه‌ها و اندیشه‌های سلفی در سی‌سالۀ پایانی سدۀ بیستم، به صحنه آوردن ابن عربی و بازگرداندن دوبارۀ او از حاشیه به متن، هیچ اهمیت کمتری ندارد. از سوی دیگر اندیشۀ ابن عربی چهرۀ دیگری از معنویت اسلام و مفهوم جهاد که سخت آن را زشت و تحریف شده فرانموده‌اند پیش روی خوانندۀ غیر مسلمان می‌نهد.
اهمیت اندیشۀ ابن عربی از این‌روست که پختگی و پروردگی اندیشۀ اسلامی را در حوزه‌های گوناگون فقه، الهیات، فلسفه، تصوف، تفسیر قرآن، علوم حدیث، علوم بلاغت، لغت و … به نمایش می‌گذارد. از این دیدگاه، بررسی و پژوهش [آموزه‌ها و اندیشه‌های] او، چشم‌اندازی از اندیشۀ اسلامی در سده‌های ششم و هفتم هجری (یازده و دوازده میلادی) را پیش چشم می‌گذارد؛ و از دیدگاهی دیگر، شیخِ اکبر محیی‌الدین ابن عربی، پل پیوند و همزۀ وصلی است میان میراث جهانی و میراث اسلامی. و از این دیدگاه، میراث ابن عربی نموداری است از پیوند زنده و خلاق با میراث جهانی روزگار او، چه فرهنگ دینی مسیحی و یهودی و چه فرهنگ فکری و فلسفی. نشان این پیوند شیفتگی‌ای است که او در بهره‌گیری از اصطلاحات گوناگون برای بیان مفهومی یگانه از خود نشان می‌دهد. البته اهمیت ابن عربی به عنوان پل و پیوند، تنها همین نیست که او میراث انسانی روزگار خویش را به‌ خوبی می‌شناخته و آن‌ها را در پی‌ریزی و به‌پاسازی کاخ برافراشتۀ فکری و فلسفی خویش به کار گرفته است، که افزون بر این، به همین اندازه در بازسازی میراث انسانی، از راه اثرگذاری کارا و خلاقش در آن نقش داشته است.

نیلوفر خاموش: نظری به شعر سهراب سپهری

book-preview

 

بحث دربارۀ شعر سهراب سپهری، مانند بسیاری چیزها در جامعۀ ما دچار افراط و تفریط شده است. یک سو ستایشگرانند، حتی معتقد به اینکه اگر سپهری این شعرها را به هر زبان زندۀ دنیا می‌سرود از چهره‌های درخشان شعر دنیا بود، و در جانب دیگر منتقدان که به‌خصوص از حیث دوری شعر او از جریان‌های زمان، فقدان نقد و پیام اجتماعی و گاه از لحاظ ناهمگامی تصویرها و پراکندگی صورت‌های ذهنی بر آن انگشت می‌نهند، یا آنها را از مقولۀ «سانتیمانتالیسم غیر رئالیستی و فانتزی» می‌خوانند.
گاهی بعضی از اظهارنظرها رونویسی و تکراری است. گاهی منتقدان به دنبال کشف بوداییسم و شرق دورگرایی در آثار سهراب رفته‌اند، زمانی او را بچه بودای اشرافی بی‌مسئولیت قلمداد کرده‌اند، گاهی انگ ابتذال و تکرار به شعر او زده‌اند، گاهی ضمن زیبا‌شمردن بعضی از اشعار او گفته‌اند که تعهد اجتماعی و التزام سیاسی ندارد و … .
و اما من در کجای این طیف قرار دارم؟ فاش می‌گویم و از گفتۀ خود دلشادم که سال‌هاست شعر سهراب انیس و مونس من است. اکثر شعرهای او در حافظه‌ام نقش بسته است و با زمزمۀ آنها غبار عادات را از چشم و زنگار را از جان شسته‌ام و حالا که در مقام بررسی شعر اویم، شاید چنین گمان رود که شیفتگی من نسبت به او همچون حجابی در برابر قضاوت بی‌طرفانه قرار گیرد. پس بهتر است از همین آغاز مشخص کنم که در این نوشته نه برآنم که در زمرۀ ستایشگران چشم و گوش‌بستۀ او قرار گیرم و نه می‌خواهم شعرش را از مقولۀ «سانتیمانتالیسم غیر رئالیستی و فانتزی» قلمداد کنم. کار من این است که با تکیه بر موازین علمی نقد، بی آنکه ادعای شناخت کامل و همه‌جانبۀ شعر او را داشته باشم و در صدد پاسخگویی به تمام ایرادها باشم، نظری به شعر او بیندازم. در این رهگذر سعی کرده‌ام اظهارنظر و برداشتم مبتنی بر بافت و ساخت شعر او باشد. اگر هم مطلبی خارج از ساخت و بافت شعر او در نوشته‌ام راه یافته است، به تناسب آن با بحث موردنظر چشم داشته‌ام.

«‌خلاصه‌ای از یادداشت مؤلف در مقدمۀ کتاب»

مطالعه قرآن به منزله اثری ادبی: رویکردهای زبانی ـ سبک‌شناختی

 

این کتاب برگزیده مقاله‌هایی است که مستنصر میر و حسین عبدالرئوف در یکی دو دهۀ اخیر دربارۀ مطالعات قرآنی از دیدگاه مسائل ادبی به ویژه مسائل زبان‌شناختی و سبک‌شناختی نوشته‌اند. نویسندگان قرآن را به عنوان متن ادبی بررسی کرده و آن  را به مثابه اعجازی زبانی پذیرفته‌اند. این کتاب در ده بخش تنظیم شده است که هفت مقاله نخست از مستنصر میر استاد مسلمان پاکستانی‌الاصل مقیم آمریکاست و سه مقاله پایانی از حسین عبدالرئوف استاد عراقی‌الاصل دانشگاه لیدز است.

میر در مقالۀ نخست با نام «قرآن به منزلۀ اثری ادبی» برخی از جنبه‌های ادبی قرآن مانند واژه‌گزینی، تصویرپردازی، طنز، کنایه، ابهام، داستان‌پردازی و شخصیت‌پردازی را با آوردن مثال‌هایی بررسی کرده است. او در مقالۀ دوم با عنوان «ویژگی‌ها و مۆلفه‌های زبانی قرآن کریم» قرآن را به منزلۀ  کتابی مبین تحلیل می‌کند و به ویژگی‌هایی همچون سجع، حذف، تکرار، استعاره و تمثیل و تشبیه و سایر وجوه ادبی قرآن اشاره دارد. میر در مقالۀ سوم با عنوان «سوره به منزلۀ کل»، با در نظر گرفتن سوره به عنوان کلیتی منسجم، آثار شماری از مفسران شاخص قرن بیستم در این حوزه از جمله تهانوی، فراهی، اصلاحی، دروازه و سید قطب و محمد حسین طباطبائی را تحلیل می‌کند و در پایان نتایج خود را در چهار قسمت بیان می‌کند. در مقالۀ چهارم با عنوان «طنز و شوخ طبعی در قرآن» به مۆلفه شوخ‌طبعی پرداخته و چند نمونه از شوخ‌طبعی‌های قرآن را بررسی می‌کند. «گفت‌وگو در قرآن» عنوان مقالۀ پنجم است. در مقالۀ ششم «کنایه در قرآن» قصۀ یوسف قرآن از منظر کنایه با روایت داستان یوسف در کتاب مقدس مقایسه و بررسی می‌شود. در مقالۀ هفتم «فنون و صنایع ادبی در قرآن» فنون و صنایعی مانند فصل، وصل بلاغی، لَفّ و نشر، مراعات نظیرو امثال آن بررسی شده‌اند.

مقالۀ هشتم با عنوان «سازگان زبان شناختی قرآن» از حسین عبدالرئوف به بررسی ساختارهای زبانی قرآن از دیدگاه زبان‌شناسی می‌پردازد. در مقالۀ نهم «زنجیرمندی مفهومی و بافتی در گفتمان قرآنی» زنجیرمندی، که ساز و کاری زبان‌شناختی است که بر ساخت متون، متنیّت آنها و شبکه روابط معنایی میان متون متمرکز است، در گفتمان قرآنی مورد بررسی قرار می‌گیرد. عبدالرئوف در مقالۀ دهم با عنوان «در باب تنوع سبک شناختی در ژانر قرآنی» به تنوع سبک‌شناختی، از مسائل زبان‌شناسی، گفتمان قرآن می‌پردازد. تنوع سبک‌شناختی با آیاتی سر و کار دارد که از حیث ساختار مشابه اما از حیث سبک و معنا متفاوتند.

گفتمان نقد: مقالاتی در نقد ادبی

کتاب حاضر مجموعه‌ای از مقالاتی است که هریک از آنها رهیافتی در نقد ادبی مدرن یا مفاهیمی از نظریه‏‌های ادبی جدید را تبیین می ‌کند و یا در نقدی عملی بر یک اثر ادبی به کار می ‌برد.
از جمله اهداف مؤلف تأکید‌گذاشتن بر ماهیت نظام‏‌مند نقد و اتکاء آن به نظریه است. در نقد‏های ارائه‏‌شده در این کتاب، هم از رهیافت فرمالیستی برای قرائت متون ادبی بهره گرفته شده است و هم از رهیافت‏‌های روانکاوانه و فمینیستی و غیره، با این امید که پیکره‏‌بندی کتاب بتواند ماهیت دموکراتیک نقد ادبی ـ که از تکثرگرایی و چندصدایی‌بودن آن ناشی می‏ شود ـ به وجهی تا حد ممکن شایسته نشان دهد.
فرمالیسم، نقد روانکاوانه، پسامدرنیسم، فمینیسم، مطالعات فرهنگی، و تئاتر معناباختگی از جمله مباحث کتاب حاضر هستند. برخی از آثاری که در این کتاب نقد شده‌اند، عبارتند از: رمان‏‌های «جزیرۀ سرگردانی» و «ساربان سرگردان» اثر سیمین دانشور، داستان کوتاه «بچۀ مردم» اثر جلال آل‏ احمد، شعر «دریا» سرودۀ شفیعی کدکنی، فیلم «سلام سینما»، اشعاری از سهراب سپهری و آثاری از برخی داستان‌نویسان و شاعران و نمایشنامه‌نگاران غیر ایرانی. در ویراست دوم، علاوه بر افزودن پنج مقالۀ جدید به کتاب، کلیۀ مقالات ویراست اول مورد بازنگری قرار گرفته و مطالب جدیدی به آنها اضافه شده است.

برای خرید کتاب لینک زیر را کلیک کنید.

قصاید سعدی

از روی نسخۀ تصحیح‌شدۀ محمد علی فروغی

ناشناخته‌تر از بوستان و گلستان سعدی قصايد اوست. در روزگاری كه قصيده ديگر رونقی نداشت، يعنی هنگامۀ هجوم مغول و تسلط آنها، سعدی در كنار غزليات پرشور و احساسی خود، قصيده هم سراييده است. اين دفتر دربرگيرندۀ قصايد فارسی و عربی اوست. قصیده‌های عربی در حدود هفتصد بیت و عموماً دارای مضامین غنایی یا مدح است. قصیده‌های فارسی نیز دارای مضامین موعظه و توحید و مدح است.

غزلیات سعدی

از روی نسخۀ تصحیح‌شدۀ محمد علی فروغی

غزلیات سعدی مشهورتر از آن است که به سخنی دیگر نیاز باشد. گرچه وسعت نظر و عمق مشرب و توان تصویرپردازی‌های مولوی جای دیگر نشیند و شعر حافظ خود مجموعه‌ای از همان وسعت و عمق و زبان‌آوری‌های بدیع است، اما ظرافت‌کاری‌های سعدی در زبان و نازک‌کاری‌هایش در عالم خیال هنوز نظیری نمی‌شناسد.
کمتر فارسی زبانی است که غزلی از او به یاد نداشته باشد و گاه‌گاه سینه را به زمزمۀ بیتی از او از هرچه غم عالم که هست نزداید. به همین جهت و بسیاری جهات دیگر است که دیوان غزلیات سعدی نیز همچون دیوان حافظ همدم سفر و حضر ما بوده است.

بوستان سعدی

از روی نسخۀ تصحیح‌شدۀ محمد علی فروغی

بوستان توصیف سفرها و حکایات سعدی شیرازی است که به زیبایی در قالب شعر مثنوی سروده شده است. این کتاب که تأثیر زیادی بر ادبیات فارسی داشته، اثری انباشته از حکمت‌های روحانی و عملی است. بسیاری از داستان‌ها در بوستان سعدی دارای معانی بسیار اخلاقی هستند که آن را به معدن انواع ضرب‌المثل، نقل‌قول و اندیشه تبدیل کرده است. کلیات بوستان سعدی در مورد فضایلی مانند عدالت، مهربانی، عشق، اعتدال، سخاوت، رضایت و اخلاق است. بسیاری از داستان‌های این شاهکار ادبی، درس اخلاقی برای رهنمون‌ساختن انسان به سوی آرمانشهر دلخواهش را دربردارد. بوستان سعدی از شاهکارهای ادبیات ایران در حوزۀ شعر عاشقانه و عرفانی است که شهرت جهانی دارد.




جستجوی پیشرفته با گوگل

این جا یک سایت کتاب فروشی نیست.

هدف اول و غیر انتفاعی ما معرفی بهترین ها در میان انبوه آثار است.
در عین حال امکان خرید هم دارید.

×
تمام حقوق برای وب سايت آثار برتر محفوظ است. © 1387 - ۱۴۰۳
پياده سازی قالب توسط شرکت پرتونگار